مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 5. مرداد 1395 - 23:26   |   کد مطلب: 18442
معاون فرهنگی سابق وزارت علوم گفت: در دولت دهم با توجه به افزایش حقوق اساتید دانشگاه‌ها، دریافتی حقوقم به ۳ تا ۴ میلیون تومان رسید. هر جایی می‌گفتم این مقدار مبلغ دریافتی من است، می‌گفتند شما که این همه تلاش باید حقوق ۵۰ میلیونی بگیرید.

به گزارش صدای دانشجو به نقل از دانشجو، پس از دیدار رهبر معظم انقلاب با دانشجویان در ماه مبارک رمضان و مطالبات فرهنگی ایشان از فضای دانشگاه‌ها به گفت‌وگو با غلامرضا خواجه سروی معاونت فرهنگی وزارت علوم در دولت دهم نشستیم.  در بخش اول گفتگو به بررسی عملکرد فرهنگی وزارت علوم در دولت یازدم و دهم پرداختیم.

بخش دوم گفتگوی ما با خواجه سروی به صحبت‌هایی پیرامون مسائل سیاسی اختصاص یافت. چکیده‌ای از این گفت‌وگوی بلند به شرح زیر است:

 

این روزها همه جا صحبت از حقوق های نجومی است و دولتمردان این مشکل را گردن دولت های گذشته می اندازند؛ نظر شما در این مورد چیست؟

چون ما عضو هیأت علمی دانشگاه بودیم، یک حقوق از سمت دانشگاه می گرفتیم و یک حق مدیریت نیز وزارت علوم به ما می داد که این حق مدیریت را ابتدا خود وزارت علوم مستقیم واریز می کرد، اما بعد از مدتی ذی حساب تصمیم گرفت که کارمندان دولت از یک جا حقوق بگیرند؛ لذا حق مدیریت ما را به حساب دانشگاه محل تدریس می ریختند و دانشگاه مجموع را به حساب ما می ریخت.

حقوق افراد در وزارت خانه متفاوت بود و حقوق اعضای هیأت علمی متناسب با سابقه و رتبه محاسبه می شد. به نظرم وزرا بیشتر از ۳ تا ۴ میلیون تومان در ماه حقوق نمی گرفتند و فکر نکنم  بیشتر از 2 تا 3 میلیون تومان حق مدیریت گرفته باشند. اوایل حضورم در وزارت علوم که هیچ حق مدیریتی نمی دادند.

در دولت نهم حق مدیریت در وزارت خانه مبلغی بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزارتومان برای مدیران و ۷۰۰ هزار تومان برای معاونان وزیر در نظر گرفته شده بود.آن زمان من همزمان مدیرکل و قائم مقام بودم، 500هزار تومان بابت جایگاه مدیر کلی و 50 هزار تومان هم بابت قائم مقامی دریافت می کردم.

 

در دولت دهم با توجه به افزایش حقوق اساتید دانشگاه ها و هیات علمی حقوق ما نیز افزایش یافت و دریافتی حقوق من به 3 تا 4 میلیون تومان رسید. هر جایی که می گفتم مبلغ دریافتی من این مقدار است، دیگران می گفتند شما با این همه تلاش باید ۵۰ میلیون تومان دریافت کنید! فیش حقوقیم آنقدر کم بود که کسی باور نمی کرد با آن همه کوشش این مبلغ دریافتی من باشد. یکی از دانشجویان فیش حقوقی من را برای ضمانت نزد بانک گذاشته بود، همین چند وقت پیش تماس گرفت و با تعجب گفت شما چقدر کم حقوق می گرفتید!

 

پاداش ها هم  همان ۲ تا ۳ سکه ای بود که در آخر سال پرداخت می شد؛ در مورد پاداش نقدی هم خیلی خبری نبود. اگر هم پرداختی صورت می گرفت 100 هزار تا 500هزار تومان بود. بعضی مواقع نیز حواله خرید لباس می دادند، در حال که شنیده ام اکنون فیش های حقوقی بعضی از روسای دانشگاه ها و معاونین وزرا را تا مرز ۲۳ میلیون تومان هم برده اند. قبلا معاون سیاسی استاندار دو سه میلیون می گرفته، اما حالا با اضافه کاری ۱۵ میلیون تومان می گیرد.

 

 

 شما مدتی به عنوان مشاور در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت با دکتر ولایتی همکاری کرده اید. آیا مطالبی که در مورد این مرکز در رسانه ها منعکس شده صت دارد؟

سوابق مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت را که بررسی کردم، متوجه شدم در دولت هاشمی افراد و عوامل این مرکز به دنبال این موضوع بودند که از این مکان؛ اشخاصی مثل خاتمی و حزبی مثل حزب مشارکت را به وجود بیاورند و به نوعی به دنبال لیبرال سازی جمهوری اسلامی بودند. برخی نیز می گفتند در این مرکز مکتب نیاورانی ها به وجود آمده اند که من چیزی در این باره ندیدم. این مرکز تقریبا مجموعه نیمه فعالی است که حوصله آدم را برای فعالیت سر می برد.

 

 چقدر اسفندیار رحیم مشایی را می‌شناسید؟
خیلی او را نمی‌شناسم؛  باهم ارتباطی نزدیکی نداشتیم، مگر در برخی از جلسات.

 نسبت به جریان موسوم به انحرافی و نزدیک به احمدی‌نژاد چه تصوری دارید؟

تصور من بر این است که این داستان بیش از آن چیزی که وجود دارد، بزرگ شده است. البته ممکن است چنین چیزی هم باشد، اما اینکه این جریان را تا مرز بهایی بودن آن افراد ببریم و بگوییم متعلق به اسرائیل، ضد خدا و ضد پیامبر هستند، خیر؛ واقعیت ندارد. واقعیت این است که من مشایی را چند بار حسب وظایف اداری دیده‌ام و  همکار بودیم، اما کاری به هم نداشتیم.

