مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 20. آبان 1393 - 17:00   |   کد مطلب: 14447
دانشجو صدای بیدار جامعه است و باید حال را در راستای آینده تفسیر کند.
دانشجوی مستقل کیست؟

دانشگاه همواره محفل تولید فکر و اندیشه و مرکز جهت دهی و مدیریت افکار عمومی برای تغییرات اجتماعی در سطوح خرد، کلان و توسعه بوده و به همین جهت ارباب قدرت و ثروت همیشه به دنبال در دست گرفتن عملیِ (و نه لزوما حقوقی) زمام آن در دستان خویش هستند. از این رو استقلال دانشجو از مسائل مهم جهان امروز بالاخص جامعه ماست.

دانشجو باید در سه بعد روحی ، ذهنی و عینی و در سه سطح خرد، کلان و توسعه از اسارت مطلق در زنجیرهای سیاسی اقتصادی و علمی برهد تا بتواند در جامعه نقش هشدار دهنده نسبت به مدیران کشور را به خوبی ایفا کند. این که می گوییم اسارت مطلق منظورمان این است که قرار نیست دانشجو چشم و گوش بسته از فرد یا جریانی تبعیت کند و گرنه این مسلم است که هیچ انسانی وجود ندارد که بتواند مطلقا از زمانه و محیط اطراف خود پیراسته شده بیندیشد و زندگی کند.

کسی که می گوید من خواستار آزادی اندیشه هستم و به آن معتقدم ناخواسته حرفهایی را میزند که نظام توسعه جهانی در قالب نظام آموزشی هماهنگ جهانی به وی یاد داده است. حرفهایی که خود حاصل تراوشات ذهنی چند فیلسوف در مغرب زمین است. ضمن این که باید توجه داشت که همه این زنجیرها لزوما عینی و آشکار نیستند. یک مولفه بزرگ که بدون در نظر گرفتن آن نمی توان دانشجوی مستقل شد ابزاری به نام رسانه است. رسانه ها به ما یاد می دهند که به چه موضوعاتی بیندیشیم به کدام ها نپردازیم بیشتر روی چه افکار و چه افرادی تمرکز کنیم و از کدام یک دوری کنیم. گاه در جامعه ای دوقطب مخالف هم به وجود می آورند  که بیشترین ضربه را به جامعه می زند. چرا که حق و باطل را به افراد تنزل می دهد و دیگر کسی نمی تواند طوری بیندیشد که نه در این طیف باشد نه در آن طیف و در عین حال اشتراکاتی با طرفین داشته باشد. آبی و قرمز، راست و چپ، جمهوری خواه و دموکرات، اصول گرا و اصلاح طلب، تفکیکی و فلسفی، اصالت فردی و اصالت جمعی، سنت و مدرنیته و ... از نمونه های بارز این دوقطبی فراگیر درجوامع بالاخص جامعه ایرانی است.

ازسوی دیگر رسانه ها برای کسب مشتری بیشتر وارد مباحث علمی شده و درباره آن دست به بزرگنمایی می زنند وگاه ادعاهایی به علم نسبت می دهند که روح دانشمندان نیز از آن بی خبر است. بارزترین نمونه درعلم فیزیک رخ می دهد. آن قدر که عموم جامعه تحت تاثیر فضای القایی رسانه ها برای فیزیک دقت و یقین قائل هستند، بزرگان فیزیک قائل نیستند. حاصل این روند این شده که بسیاری از جوانان و نوجوانان در سنین راهنمایی و دبیرستان به شدت جذب مباحث فیزیک شده آن را به عنوان رشته تحصیلی دانشگاهی انتخاب می کنند و پس از ورود به دانشگاه در می یابند که اشتباه کرده اند و دچار شکست تحصیلی می شوند. حجاب دیگر زمانه عینیت محوری است. به این معنی که میزان و مبنای سنجش حق و باطل در نگاه ما فقط مولفه های عینی باشد.

دانشجو صدای بیدار جامعه است و باید حال را در راستای آینده تفسیر کند. عینیت محوری باعث می شود فرد در حال باقی بماند و نتواند اشکالات و نقایص مبنایی و جهان شناختی امروز را که منجر به بروز مشکلات عینی در آینده می شود به دقت تحلیل کند و در نتیجه به اکنون زدگی دچار گردد.

علاوه براین نکات می توان به پدیده فردپرستی اشاره کرد. در این پدیده فردی که دارای علم و شهرت اجتماعی است از جانب طرفدارانش به شدت مورد قبول واقع شده و غیر قابل نقد می شود. برای مثال در جامعه ما فلاسفه غرب از سوی طیف غربگرا و بزرگان اندیشه اسلامی از سوی طیف اسلامگرا به عنوان افرادی غیر قابل نقد که همه مسائل هستی را فهمیده و برای آن پاسخی در خور دارند در نظر گرفته می شوند. جالب این که هردو طیف، طرف مقابل خود را به فردپرستی متهم کرده ومی گویند که افراد را باید با حق سنجید نه برعکس و نیز هر فردی ممکن است اشتباه کند ولی درعین حال هیچ یک قائل نیست آن فرد می تواند خود فرد یا شخص مورد علاقه وی باشد. بازی با کلمات مانند آن چه که در بحث انتقادپذیری و مقابله با تخریب روی می دهد که بیشتر جنبه تبلیغی دارد و بیانگر بیماری علمی جامعه است یا عدم جامع نگری درتحلیل موضوعات که منجر می شود افراد به جای حل مشکل در یک بحث علمی از تکیه بریک طرف موضوع برای کوبیدن طرف مقابل بهره برند مانند تناسبات بین انقلابی گری و اعتدال ونیز وابستگی اقتصادی (در حل مشکل معیشت) به ارباب قدرت و ثروت وهمچنین فقر علمی ناشی ازکمبود مطالعه که خود ازآثار رسانه زدگی جامعه است نیز از موانع بزرگ بر سر رسیدن دانشجو به استقلال شخصیتی است پرداختن دقیق به آن مجالی وسیع تر از این نوشته کوتاه می طلبد.

دیدگاه شما

آخرین اخبار