مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 5. مرداد 1395 - 23:04   |   کد مطلب: 18439
معاون فرهنگی سابق وزارت علوم گفت: زمانی در بخش‌هایی از وزارت علوم مطرح شد‌ که‌‌ همان‌گونه که نظام جمهوری اسلامی در سال ۶۷ بر سر جنگ تحمیلی جام زهر را نوشید، باید بر سر عفاف و حجاب در دانشگاه‌ها هم تصمیم بگیرد و جام زهر را بنوشد.

به گزارش صدای دانشجو به نقل از دانشجو، «اگر دانشگاه اصلاح شود جامعه اصلاح می‌شود» معمار کبیر انقلاب امام خمینی (ره)

 

این جمله ضمن آنکه نشان دهنده اهمیت فضای فرهنگی دانشگاه و تاثیرات به سزایی آن در جامعه می‌باشد، نقشه راه و تداعی بستر پیشرفت را نشان می‌دهد؛ مضاف بر اینکه همیشه مسائل فرهنگی و اجتماعی دانشجویان یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب نیز بوده است. اما آنچه در این بین دارای اهمیت خاصی است، نبود یک سیستم هماهنگ بین مسئولین و دولت‌ها بوده است که حتی رهبری از آن به عنوان ولنگاری فرهنگی یاد کرده‌اند.

لذا گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو جهت باز‌شناسی رفتار مسئولین فرهنگی دانشگاه‌ها به سراغ غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزارت علوم در دولت دهم رفته و با وی به گفت‌و‌گویی بی‌پرده و پر از حاشیه پرداخته است. متن این گفتگو به این شرح است:

خبرگزاری دانشجو: با توجه به اینکه شما یک دوره چهار ساله مسئولیت هدایت فضای فرهنگی دانشگاه‌ها را به عهده داشتید در حال حاضر این فضا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خواجه سروی: بیش از پاسخ به سوال شما باید عرض کنم که ملاک‌هایی برای سنجش فضای فرهنگی دانشگاه‌ها وجود داد که براساس اسناد بالادستی تعریف شده‌اند. این نکته را به این دلیل می‌گویم که خیلی وقت‌ها تصور می‌شود که کار کردن در فضای فرهنگی دانشگاه‌ها سلیقه‌ای است و هر کسی که دانشگاه را مدیریت می‌کند براساس سلیقه خودش کار می‌کند. در صورتی که اینگونه نیست و فعالیت دراین فضا ملاک‌هایی دارد که تا قبل از سند مهندسی فرهنگی کشور در سند دانشگاه‌ اسلامی آمده بود. بعد از مصوب شدن سند مهندسی فرهنگی، سند دانشگاه اسلامی هم مجددا براساس اسنادی که تغییر کرده بود بازنویسی شد و مورد تجدید نظرقرار گرفت. بنابراین سند مهندسی فرهنگی با در نظر گرفتن تحولات جدید و منویات مقام معظم رهبری به عنوان یک سند بالادستی در حوزه فرهنگی دانشگاه‌ها مورد توجه قرار گرفت تا در این حوزه براساس آن کار شود.

 

بنابراین اگر خواسته باشیم بسنجیم که چه اتفاقی افتاده باید به سند دانشگاه اسلامی مراجعه کنیم. در مجموع این سند فضای فرهنگی اجتماعی آموزش عالی را ترسیم کرده و راه‌هایی را برای ارتقا آن نشان داده است و اگر بخواهیم بدون توجه به سلایق شخصی افراد و حتی سلایق خودمان صحبت کنیم باید این سند را ملاک قرار دهیم.. یک فصل آن به مسائل فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی اختصاص یافته است. این فصل دو قشر را به صورت جدی مورد توجه قرار داده؛ یکی اساتید و دیگری دانشجویان.

 اساس این فصل از سند دانشگاه اسلامی اولا، اعتقاد به دین به عنوان پایه همه مسائل و ثانیا، اعتقاد به آداب و رسوم ملی می‌باشد؛ یا به عبارت دیگر فرهنگ اسلامی و ایرانی اساس این بخش است. آنچه که باید به سمتش حرکت کنیم اعتقاد به هویت دینی و ملی در دانشگاه است.

