درزمان قديم هرکشور که وسعت بيشتري داشت قدرتمند بود زيرا اقتصاد براساس کشاورزي بود وکشوري که تنوع بيشتر ومقدار بيشتري در نوع محصولات کشاورزي و دامي داشت ميتوانست با خودکفايي و صادرات اعمال قدرت کند. بعدها با انقلاب صنعتي کشوري که صنايع قويتري داشت و ميتوانست ارزش افزوده ازمنابع اوليه توليد کند؛ قدرتمندتر بود. به همين دليل بود که دوران استعمار شروع شد وکشورهايي مثل انگليس و اسپانيا وفرانسه سعي ميکردند با دردست گرفتن کشورها وسرزمينهايي در قارههاي آسيا و آمريکا وآفريقا منابع اوليه ي آن هارا غارت کنند و صنايع خود را گسترش دهند.اما امروزه ميبينيد کشوري مثل ژاپن با نداشتن منابع اوليه و همچنين نداشتن رويهي غارتگري جزء 5قدرت اقتصادي جهان است واين تنها به خاطر داشتن نيروي انساني توانمند درشرکت هاي دانش بنيان است.
براي مثال عيني ميتوان به خريد نفت ايران توسط ژاپن و فروختن محصولاتي که از نفت بدست ميآيد و سود کلان حاصل از آن اشاره کرد. در کشور ما هم مثل کشورهاي در حال پيشرفت دنيا بايد شرکتهايي تشکيل شوند که بنيهي دانشي و پژوهشي داشته باشند همان گونه که مقام معظم رهبري هم در سخنراني هاي اخير خود به اين مهم اشارات فراواني داشتهاند و در اين باره ميفرمايند: «کشور ما نيازمند توسعه ي دانش و تحقيقات و فناوري وپرورش استعدادها و جاري شدن روز افزون محصول استعدادهاي برجستهي ملت ماست» منظور از اين سخن يعني ما بايد با تکيه بر دانش ملت خودمان بتوانيم توليد کنيم و اقتصاد خود را جلو ببريم.
نکتهاي که بايد همواره در نظر داشت اين است کهبراي دستيابي به اقتصاد دانشبنيان، فقط توليد و توزيع اطلاعات و پرداختن به آموزش وپژوهش کافي نيست. بلکه نکتهي مهم بهکارگيري آنها در استفاده از منابع اقتصادي به صورت مستمر و پايدار است. به عبارت ديگر، کاربردي کردن دانش و استفادهي مؤثرتر از آن در گسترش ظرفيتها و ارتقاي درجهي بهرهبرداري از منابع است که تحقق يک اقتصاد دانشبنيان را ممکن ميسازد. ايجاد يک شرکت دانش بنيان داراي شرايط و ضوابطي و همچنين مراتبي است که بايد مورد توجه افرادي که خواستار ايجاد شغل يا تاسيس شرکتهاي دانش بنيان هستند قرار بگيرد. در گام اول نياز به يک ايده اجرايي و ابتکاري از سوي علاقه مندان به تاسيس چنين شرکتهايي است مرحلهي بعدي مورد بررسي قرار دادن اين ايدهها در سازماني به نام «کارگروه ارزيابي و تشخيص صلاحيت شرکتها و موسسات دانش بنيان و نظارت بر اجرا» است اما اين شرکت بايد مثل شرکتهاي قبلي مراحل ثبت يک شرکت را گذرانده باشد و شرکتهايي که بيش از پنجاه(50 ) درصد از مالکيت آنها متعلق به شرکتهاي دولتي و موسسات و نهادهاي عمومي غيردولتي باشد مشمول حمايت هاي قانون شرکتهاي دانش بنيان نميشوند. در گام بعدي پس از تاييد ايده و ثبت شرکت، اطلاعات شرکت در سامانهاي تحت عنوان سامانهي شرکت هاي دانش بنيان جهت بررسي وارد ميشود.
کالا هايي که در اين شرکت ها توليد و عرضه ميشود بايد مبتني بر فناوريهاي برتر و با ارزش افزودهي بالا باشندو همچنين فعاليتهاي چنين شرکتهايي بايد خلاقانه و مبتکرانه باشد.البته شرکتهاي دانش بنيان فقط شامل شرکتهاي صنعتي نيست و شرکتهايي که در زمينهي خدمات و کشاورزي هم کار ميکنند ميتواند شامل شود.
پس از تاييديههاي لازم، از طرف کارگروههايي که به بررسي شرکت ميپرداختند به مدت 2 سال اين شرکت، يک شرکت دانش بنيان محسوب شده و فعاليت ميکند اما بايد شرايط موجود در يک شرکت دانش بنيان را در خود حفظ کند در غير اين صورت شرکت ملغي خواهد شد.
در آخر به طور کلي شرکتهاي دانش بنيان، شرکت هايي هستند که فعاليتي خلاقانهاي را به دنبال دارند و هدف از ايجاد چنين تشکلهايي به وجود آوردن ارتباطي بين دانشگاهها و صنعت است اين ارتباط در همهي رشتههاي دانشگاهي ميتواند به وقوع بپيوندد.
در کل ايجاد شرکتهاي دانش بنيان يک رخ داد جهاني است که کشور ايران هم از اين رخداد مستثني نبوده و بايد در همه ي زمينه ها حضور خو را در صحنهي جهاني حفظ کند به اميد ايراني آباد!
دیدگاه شما