دوم این که خدمتگزاران میدان دیپلماسی بدانند و میدانند که این عرصه، عرصه مبارزه و آنها سربازان خط مقدم این جبهه میباشند.بنابراین«نرمش قهرمانانه» یک سرفصل جدید برای خوشو بش دوستانه با حریف یا بهانهای برای امتیازدهی بدون گرفتن مابهازای همسنگ نیست. باب «نرمش قهرمانانه» در برابر آنها گشوده شده است تا از منافع کشور بهتر دفاع کنند؛ ابتدا مغلوب نشوند و سپس پیروز شوند.
سومین نکته این است که حریف ما در این میدان «دشمن» ماست. دشمنی که در هر فرصتی تلاش میکند بیشترین ضربه را به ما بزند و بیشترین نفع را عاید خود کند. بنابراین با حواس جمع و تیزبینی و فراست باید مراقب دشمنی اینچنینی بود. بدبینی به دشمن عینی واقعبینی است و خوشبینی، مساوی با غفلت از منافع و فریب دشمن را خوردن. لذا این عرصه، میدانی برای آزمودن دوباره دشمن هم هست تا معلوم شود در مقابل نرمش ما درشتی میکند یا او هم انعطاف نشان میدهد.
این روزها یادآور مقاومت قهرمانانه ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس است و یادمان نرفته که پس از نرمش قهرمانانه امام در پذیرش قطعنامه، دشمن چگونه دوباره ساز و برگ نظامی خود را تجهیز کرد و ماشین جنگیاش را مجددا به راه انداخت و به مرزها حمله کرد و باز گسیل رزمندگان به جبههها بود که دشمن را بار دیگر به عقب راند!
چهارمین و آخرین نکته اینکه نرمش قهرمانانه باید ذیل و نتیجه عملی سه اصل عزت، حکمت و مصلحت باشد که پیش از این از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تعیین شده است.
بنابراین هر نرمشی که قهرمانانه نباشد و منافع ملت ایران را تامین نکند، با اصول عزت و حکمت و مصلحت مغایر است و پذیرفته نخواهد شد. این سه اصل در کنار هم و مکمل یکدیگرند و نمیتوان به یکی از آنها تمسک و از اصول دیگر غفلت کرد.سخن آخر اینکه چشم ملت ایران به اقدامات سربازان خط مقدم دیپلماسی است تا ببینند از تکنیک نرمش قهرمانانه چگونه برای تامین عزتمندانه منافع ایران استفاده میکنند.