 

در مورد برنامه‌های اجرایی این سند باید اشاره کرد که فعالیت‌های فرهنگی دسته جمعی تا بحث ازدواج دانشجویی و بسیاری از مسائل دیگر در آن آمده است و به اعتقاد بنده همه این موارد مهم هستند و تاکید می‌کنند که باید افراد را ارتقا و رشد داد؛ البته باید این نکته را هم بگویم که ۲۷، ۲۸ سال است از تصویب اصل سند دانشگاه اسلامی می‌گذرد اما عمدتا این سند مهم به فراموشی سپرده شده است.

 

سال ۸۴ که من به وزارت علوم رفتم مجموعه وزارت علوم و دانشگاه‌ها تقریبا از سند دانشگاه اسلامی اطلاعی نداشتند و این سند کاملا فراموش شده بود و فقط بخش کوچکی از وزارت علوم که چند نفر متصدی آن بودند، از این سند اطلاع داشتند.

 

اگر بخواهیم دو سال گذشته را بر اساس سند دانشگاه اسلامی مورد بررسی قراردهیم و سراغ ملاک‌های دیگری نرویم، باید گفت وضعیت فرهنگی دانشگاه‌ها تقریبا مشابه سال‌های قبل از ۸۴ شده است. بنابراین افرادی به این فکر افتادند که بیایند در این سند تجدید نظرکنند و موارد جدیدی را وارد آن کنند. تلاش گروه‌هایی که به این منظور تشکیل شد در این راستا بود که بخش‌هایی را به این سند اضافه کنند که در فرهنگ و آداب ایرانی و اسلامی نیست و جزء فرهنگ و آداب دنیای غرب است. این افراد می‌خواستند آداب و فرهنگ دنیای غرب را در این سند رسوخ دهند.

با توجه به اینکه بخشی از این سند به ستاد وزارت علوم مربوط می‌شود؛ افرادی وارد این قضیه شدند و جلساتی گذاشته شد و حتی مجموعه سخنرانی‌هایی هم توسط برخی اساتید دانشگاه‌ها به عنوان پیش مقدمه این اتفاق در جایی انجام شد و این سخنرانی‌ها توسط یکی از موسسات وابسته به وزارت علوم در کتاب آبی رنگی تحت عنوان «سیاست گذاری فرهنگی» منتشر شد. البته انتشار این کتاب با حاشیه‌هایی همراه شد و در ‌‌‌نهایت این مسئله به مجلس کشیده شد. کشیده شدن این قضییه به مجلس منجر به این شد مسئولی که کتاب را منتشر کرده بود، تحت فشار مجلس قبلی برکنار شود. آن چیزی که در کتاب آبی رنگ منتشر شد سخنرانی یک تعدادی از اساتید حوزه علوم اجتماعی و آموزش عالی بود که هم جهت و هم فکر با وزارت علوم کنونی هستند.

 

 شاه بیت حرفی که این اساتید داشتند با زیربناهای سند دانشگاه اسلامی هیچ نسبتی نداشت. پایان کار آنان این بود که در دانشگاه نیاز به دین و مذاهب دینی نداریم؛ مثلا به یاد دارم عین عبارتی که در جایی گفته شد این بود؛ «برگزاری نماز در دانشگاه، فرهنگ عفاف و حجاب که در سند دانشگاه اسلامی آمده یا بحث‌های هویتی و... چه ربطی به حوزه دانشگاه دارد؟ علم راهش جداست، دین هم راهش جداست و هیچ ربطی به هم ندارند» این‌ها مطالبی بود که منتشر شد و به عنوان یک مانیفست اولیه در اختیار معاونین دانشگاه‌ها قرار گرفت. در نشست ‌های معاونین فرهنگی دانشگاه‌ها دورنما این بود که در حوزه آموزش عالی، زمینه فرهنگی باید از مسائل قبلی و مندرج در سند دانشگاه اسلامی خداحافظی کند و به سوی مسائل جدید گام بردارد. حتی در بخش‌هایی از وزارت علوم مطرح شد‌ که‌‌ همان گونه که نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۷ بر سر جنگ تحمیلی جام زهر را نوشید، باید بر سر عفاف و حجاب در دانشگاه‌ها هم تصمیم بگیرد و جام زهر را بنوشد. عین همین عبارت گفته شد.

