سلام والی، حاکم،استاندار
نمی دانم باید سلام بدهم یا خداحافظی کنم ولی برای اینکه بین این دو مشکلی پیش نیاید از خداحافظی شروع می کنم و با سلامی به گرمی آفتابی که هروز از هگمتانه غروب می کند آن را به پایان می رسانم.
خداحافظ استاندار، گویی همی دیروز بود که حکم استانداری شما را زدند باورش برام خیلی سخت است که جوهر حکمتان خشک شده باشد. حکمی که از همان اول پر از حاشیه و سر و صدا بود اما اعتراضات را نتیجه ای حاصل نشد. چرا؟؟؟
آقای استاندار نمی دانم تلخ ترین اتفاق دوران مسولیت شما چه بود و انتخاب یک روز از آن خیلی دشوار است، چرا که هر روز برایم، برایم قطعا از جام زهری که امام نوشید اگر تلخ تر نبود از آن دست کمی نداشت. قطعا عزل و نصب های حضرتعالی را نه من بلکه تا مدت ها مردم الوند از یاد نخواهند برد و برای همیشه در تاریخ این دیار ثبت خواهد شد. به یاد ندارم با تعین فرماندار، صدای امام جمعه ی شهری را در نیاورده باشید، امام جمعه ای که نماینده ی ولی فقیه در آن شهر است و با دیدن این حرکات دوران ناصرالدین شاه و قاجار در ذهنم شکل می گرفت.
از عزت که تنها یک عامل آن را در دل مردم می کارد می خواهم بگویم، عزتی که برای مردم کار کردن و از جنس آن ها بودن تنها عامل اصلی آن است. بودند مردانی که به خدا و پیامبرش اعتقادی نداشتند ولی حق را ناحق نکردند و امروزه چگونه تکریم می گردند، از امام خمینی و معمر قذافی می گویم سن ما قد نمی دهد ولی شما بهتر می دانید قبل از انقلاب ما قذافی با شعاری ضد آمریکایی و استعماری انقلاب کرد و توانست به حکومت برسد، چندی بعد نهضت 42 امام به پیروزی نشست و در ابتدای نهضت همسویی بین این دو دیده می شد اما کم کم با یکدیگر زاویه گرفتند تا جایی که از نظر ما فرقی بین قذافی و صدام نبود، هیچ کس نمی تواند شکوه و عضمت تشیع پیکر مطهر آن امام را منکر شود چرا که برای مردم بود اما عاقبت، جنازه ی قذافی را باید در لوله های آب و فاضلاب پیدا کنند و همه، پیر و جوان برای به درک واصل شدنش جشن بگیرند و ابراز خوشحالی کنند. حال ببینید چرا باید با رفتنتان همدان غرق در شادی شود و از آن طرف در قم تحصن کنند؟ به راستی چرا؟؟
آقای استاندارتا به حال با خود فکر کرده اید که به چه دلیل کار به اینجا کشید؟ چرا در سفر اخیر دکتر احمدی نژاد به استان همدان گروهی دانشجو در دیدار عمومی ایشان بنری به آن بزرگی را از جلوی دیدگان تمام تیم حفاظت عبور بدهند که آقای استاندار شایسته سالاری آری؛ فامیل سالاری خیر؛ چرا باید در آن سفر یک جلسه ی سوری با دانشجویان ترتیب بدهید که ما در آخر هم نفهمیدیم علت انتخاب آن دوستان برای شرکت در آن جلسه غیر ازاینکه با آن ها بتوانید روح انتقادی را از جلسه را بگیرید چه بود؟ حیف که نمی خواهم نقش قبر کنم و گرنه این سینه پر از حرکات و سکنات اشتباه سابق شماست.
آقای استاندار، استاندار بودن استاندارد هایی می خواهد که از همه آن ها مهم تر تابع بدون چون چرای ولی فقیه است ما که هنوز امضای شما در پای نامه ی معروف 13 استاندار را فراموش نکرده ایم ولی چون شمایی با چنین دیدی را در قم تنها می توانیم دعا کنیم برای باز گشتن به صراط المستقیم ...
سلام استاندار، دوست ندارم روی رزومه ی کاریتان ریز شوم و این چنین تصور می کنم که این اولین پست شماست، خواهشا از این زندگی درس بگیرید و اجازه ندهید سرانجامی همچون استاندار سابق برایتان رقم بخورد. به خوبی به یاد دارم که جزء اولین گروهی بودیم که به استاندار سابق تبریک گفتیم و جزء اولین گروهی هم بودیم که با روشن شدن ماهیت حرکات و سکناتشان اولین موضع گیری را کردیم، این داستان شما را هم در برمی گیرد و صمیمانه برایتان آرزوی توفیق و سربلندی در راه خدمت به مردم داریم ولی بدانید که عاقبت همراه شدن با انحرافیون عاقبت خوشی نیست.
در آخر حاسبوا قبل أن تحاسبوا و این را اول به خودم و بعد به چون شمایی تذکر می دهم...
دیدگاه شما