ببینید انتخاب موضوع یکی از مراحل مهم و حساس کار دانشجوی ارشد است به دلیل اینکه هیچ تجربهای از قبل در این زمینه ندارد. البته در خصوص برخی از دانشجوها این دشواری بیشتر است. البته در گذشته که تعداد دانشجوهای کارشناسی کمتر بود یا حداقل، من میتوانم بگویم که در مورد رشته جامعهشناسی این گونه بود که تمام دانشجویان کارشناسی باید یک پایان نامه در پایان تحصیلشان ارائه میدادند.
البته این دو میتوانند مکمل یکدیگر باشند و این امر بستگی به گروه آموزشی دارد که دانشجو در آن درس میخواند. اما به هر صورت پژوهش پایان نامه در مقطع کارشناسی ارشد با پژوهش رساله در مقطع دکترا قدری تفاوت دارد. خب امروزه در ایران به ویژه به دلیل گسترش کمی آموزش عالی و افزایش زیاد دانشجویان از اهمیت و کیفیت پژوهشی کارشناسی ارشد تا حدودی میتوان گفت کاسته شده است و همان طور که گفتم، چون در کارشناسی ما پایان نامه نداریم، پایان نامه ارشد به عنوان یک تمرین و تجربه پژوهشی برای دانشجوست که طی آن مهارتهای پژوهشی در وی تا حدودی به فعل میرسد. اما رساله دکترا صرفا یک تمرین و تجربه نیست و انتظار دانش افزایی میرود، از طرفی هم دوران رساله دکتری به دلیل مدت زمان بیش تری که نیاز دارد و صرف میشود نزدیکی بیشتری بین استاد و دانشجو و کسب تجربیات بیشتر میانجامد. خوب است که از دانشی هم که در پایان نامه ارشد کسب میشود بتوان در دکتری استفاده کرد.
این بر اساس آیین نامه هر گروه است. هر گروهی برای خود یک آیین نامه داخلی دارد که یا مصوبات بالا دستی است یا بر اساس عرف است. هر استادی با توجه به تخصص و درسی که تدریس میکند، میتواند پایان نامهای را بپذیرد. یعنی در واقع باید در حوزه کاری او باشد. البته این مورد در خصوص تمام دانشجویان صدق نمیکند. به عبارت دیگر هستند دانشجویان توانمندی که بدون نیاز به استاد راهنما کار خود را به ثمر رساندهاند؛ اما به هر حال هدایتگر رساله در فرایند تحقیق، استاد راهنماست. استاد مشاور هم گاهی نقش کمرنگ تری دارد، به ویژه در مواقعی که انتخاب یک استاد مشاور نه به دلیل نیاز واقعی بلکه به دلیل مقررات آموزشی است. گاهی هم برای یک رساله نیاز به دو تخصص هست که در این موارد، استاد مشاور به دلیل تخصص ویژهاش که متفاوت از استاد راهنماست انتخاب میشود و نقش وی در مواردی که به حوزه تخصصش مربوط میشود پررنگ است.
ایده آل این است که رابطه دوستانه، صمیمی و نزدیک باشد؛ اما معمولا در برخی موارد این طور است و در برخی موارد هم این طور نیست. به هر حال اصل بر این است که این تعامل آنقدر باشد که دانشجو راحت با استاد در تعامل باشد. البته در حال حاضر آنقدر پایان نامهها زیاد است که متاسفانه کسی به این کارها نمیرسد و اهمیت نمیدهد. اینقدر دانشجو در دانشگاه آزاد و دولتی و... زیاد و پایان نامه هم زیاد است که میتوان گفت استاد به دلیل در دست داشتن چند پایان نامه نمیرسد تمام آنها را به خوبی مطالعه کند و یا روی تمام آنها تمرکز داشته باشد.
رابطه و تعامل باید صمیمانه باشد؛ چرا که در غیر این صورت دانشجو با نگرانی از واکنش استاد راهنما، به جای طرح نواقص کار خود، آنها را از استادش پنهان میکند و این مشکل آفرین خواهد بود. گاهی نیز دانشجو برای انجام پژوهش نیازمند ابزار و منابعی است که تهیه و تدارک آنها به عهده دانشگاه است و استاد راهنما موظف است که اطمینان حاصل کند تا آنجا که در توان دانشگاه است این امکانات در اختیار دانشجو قرار میگیرد.
بستگی به دانشجو و موضوع دارد. ممکن است که یک دانشجو همان طور که گفتم اصلا به استاد راهنما مراجعه نکند چون یک سری توانمندیهایی دارد. اما دانشجویی نیز هست که ذهنیات منظمی ندارد و باید دائم از استاد راهنما کمک بگیرد. اینها موردی است؛ یعنی قاعده و قانونی ندارد که بگوییم همه این طورند. ممکن است یک دانشجو این استعداد و توانایی را داشته باشد که خیلی راحت موضوع را مینویسد، مطالب را جمع آوری میکند، تنظیم و تحلیل میکند و ارائه میدهد. توانمندیهای شخصی خیلی موثر است. از طرف دیگر دانشجو باید بداند که پایان نامه، پروژهای است که مالک و مدیرش خود وی است. گرچه استاد راهنما باید در زمینه موضوع پایان نامه تخصص نسبی داشته باشد. استاد راهنما بیشتر سعی میکند سرنخ در اختیار دانشجو قرار دهد نه پاسخ و راه حل آماده. منظورم از این گفته این نیست که از دانشجو انتظار میرود خود راه حل مورد نیازش را بیابد. منظور این است که استاد راهنما باید احساس کند که خود دانشجو پیشگام حل مسئله است و پیش از آنکه به وی مراجعه کند در خصوص مسئله به حد کافی اندیشیده و تلاش کرده است.
اصل یک پایان نامه فرم و ساختار است که مثلا باید مقدمه و طرح مسئله داشته باشد، سؤالات تحقیق مشخص و چارچوب عملی و نظری معلوم باشد که شاید در این موارد ایراداتی دانشجویان داشته باشند؛ اما در جمع آوری اطلاعات، سختی کمتر است. تنظیم و توازن و همسانی در ارائه نتیجه تحقیق کمی دشوار است. بنابراین باید دانشجو برای کارش یک چارچوب نظریه پیدا کند که بتواند از عهده آن برآید.
* گفتگو از زهرا کریمی
دیدگاه شما