 

هم اکنون بسیاری از مسائل حالت سلیقه‌ای پیدا کرده؛ در بعضی قسمت‌ها افراد به سلیقه خودشان واقعا در دانشگاه‌ها خوب کار می‌کنند، اما بعضی جا‌ها عقب ماندند. نمی‌شود یک وضعیت منسجم و متوازنی را ترسیم کرد. خیلی از جا‌ها که مسئولین افراد مذهبی هستند و یا به هر ترتیب افراد با سابقه و علاقه‌مند به این مسائل هستند، خوب عمل می‌کنند و در بعضی جا‌ها اصلا مسیر یک مسیر دیگری شده است.

 

به عنوان مثال بعضی از دانشگاه‌ها جشن دانش آموختگی را اسلامی - ایرانی برگزار می‌کنند، در حالیکه ابن جشن‌ها در برخی از دانشگاه‌ها حالت کنسرت پیدا می‌کنند. متاسفانه در خیلی از دانشگاه‌ها، افرادی تلاش برای برگزاری شبه کنسرت دارند.

 

متاسفانه وحدت فرماندهی که باید از سوی ستاد وزارت علوم و شخص وزیر علوم اعمال شود، دیده نمی‌شود. این طور نیست که فرد داخل اتاق خود در وزارت خانه بنشیند و بتواند برای دانشگاه تصمیم بگیرد.

 

در این چند سالی که بنده در وزارت علوم بودم هر چه جستجو کردم نتوانستم یک گزارش راهبردی از حوزه فرهنگی یا سایر حوزه‌ها پیدا کنم که بتوان به آن اتکا کرد؛ در حالی که قبلا زیرساخت‌هایی جهت دریافت گزارش سالیانه از دانشگاه‌ها و ارائه کارنامه و ارزیابی روند حرکتی وزارت علوم در حوزه‌های مختلف مخصوصا فرهنگی و اجتماعی فراهم شده بود.

 

 از طرفی هم با کمال تاسف باید گفت که هم اکنون وزارت علوم در بسیاری از زمینه‌ها از جایگاهش یعنی مرجعیت و ابتکار عمل داشتن نزول کرده است. وزارت علوم در بعضی زمینه‌ها از حوزه فرهنگی دانشگاه آزاد و در برخی موارد هم از حوزه فرهنگی وزارت بهداشت پیروی می‌کند؛ در حالی که از لحاظ قانون و مقررات دانشگاه آزاد یک دانشگاه تابع وزارت علوم است و وزارت بهداشت هم یک وزارتخانه آموزش عالی نیست.

 


 

متاسفانه فضایی که در حوزه فرهنگی دانشگاه‌ها ایجاد شده، از جمله اردوهای مختلط و ترویج موسیقی در دانشگاه‌ها و خیلی از مسائل دیگر حالت هنجارشکنی ایجاد کرده است. مسئله حجاب و عفاف و هنجار شکنی در این حوزه از جاهای دیگر مخصوصا از دانشگاه آزاد به سمت دانشگاه‌های وزارت علوم آمده است و در حوزه‌های سیاسی بعضا مسائلی از دانشگاه‌های وزارت بهداشت می‌‌آید.

 

حداقلی که می‌توان در این مورد گفت این است مرکزیتی که باید مسائل را کنترل، هدایت، حمایت و نظارت کند، از بین رفته و به همین خاطر واقعا نمی‌شود یک کارنامه و یک گزارش منسجمی از حوزه فرهنگی دانشگاه‌ها ارائه داد. می‌شود گفت که این وضعیت یک وضعیت بی‌سر و سامان و ناهماهنگ است و هر فردی سلیقه‌ای عمل می‌کند. اینگونه عمل کردن خیلی هم ضربه می‌زند. وقتی سلیقه‌ای باشد هر کسی کار خودش را می‌کند.