 در مورد صحبت‌های اخیر حجت‌الاسلام غلامی در دانشگاه امام صادق (ع) در مورد «نئو فرقانیسم» که به بررسی رفتار دولت قبل و نظریه‌های مشایی می‌پردازد، چه نظری دارید؟ آیا شایعات مربوط به جایگزینی وی به جای حجت‌الاسلام خاموشی در سازمان تبلیغات، صحت دارد؟

با حجت‌الاسلام غلامی دوست هستم. این شایعه را نیز شنیده‌ام، اما فکر نمی‌کنم اخبار مربوط به جایگزینی وی و رفتن به سازمان تبلیغات صحیح باشد. علاقه ندارم اسم کسی را هم ببرم؛ خیلی از افراد می‌گویند چون مشایی رشته تحصیلی‌اش ربطی به این مسائل ندارد، اجازه سخن گفتن در این باره را ندارد. در واقع اگر بخواهیم در مورد مشایی صحبت کنیم باید مطالب منتسب به وی را بخوانیم. من خودم ارتباط مستقیم با او نداشتم، ولی کسانی که با او با کار می کردند همیشه از اخلاق و رفتارش تعریف می کردند.

 

رشته بازرگان ترمودینامیک بود، اما وارد سیاست شد. اتفاقا بازرگان چندین کتاب در مورد سیاست و از این دست مسائل نوشته است و در برخی از کتاب ها مدعی آشتی لیبرالیسم و اسلام و زندگی این دو کنار هم است. در دوران دانشجویی کتاب های بازرگان را خط به خط خوانده ام. این قضیه نشان می‌دهد که قبل از مشایی نیز، خیلی ها از این صحبت ها انجام داده اند.

 

طبیعی است وقتی شخصی مثل احمدی نژاد بعد از داستان ۸۸ رئیس جمهور شد، همه مخالفین وی دنبال پیدا کردن نکته ای باشند و اگر هم به فرض یک نفر را تحت عنوان منحرف پیدا کردند، او را به همه کابینه تعمیم دهند؛ حتی به ما می گفتند شما جزو حلقه انحرافی هستید و با آن ها مرتبطید؛ در حالی که تکلیف ما معلوم است و همه عالم و آدم می دانند که چه کسی هستیم و کجاییم.

 

افراد ارزشی نباید در زمین دیگران بازی کنند؛ حاصل این اقدامات این است که دولت از دست حزب اللهی ها خارج شده است،  در دولت احمدی نژاد با همه مشکلات، حزب اللهی ها احساس سرافرازی می کردند. اکنون صنعت هسته ای را از دست داده اند و تعداد زیادی در این دولت هستند که علنا می گویند مرگ بر آمریکا نگوییم. 

 

حالا جریان اصول گرایی بی سرپرست شده و اختیاری از خود ندارند. برخی در دولت هم خیلی آشکار بر خلاف سخنان مقام معظم رهبری موضع می گیرد و هاشمی رفسنجانی در صفحات اجتماعی منتسب به خود از «گذشتن از عصر موشک» سخن می گوید. 

 

 

زمان دولت اصلاحات علی مطهری در پاسخ به  خاتمی که می گفت «ما از اسلام قرائت های مختلفی داریم» نامه ای نوشت و گفت: « اگر ۵۰۰ هزار قرائت از اسلام شود قرائتی که ولی فقیه زمان دارد، ملاک است؛  تو همان را بگیر» به نظر من این حرف علی مطهری درست بود و ملاک ارزش ها ولی فقیه است. متاسفانه حالا وقتی رهبری می گویند اردوهای مختلط در دانشگاه نباشد، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد دقیقا خلاف بیانات ایشان عمل می کند.

 

در زمان حضورم در وزارت علوم؛ مظاهری، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد بود. وی تمام مسائلی را که در وزارت علوم توافق می کردیم، اجرا  می کرد. وی پسر آیت الله مظاهری و دوست هاشمی بود، اما اینگونه موارد را رعایت می کرد.

 

معتقدم که باید نگاه دیگری به این دست موارد داشت تا یک عده شکست خورده و ضدانقلاب نتوانند همه خدمات دولت ها را کنار بگذارند و از فرقه انحرافی حرف بزنند. احمدی نژاد مسکن مهر ساخت، خوابگاه ساخت، ظرفیت دانشگاه را بالا برد، جاده ساخت، آب و گاز آورد؛ چرا اینها را نمی گویند. 

 

 ارتباط شما با جبهه یکتا و عوامل تاثیر گذار بر آن مثل کامران دانشجو چگونه است؟

من عضو جبهه یکتا نیستم و تنها با شخص دانشجو ارتباط دارم. سال 81 مجوز یک تشکل دانشگاهی تحت عنوان کانون دانشگاهیان ایران اسلامی را گرفتیم. آن زمان هم این کار را به دعوت حجت الاسلام قمی که نماینده وقت رهبری در نهاد دانشگاه ها بودند، انجام دادیم. تنها تشکیلاتی که عضو هستم، همین کانون است. یکتا فعالیت آن چنانی ندارد و تصورم این است که اعضای این جبهه قصد داشتند به عنوان کارگزاران دولت نهم و دهم حضور یابند و در انتخابات گذشته هم ایفای نقش کنند و هویت جدیدی را خلق کنند و از رویش های انقلاب اسلامی باشند، اما نتوانستند.

انتها پیام/م

دیدگاه شما

آخرین اخبار