جمله معروف امام که یادتان هست؟ همان که روی دیوار بیشتر مدارسمان نوشته شده بود؛ «حرام است در مدرسه بمانید اگر درس نخوانید.» شاید خیلیهامان بچهتر که بودیم این جمله را درست نمیفهمیدیم و هی با خودمان کلنجار میرفتیم که یعنی چی مثلاً؟ خب حتی اگه درس هم نخوانیم بالاخره تا حدی که باسواد میشویم و چرا امام این جمله را گفتهاند و... بزرگتر که شدیم مثلاً دورهٔ دبیرستان، معنی و مفهوم جمله برایمان روشنتر شد امّا این بار با توجیهاتی جالب از کنارش میگذشتیم! توجیهاتی مثل اینکه این درسها که به درد آیندهٔ ما نمیخورد یا من از این معلم خوشم نمیآید اصلاً نمیتوانم درسش را با علاقه بخوانم و...
ولی راستش را بخواهید الان که دانشجو شدهاید ماجرا خیلی فرق میکند؛ یعنی اگر بخواهیم کمی عمیقتر فکر کنیم اصل این جمله مربوط بوده به دانشگاه تا ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان. هرچند در بین عموم دانشجویان، دانشگاه خیلی جای درس خواندنهای جدی به حساب نمیآید. البته همهٔ تقصیر را هم نباید گردن آنها انداخت، آنقدر برای کنکور اضطراب و سختی و درس خواندنهای شبانهروزی تحمل میکنند که وارد دانشگاه که میشوند احساس میکنند باید ۵-۴ سالی خستگی سال کنکور را در کنند و به خودشان استراحت بدهند! و خب تا به خودشان میآیند دورهٔ تحصیلیشان به آخر رسیده و آنها هم به لطف جزوههای دوستان و شب به صبح رساندنهای شب امتحانی و التماسهای آخر برگهٔ امتحان به استاد و... کلی واحد پاس کردهاند و مدرک گرفتهاند! شاید الان بگویید خب مهم همین مدرک است که درس بخوانی یا نخوانی بالاخره با هر بدبختیای که شده آخر ۴ سال به دست میآید، آدم چرا به خودش سختی بدهد؟!
این نظریه پُر بی راه هم نیست! امّا لازم است به چند نکته دربارهٔ نظریهٔ پرمغز مطرح شده اشاره کنیم: نظریهٔ بالا فقط میتواند دل دانشجویانی را خوش کند که چیزی به نام وجدان در وجودشان نباشد؛ یعنی یا روز ازل ته صف بودند و بهشان نرسیده یا چون خیلی اذیتشان میکرده عمل کردند و درآوردندش! چون کسی که وجدان داشته باشد نمیتواند به همین راحتی ۴ سال از امکانات دولت استفاده کند بخورد و بخوابد و سر کلاس نرود و ...
دوستان دانشگاه آزاد و پیام نور و غیرانتفاعی حتماً الان یک نفس راحتی کشیدند که «ما که از امکانات دولتی استفاده نمیکنیم.» بله، درست است که شما از امکانات دولتی استفاده نمیکنید که البته درستش این است که کمتر استفاده میکنید، امّا هیچ فکر کردید پس شما از کجا خرج تحصیلتان را میآورید؟ پدرتان، مادرتان و در برخی موارد محدود هم خودتان.
خب، یعنی میخواهید بگویید شما دلتان برای دولت بیشتر از زحمت پدرتان میسوزد یا در قبال امکانات مملکت بیشتر از خون دلهای مادرتان احساس وظیفه میکنید؟ دربارهٔ دستهٔ آخر هم که باید بگویم همهٔ ما اول از همه دلمان برای خودمان میسوزد و هیچ کس را به اندازهٔ خودمان دوست نداریم.
پس با این تفاسیر فرقی نمیکند کدام دانشگاه تحصیل میکنید مهم این است که وجدان داشته باشید آن وقت است که در قبال درس نخواندنهایتان دچار عذاب وجدان میشوید و... فقط کافی است به این فکر کنید که چه کسانی از چه چیزهایی محروم شدند تا حضرت عالی تشریف ببرید دانشگاه و لیسانس بگیرید.
احتمالاً شما هم اطرافتان زیادند آدمهایی که لیسانس و فوق لیسانس گرفتند و بیکارند و مدام هم از این وضعیتشان مینالند. من فقط یک جمله میگویم خواستید باور کنید نخواستید هم که هیچی. ولی حتماً بعد از ۶-۵ سال دیگر که وارد بازار کار شدید به روح نویسندهٔ این یادداشت درود میفرستید! و آن جمله این است: همیشه و همه جا برای کسی که مهارت و علم کافی را در رشتهٔ خودش داشته باشد کار هست، همیشه! اگر کمی اهل سیاست باشید و از وضعیت استراتژیک ایران در شرایط کنونی جهان اطلاع داشته باشید باز متوجه میشوید که چرا باید خوب درس بخوانید. حرام است در دانشگاه بمانید اگر درس نخوانید.
دیدگاه شما