مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 9. آذر 1393 - 22:41   |   کد مطلب: 14588
با اتمام دولت دهم و باروی کار آمدن دولت موسوم به تدبیر و امید یک کارمند خدماتی ساده آن‌هم زیرمجموعه وزارت ارشاد همین دولت صرفاً به خاطر زدن عکس دکتر احمدی‌نژاد بر در یخچال اداره از کار بیکار می‌شود.
تغییرات اتوبوسی

ابتدا لازم میدانم بر صداقت و صفای دل‌وجان اغلب آنانی که بدون کوچک‌ترین چشم‌داشتی در این روزگار خود و خانواده‌های خود را وقف جریان عدالت‌خواهی کرده‌اند تأکید کنم و با رساترین آواها فریاد برآورم که همتایی به پاکی و شرافت این جوانان ندیده و یقیناً در آینده نیز بر همین راه و رسمشان استوار خواهند ماند. مگر می‌شود عشق به آن یوسف حاضر و ناظر در دل‌ها باشد و مهر و مهربانی، صدق و صفای جان‌ودل نباشد؟
بدون شک برای تمام هواداران جریان عدالت‌خواهی حدفاصل سال‌های ۸۴ تا ۹۲ را ماندگارترین سال‌ها می‌توان سراغ گرفت، فارغ از تمامی فتنه‌های و مشکلات ریزودرشتی که مخالفان این جریان در همان سال‌ها بر پا کردند اما،ایستادگی بر روی اعتقادات، پیشرفت‌های روزافزون کشور، سربلند و سرافراز کردن سرزمینمان در عرصه‌های بین‌المللی را شاید بتوان قطره‌ای از دریا بی‌کران حضور این جریان بر مسند کشور برشمرد و چنین رایحه خوشی برافراشته نمی‌گشت مگر با کمک و الطاف آن ناظر همیشه حاضر؛ اما همیشه بوده‌اند و هستند و خواهند بود عده‌ای که سیاهی و پلیدی، چشم و جانشان را کور کرده و کورمال‌کورمال پا درراه وسوسه‌های شیطان نهاده و خود را به اعماق تاریکی نزدیک و نزدیک‌تر می‌کنند این عده نه در زمان و نه در مکانی بلکه در هر زمان و هر مکانی که حق و عدالت‌خواهی برپا شود پررنگ‌تر ولو همسان و همرنگ تر -مجدد تأکید می‌کنم- پررنگ‌تر ولو همسان و همرنگ تر درآمده و مأمور به فتنه انداختن در بین یاران حق و عدالت می‌شوند و به خیال باطل خود می‌توانند این همای رحمت را از اوج آسمان‌ها بر حضیض ذلت کشانند اما چه خام‌خیال‌اند و غافل اوصاف از اینکه سرانجامی چون شکست، صبوران تاب انتظار وصلشان را لحظه‌به‌لحظه می‌کشد.
حکایت این یادداشت حکایت هدیه‌ای هست که بعد از دل بستن کودکان بانام علی از آنان می‌ستاندند تا کینه علی و آل علی را درجانشان به پرورانند، هستند همرنگ شدگانی که از هر جایشان دم بزنی جز منفعت‌طلبی آوای بلند نمی‌شود و آنان روزبه‌روز پررنگ‌تر و همسان‌تر در انتظار ایجاد فرصتی برای پاشیدن بذر کینه از حق و عدالت در انسان‌های ساده و آزاده می‌باشند؛ اما به‌راستی وظیفه ما در این برهه از زمان و در مقابل این جماعت همیشه پررنگ و همرنگ شده چیست؟ و از همه مهم‌تر قضاوتمان در مقابل آنانی که ناخواسته خسرانی توسط همین کینه پروران علیه حق و عدالت دیده‌اند چگونه باید باشد؟ آیا نباید بین آنانی که از سر کین و بغض بر این جریان ویارانش می‌تازند و آنانی که لب به اعتراض آن‌هم به نام حق و عدالت اما به کام شیطان مورد جفا قرار گرفتند مرزی قائل شویم یا اینکه همگان را از سر یک تیغ بگذرانیم؟ ابتدابه‌ساکن مرز بین حق و باطل کاملاً مشخص و نمایان است اما وقتی غبار فتنه و موذی گری‌ها به راه می‌افتد شناخت چنین مرزی سخت و از عهده هر کس خارج می‌شود چه‌بسا خود ما نیز یکی از گرفتار شدگان در این وادی بشویم. اگر در ابتدا به یک نمونه از کینه پروری علی و آل علی که مظهر حق و عدالت است آن‌هم در صدر اسلام اشاره شد بدون شک در این عصر و روزگار بیان چندین برابری این نمونه‌ها کاری سهل و آسان است اما آن چیزی که سخت و سهمگین است در مرحله اول تمیز قائل شدن بین آنانی که حب و بغضی با جریان عدالت‌خواهی دارند و آنانی که به‌واسطه موذیگری و کینه پروری منفعت‌طلبان دچار خسران شده و لب به اعتراض گشودند. دسته اول که محرز و مشخص است و می‌بایست در مقابل آنان با تمام توان ایستاد اما با دسته دوم چه کنیم؟ آیا باید در مقابل دسته دوم نیز به همان شکل رفتار کرد؟