 

در اینجا فقط شاید بتوان گفت که نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری است که تلاش می‌کند براساس اساسنامه‌ای که دارد، مسیر کلی خود را دنبال کند. نهاد هم بخش کوچکی است که باید بودجه‌اش از دولت تامین شود، به همین دلیل هم مشکلات زیادی در حال حاضر برایش ایجاد شده که خیلی جالب نیست.

 

 مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید مواردی را فرمودند که قسمت اعظم آن همین مسائل بود؛ ایشان شاخصه‌های استاد مطلوب را گفتند که متاسفانه در حال حاضر آن را نداریم و شاید این مطالبی که ایشان می‌فرمایند دال بر این باشد که با تذکر جلوی افزایش این مسائل گرفته شود. به یاد دارم آن سال‌ها هر وقت که خدمت ایشان می‌رسیدیم روی بحث علمی تمرکز می‌کردند؛ البته امسال نیز از شتاب رشد علمی صحبت کردند، اما بیشتر نکاتی در حوزه فرهنگی را متذکر شدند.

 

خبرگزاری دانشجو: در زمان دولت دهم وضعیت برگزاری اردوهای دانشجویی و کنسرت ها به چه صورتی بود؟ چرا این برنامه ها در حوزه فرهنگی گسترش پیدا کرده ؟

خواجه سروی:در هر دو باری که مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه به تصویب رسیده است، اردوی مختلط ممنوع شد. به خاطر دارم زمانی که زاهدی، وزیر علوم و باقری لنکرانی، وزیر بهداشت بودند، بنده نیز در جلسه شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور داشتم. مفصل هر دو قانون قبلی و بعدی به بحث گذاشته شد و قانونی تصویب شد که در آن بر ممنوعیت برگزاری اردوی مختلط تاکید شده بود.

 

در زمان دولت دهم هم در دانشگاه‌ها کنسرت نداشتیم. این مورد پدیده نوظهوری است و به هر حال این دو پدیده در دوره جدید از دانشگاه آزاد آمده است. در واقع آن‌ها شروع کردند و خط را شکستند و در دانشگاه‌های دولتی هم این خط دنبال شد. البته در دانشگاه‌های وزارت بهداشت تا جایی که یادم هست این اردو‌ها را نداشتیم، ولی تا جایی اردوهای مختلط در دانشگاه‌های دولتی پیش رفت که خود مقام معظم رهبری چند بار تذکر دادند. رئیس جمهور هم دستور دادند که موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار گیرد.

 

در دوره‌های قبل از ۸۴ به طور کلی برگزاری این اردو‌ها ممنوع بوده است؛ ولی در دوره ۸۴ تا ۹۲ به طور کلی اردوی مختلط نبوده است. البته اتفاق افتاده که دانشجویان با هم قراری گذاشتند و اردویی رفته‌اند ولی این اردو‌ها تحت نظارت دانشگاه نبوده و دانشگاه مجاز نبود که مجوزهایی برای این اردو‌ها صادر کنند.

 

آن زمان بحثی به نام کنسرت مطرح نبود؛ چیزی که مطرح بود بحث موسیقی در دانشگاه بود. دانشگاه‌ها و کانون‌های موسیقی هم عمدتا به ترویج موسیقی نمی‌پرداختند، از موسیقی در دانشگاه استفاده می‌شد، اما سعی بر آن بود که شئونات اسلامی رعایت شود.

 

کنسرت و اردوی مختلط موارد جدید الظهوری است که به دانشگاه‌ها راه پیدا کرده‌اند، افرادی که این‌ها را پیگیری می‌کنند، بیرون از مجموعه آموزش عالی هستند و به نظر می‌رسد به دنبال اهداف دیگری هستند. می‌خواهند پیاده نظامی برای خودشان راه بیندازند و برای این منظور نیاز به ایجاد جذابیت دارند و هر دو این برنامه‌ها جذابیتشان بالا است.

