حماسه سیاسی ملّت ایران، در سالگرد آغاز جمهوری اسلامی تکمیل شد .11فوریه در 35 سال گذشته ایرانیها با تصاحب تیتریک رسانههای جهان و نمایش اقتدارمردمی،قدرت خود را به رخ جهانیان کشیده اند. پس از چندسال تنش میان مقامات سیاسی و نگاه حذفی با راهبرد اپوزیسیون پروری ، دیروز همه در کنار هم و با هم از انقلاب به آزادی رسیدند. منش جمهوری اسلامی با شعار نه شرقی و نه غربی، ریشه در استکبار ستیزی و مبارزه با استعماردارد. به روایت تاریخ به اجنبیها همیشه چشم طمع به ایران داشته اند و از هیچ اقدامی علیه منافع ایرانیان فروگذار نکرده اند. امروز دیگر منافع کشورها در میدان جنگ تامین نمیشود بلکه این دیپلماتها هستند که در مذاکرات پشت درهای بسته و با واژگان حقوقی یکدیگر را به چالش میکشند. تهدیدات مشترک و منافع مشترک آنها را به همگرایی سوق میدهد و تناقض منافع تنشهای دیپلماتیک و سیاسی را حادث میکند. در این میان یک موضوع و عرف کاملا پذیرفته شده وجود دارد،هیچ تفاهمی دائمی نیست و با اقتضای زمانی روابط به شکل معادلات درهم پیچیده تغییر میکند.
مشهود ترین نمونه آن حوادث کی یف است. آمریکاییها در سال2004 با هدایت نارضایتی از سیستم حکومتی تحت امر روسیه انقلاب نارنجی را به پیروزی رساندند اما چند سال بعد در میانه ادبیات تهاجمی محمود احمدینژاد برای کسب حمایت کرملین در جریان تصوب قطعنامه شورای امنیت علیه سازمان ملل دست به یک عقب نشینی استراتژیک زدند. روسها به همراه چینیها در 5قطعنامه شورای امنیت علیه ملت ایران برای وضع تحریمهای خصمانه دست خود را بالابردند. در آن روزها که جام جم به رسانه پاستور تبدیل شده بود و چشم بر گلایههای مردم بسته بود،موضوع را سانسور کرد و امروز نیز همین نگاه به کرملین ادامه دارد. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم رسانه ملی حرکت گذشته خود را به شکل معنی داری تغییر داده است. رسالت یک رسانه واکاوی و بررسی مشکلات جامعه است؛اما چه میشود که رسانه ملی در چرخشی 180 درجهای از مجیزگویی دولت به بهانه گیری بنی اسرائیلی میرسد.
دولت تدبیر و امید ضعفهایی دارد که باید ضمن توجه به مخالفان نسبت به رفع آنها تلاش کند. در این میان ادبیات خس و خاشاکی زیبنده آقای روحانی نیست. برخی به حق نگران معادلات دیپلماتیک دولت تدبیر و امید هستند که رئیس جمهوری به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور باید پاسخگوی آنها باشد اما منتقدان هم باید با سعه صدر مسائل را مورد پردازش قرار دهند تا به همصدایی با رسانههای معاند مبتلا نشوند. رسانه عریض و طویل با هزینههای گزاف،در مقابل رسانههای خارج نشین که با مهندسی افکار عمومی اداره میشود در رقابت است. نگاه پوپولیستی جام جم به مسائل دیپلماتیک که بیشتر پس از تفاهم نامه ژنومیان ایران و 1+5 نمود پیدا کرده است؛با نگاه غیر حرفه ای و مسئله دار، هرروز مخاطبان بیشتری را به سمت نگاه مغرضانه رسانههای غربی سوق میدهد. آمریکاییها به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند و هرکس که مدافع آنها باشد در میان فرزندان انقلاب جایی ندارد اما این موضوع باعث نمیشود که برخی رسانهها از واشنگتن غول منفی و مهار نشدنی بسازند.
در جریان 8 سال جنگ تحمیلی عراق با فرزندان انقلاب کشورهای متعددی دیکتاتوربعثی را همراهی میکردند اما این واقعیت تاریخی همانند موضوع قطعنامهها نادیده گرفته میشود. این موضوع در عمق ماجرا تقابل قهرمانانه ایرانیها را با دشمنان منهدم میکند و از طرف دیگر فرزندان انقلاب را در جریان مذاکرات به گوشه رینگ نبرد با 1+5 پرتاب میکند. در ایالات متحده و حتی کشورهای اروپایی رسانههای دولتی سعی میکنند در چارچوب دیپلماسی رسانهای به عنوان یارپنهان در مذاکرات همراهی کنند،اتفاقی که متاسفانه در ایران و پس از لغو اولیه تفاهمها ایجاد نشد. دیپلماسی انقلاب به هیچ به این معنی نمیتواند باشد که ایران با جهان سر جنگ دارد. تهران در طول 35 سال گذشته هیچ و به کشوری را مورد تهاجم قرار نداده است و همواره از خود دفاع کرده است و این نقطه تفاوت جمهوری اسلامی با حکومتهای داعیه دار حقوق بشر و دموکراسی است.مردم ایران همواره صلحطلب بودهاند اما در مقابل هرگونه تهاجمی جوابی پشیمان کننده داده اند در این میان ادبیات تهاجمی حتی در واژگان پارسی جایی ندارد.
دیروز، در میان شوق پرچم ایران جای بعضی فرزندان انقلاب اسلامی خالی بود. چند روز پیشتر پنج مرزبان ایرانی توسط گروه موسوم به جیشالعدل از گروههای تحت امر القاعده ربوده شدهاند و بسیاری از رسانههای ایرانی متاسفانه در این مورد هم نتوانستند نمره قبولی کسب کنند تا کاربران ایرانی در فضای مجازی با عنوان freeiraniansoldiers# میدان دار ایجاد همدلی علیه این اقدام تروریستی شوند. کمپین «سربازان ایرانی را آزاد کنید» پس از ایجاد کمپین «جین پوشهای انقلابی» که علیه سخنان بنیامین نتانیاهو ایجاد شد ؛ دومین نمایش قدرت ایرانیها در فضای مجازی و فیس بوک است و نشان میدهد که از فضای مجازی با قدرتی بسیار بیشتر از رسانههای دیداری و شنیداری میتوان بهره برد. پاکستان به عنوان مهد القاعده و طالبان شناخته میشود.
در حالی که اتهامات سنگینی علیه اسلام آباد و آی اس آی به عنوان سازمان اطلاعات این کشور مطرح است آنها نتوانسته اند اقدام قابل تاملی در مورد پرورش تروریسم وهابی و سلفیگری انجام دهند. در حالی که زمزمه تحویل بمبهای اتمی عربستان توسط پاکستان هرروز بلندتر میشود، اسلام آباد در نهان اقدامات خصمانه خود را گسترش داده است. مردم ایران برای آزادی فرزندان انقلاب این حق را برای خود قائل هستند که وارد خاک پاکستان شده و با گروه جیشالعدل وارد نبرد تن به تن شوند. پاکستانیها در مورد اقامت پنهانی بن لادن در ابیت آباد نیز در مقابل جامعه جهانی به وظیفه خود عمل نکردند و حالا در مواجهه با گروههای تروریستی که علیه ایران اسلامی در حال فعالیت هستند نیز اقدام موثری انجام نمیدهند و این موضوع در ذهن ایرانیها حک خواهد شد.