ذکر چند نمونه: در بازه‌ای سال‌های ۸۸ تا ۹۲ خیل عظیمی از هنرمندان به دلیل آنچه از طرف دستگاه متولی فرهنگ و هنر کمبود بودجه بیان می‌شد دچار مشکلات مالی فراوان شدند و این‌ها در حالی بود که معوقه‌ات شان از ده میلیون تومان نیز پا فراتر می‌گذاشت دقیقاً در این زمان افرادی بدون سابقه فرهنگی و هنری آن‌هم با بودجه‌های کلان وزارت ارشاد در جلوی دیدگان همین هنرمندان به ساخت آثار هنری در زیر سایه حمایت‌های عجیب و بی‌سابقه دستگاه فرهنگ و هنر وقت قرار گرفتند اما تأسف‌آورتر آنکه همان افراد از سال ۹۲ باروی کار آمدن دولت جدید انواع و اقسام توهین‌ها و تهمت را نثار دولت قبل و شخص رئیس دولت وقت کردند تا جایی که یکی از همین هنرمندان در گفتگویی با مجله صدا در تابستان ۹۲ دولت سید محمد خاتمی را مشروع‌ترین و دکتر احمدی‌نژاد را دیکتاتور ترین و نامشروع‌ترین دولت این نظام قلمداد کرد! و این توهین‌ها در حالی بود که این هنرمند در دولت دهم در اقدامی عجیب با حمایت ویژه از طرف متولی دستگاه فرهنگ و هنر اشعار متوسط و سطح نازل خود را به‌صورت نمایش در تالار وحدت با هزینه نامتعارفی به اجرا برده بود و مجدد تأکید می‌کنم همه این هزینه‌ها آن‌چنانی در پیش چشمان هنرمندانی رخ می‌داد که نه‌تنها حمایتی برای خلق آثارشان نمی‌شدند حتی معوقه هایشان را نیز ارشاد به بهانه کمبود بودجه پرداخت نمی‌کرد. در ادامه همین مشکلات مالی، نهاد ریاست جمهوری طی اقدامی بی‌نظیر از محل صرف جویی هزینه‌های نهاد تحت عنوان عیدی و به جهت کاهش حداقلی مشکلات مالی، مبلغی را در پایان سال به‌حساب هنرمندان واریز کند وقتی بودجه به‌حساب دستگاه مربوطه واریز شد علی‌رغم توصیه‌ها برای حفظشان و حرمت هنرمندان و ارائه راهکارهای مناسب برای واریز این مبلغ طی اقدامی زشت و شرم‌آور به نحوی این مبالغ پرداخت شد که نه‌تنها شأن آنان بلکه آبروی دولت دهم و این اقدام بی‌نظیر و کم‌سابقه‌اش را نیز تحت شعاع قراردادند تا جایی که خیلی‌ها به جهت حفظ آبرو از گرفتن آن امتناع ورزیدن.
اما جالب‌تر این موضوع دقیقاً زمانی است که با اتمام دولت دهم و باروی کار آمدن دولت موسوم به تدبیر و امید یک کارمند خدماتی ساده آن‌هم زیرمجموعه وزارت ارشاد همین دولت صرفاً به خاطر زدن عکس دکتر احمدی‌نژاد بر در یخچال اداره از کار بیکار می‌شود چگونه ممکن است اغلب مدیران ارشاد دولت دهم یا ابقا شوند یا از پستی به پست مدیریتی دیگر جابجا شوند؟ مگر جز این است که معاون هنری ارشاد با آن تصمیمات کذایی خود که هنرمندان همگی آنان را به‌پای تفکرات فرهنگی دکتر احمدی‌نژاد نوشتند در دولت یازدهم مشاور عالی وزیر ارشاد بشود؟
اما بعد از ذکر این چند مورد روی سخن با دوستان و عزیزانی است که در ابتدای یادداشت از آنان یادی رفت. دوستان عزیز تر از جان ،همه ما بی‌شک بر این باور هستیم که اگر هوادار حقیقی و واقعی جریان عدالت‌خواهی در منصب و جایگاهی قرار بگیرد قدمی جز برای رسیدن و برقراری حق و عدالت بر نخواهد داشت اما همواره بوده و هستند افرادی که در فرصت‌های مناسب پررنگ‌تر و همرنگ تر از همیشه بانام حق و عدالت اما به کام شیطان قدم برداشته، حال اگر به انسانی حتی بی‌دین اما آزاده خسارتی وارد شد در مقابلش تمام‌قد ایستادگی نکنیم؛ او خسران‌دیده است و حق دارد حتی اگر بغض و غضب داشته باشد .در سال‌هایی که من و شما باروی کار آمدن دولت نهم و دهم در حال بالا رفتن از پله‌های ترقی به‌واسطه باز شدن حلقه‌های تنگ محدود مدیرت ها بودیم بر خیلی از هنرمندان خواسته یا ناخواسته جور و جفای رفت. از هنرمند متعهدی که بالغ‌بر ۴ سال اجازه کار داده نشده بگیرید تا هنرمندانی که به قول دکتر زیباکلام نه یک‌صد و هشتاد درجه بلکه یک هراز یک‌صد و هشتاد درجه با تفکرات اصیل دولت دهم در تضاد بودند ،پشت‌به‌پشت حمایت‌های ویژه از ارشاد دریافت می‌کردند؛ اما ما که خود بهتر از همه میدانیم در مرام عدالت خواهان جفا کردن و حق خوری جایگاهی ندارد اما همیشه هستند و خواهند بود گرگانی که در لباس حق‌طلبی هدیه‌ای را برای کینه پروراندن بعد از دل بستن میستانند پس یادمان باشد هر که از اهل هنر و فرهنگ دمی از اعتراض بر دولت قبل سر داد ابتدا کمی تأمل‌کنیم شاید کم لطفی در حقش شده باشد که کم نبوده و نیستند هنرمندانی که نه از اهل و تبار سیاست بلکه از اهل فرهنگ و هنر که سال ها به واسطه کینه پروری از دولت وقت مورد بی لطفی قرار گرفته اند .

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار