چند سال قبل و در زمان دانشجویی تجمعی بود در مقابل کاخ دادگستری تهران در حوالی مسجد ارگ. برنامه تقریبا عصر شروع میشد و هوا بشدت سرد، تا جایی که ایستادن و شعار دادن که هیچ، هنر به خرج میدادیم لرز افتاده بر تنمان را علاجی میافتیم!. همزمان با تجمع ما، تجمع ساختارشکنانه ای برپابود در دانشگاه تهران توسط عده ای که اینک بفضل مجاهدت بیداری دانشجویی آنروز نه نامی از آنهاست و نه نشانه ای. و تجمعی دیگر در دانشگاه شهید شریف و قس غلی هذا.
ما برای تجمع آنروز خود به جرات میتوان گفت دهها ساعت کار فکری محتوایی کرده بودیم، تقسیم کار بین مجموعه های دانشجویی تا نوع شعارها و بنرها همه بر اساس مبانی مطالبه ای آرمان خواهانه آماده شده بود و البته کتاب مظلوم و غریب قاموس عدالت مورد واکاوی جدی قرار گرفت و از دل همه این نشست و برخواست ها 13سوال بیرون آمد تا از دستگاه قضا مطالبه شود. 13موردی که تا ماهها علم بر افراشته مطالبه گری شد. در روز تجمع همین روز سعید آقای مرتضوی اون موقع دادستان تهران بود وبگذریم که چه کرد و شد!
این تجمع دست آوردهای زیادی برای تشکلها داشت، گرچه ساعتها فکرکردن و ساعتها روی پا تو سرما ایستادن علی الظاهر نتیجه نداشت ولی بجث داغ فرار شهرام جزایری و پرونده موسویان راجع به هسته ای و البته زمین خواری را زنده نگه داشت.
اینک سالها از آن روزها میگذرد و نه از مرتضوی خبریست که جوابی بما بدهد نه از جزایری! اما بر تارک دستگاه مردی نشسته که رهبری در همین چند هفته قبل 7ویژگی را برای ایشان ذکر کردند: عالِمی فاضل، متدین، مجتهد، خوش فکر، انقلابی، آگاه به مسائل و شجاع. این تیم قضایی بخوبی توانست فتنه را طی کند، در فساد 3هزار میلیارد نه تنها بیت المال از دست رفته برگشت بلکه با کار سنگین وطاقت فرسا، عده ای زیادی مجازات شدند(اعدام.حبس.انفصال) در قضیه پرونده بیمه و … نیز محکم وسط کار اقدام ایستاده است گرچه نواقصی هست و توقع بیش از این است.
همه اینها را گفتم و نوشتم که بگویم دستگاه قضا اینروزها دست در یک پرونده قطور چند ده صفحه ای دارد که آرزوی همه ما روزی به صحنه آمدن آن بوده. پرونده ای که بار دیگر نعمت فتنه 88!! را برای ما گوشزد میکند که باید از ثمراتش غافل نشویم. پرونده ای که پس از سالها و ماهها بالاخره هرچند غیر علنی به جریان افتاده و قرار است گره ها و معماهای زیادی را باز کند. گره کرسنت و استات اویل، گره لجستیکی فتنه 88، گره اجرا نشدن مر قانون، گره ارتباط با بیگانه و دهها گره دیگر.
و اما این چند نکته سربسته:
الف)رسالت سنگین بیداری دانشجویی در این مطالبه و حمایت قاطع از دستگاه قضا بخوبی مشهود است. اگر نسل قبلی ساعتها سرما را تحمل کردند و در میان گارد چندصد نفری ضد شورش مطالبه گری کردند اینک وقت تشخیص اقدام صحیح است. وقت حمایت از دستگاه قضا.
ب)پادزهر این پرونده و بلای جان این دادگاه تشکیل شده سیاسی جلوه دادن آن است. اینکه جا بیندازند اتهامات نه اقتصادی است و نه امنیتی.
ج)نباید در خلال این پرونده شتابزده عمل کرد. نباید به کسی توهین و یا خدای نکرده تهمت زد. باید دید دادگاه چه میکند و چه میگوید. نباید به متهمین و یا اطرافیان وی نسبتی ناروا داد. این، کار را از مسیر منحرف و برای مدتها به کما میبرد.
د)عزمی جزم برای دادگاه هایی مشابه این اتهامات نیاز است. بگذریم..
و)خیلی باید مواظب مباحث فرعی بود. هیچ اتفاقی و حرفی و تصمیمی نباید به این روال دادگاه ضربه ای وارد کند و نتیجه هرچه بود حکم دادگاه خواهد بود و برای همه قابل احترام
بحث به درازا کشید و حرف زیاد است. کلید این پرونده قبل از آنکه در دستان قاضی باشد در دستان بیداری دانشجویی و تشکل هایی است که باید روشنگری کنند و حمایت و مطالبه. و برای اینکار باید کتاب مظلوم قاموس عدالت خوانده شود.
دیدگاه شما