 

خبرگزاری دانشجو: زمان مسئولیت شما برنامه ای تحت عنوان اردوهای علمی برگزار می‌شد؟

خواجه سروی: آن زمان در مورد رشته‌هایی که درس آن‌ها به گونه‌ای است که باید تحت نظر استاد بیرون از محیط دانشگاه بروند، به دانشگاه‌ها توصیه شده که حتی الامکان سعی کنند مسائل شرعی را رعایت کنند و این اردو‌ها را جدا برگزار کنند؛ البته نمی‌خواهم بگویم این اردو‌ها اشکال ندارد. یک سفر علمی هم هست که با سفر آموزشی متفاوت است و جزء سرفصل دروس حساب می‌شود. این سفر‌ها هم یک مدت انجام می‌شد، ولی کم کم زمینه سازی صورت گرفت که مانند بقیه اردو‌ها برگزار شود. ولی اینطور نیست که این مقررات در حوزه فرهنگی نوشته شده باشد. وزارت علوم متاسفانه از این مسائل خیلی عقب‌تر بود. خیلی وقت‌ها بحث می‌شد که این اردو‌ها جدا برگزار شود، اما مسئولان دانشگاه معتقد بودند هزینه‌ها بالا می‌رود.

 

به یاد دارم اوایل دوران مسئولیتم خیلی از دانشگاه‌ها کلاس‌هایشان در ساعت نماز تشکیل می‌شد. خودم بار‌ها با معاون آموزشی وقت وزارت علوم در سال‌های ۸۴ تا ۸۶ بحث می‌کردم که بخش نامه‌ای به دانشگاه‌ها بدهید که کلاسی در ساعت نماز تشکیل نشود. اوایل زیر بار نمی‌رفتند، می‌گفتند هزینه کلاس‌ها افزایش پیدا می‌کند، اما در ‌‌نهایت ابلاغیه‌ای آماده شده و وزیر ابلاغ کرد. خیلی از دانشگاه‌ها همین حالا نیز تبعیت می‌کنند و نیم ساعت قبل از اذان تا نیم ساعت بعد از اذان کلاسی برگزار نمی‌کنند.

 

در حوزه فرهنگی تمام تلاش‌ها صورت می‌گرفت تا شانیت دانشگاه حفظ شود که به این مسیر‌ها کشیده نشود. بعضی از دانشگاه‌های بزرگ پیشنهاد می‌دادند کنسرت برگزار کنند، اما شورای فرهنگی داشگاه مجوز نمی‌داد و دلیلش این بود دانشگاه جای کنسرت نیست. در وزارت علوم مجری قانون بودیم و باید طبق آن رفتار می‌کردیم. در دانشگاه‌ها خیلی در مورد موسیقی سوال و بحث می‌شد؛ به هر حال مقرراتی وجود داشت و توصیه ما این بود که طبق مقررات رفتار کنند.

 

خبرگزاری دانشجو: در میان صحبت هایتان اشاره کردید که این ناهنجاری ها از بیرون دانشگاه وارد شده،مشخصا منظور شما چیست و از کجا وارد می شود؟

خواجه سروی: واقعیت این است که اوایل یک مجموعه آدم‌های سیاسی در وزارت علوم حضور داشتند که به عنوان مشاور و معاون در جاهای مختلف بودند. کم کم پستشان را در وزارت علوم از دست دادند و رسما و علنا آنجا را ترک کردند، اما از لحاظ فکری و خط دادن به افراد در وزارت علوم حضور دارند و یک فرضیه‌ای و نظریه‌ای را از قبل داشتند که از دانشجویان به عنوان پیاده نظام برای اهداف سیاسی خود استفاده کنند. بنابراین همیشه داستان را تکرار می‌کنند و تمام تلاششان این است مواردی که جذابیت کاذب برای جوانان دارد به وزارت علوم توصیه کنند. حتی مسئولینی را که شاید موافق نباشند را وادار می کنند که در این مسیر قرار بگیرند و مجوز بدهند تا بتوانند افرادی را جذب کنند که سر بزنگاه‌ها از آن‌ها به عنوان پیاده نظام استفاده کنند.

این مصاحبه ادامه دارد.....

دیدگاه شما

آخرین اخبار