به گزارش صدای دانشجو،با هزاران امید و زحمت در کنکورشرکت کرده است ، با استرس منتظر جواب کنکور است و وقتی می بیند در دانشگاه قبول شده است انگار تمام دنیا را به او داده اند از خوشحالی می خواهد پر در بیاورد وارد دانشگاه که می شود تمام سعیش را می کند که دردرسش موفق باشد و با رتبه خوبی در دانشگاه قبول شود با زحمت زیاد مدرکش می گیرد و آمادگی رفتن به بازار کار را پیدا می کند . پاشنه کفش هایش را می کشد و در ادارات مربوطه و غیر مربوطه دنبال کار می گردد ، هر جا که سر می زند به چند جواب تکراری می رسد: استخدام نداریم ، ببینیم چی میشه ، بودجه نیست و ....
لحظه ای به گذشته برمی گردد برای چی این همه زحمت کشیدم ؟ نتیجه این همه تلاش و سختی که متحمل شدم چی شد؟ و اینجا آغاز مشکلات یک تحصیل کرده است.
وقتی به اطرافمان نگاه می کنیم چند نفری جوان تحصیل کرده که به این وضع دچار شده اند را به راحتی مشاهده می کنیم و همه ما کم و بیش با مشکلات آنها آشنا هستیم.
سوال : چه فکری باید به حال دانشجویان بی کار کرد؟ چه کسی مسئول اشتغال جوانان تحصیل کرده است ؟ بررسی این مقوله دارای جوانب مختلفی است و یک طرفه به قاضی رفتن هم کار درستی نیست.
مسئله اولی که باید در این زمینه مورد توجه قرار بگیرد رشد بی رویه رشته های دانشگاهی است . ما همه ساله شاهد رشد رشته های متنوع دانشگاهی بوده ایم که بسیاری از انها اصلا بازار کار ندارند. بعضی از دانشجویان بی خبر از بازار کار ، به خاطر علاقه یا مسائل دیگر وارد این رشته ها می شوند و وقتی که به فارغ التحصیلی رسیدند تازه متوجه می شوند که در انتخاب رشته اشتباه کرده اند و این رشته در جامعه هیچ بازار کاری ندارد سوال اینجاست که وقتی مسئولین محترم می دانند که بعضی رشته ها در جامعه طالب ندارند چرا این رشته ها منحل نمی شوند ؟ چرا در این رشته ها دانشجو پذیرفته می شود و اینکه دانشجویان چرا قبل از انتخاب این رشته ها به اندازه کافی تحقیق نمی کنند و بدون شناخت رشته تحصیلی شان را انتخاب می کنند؟
دوم: نحوه تحصیل در دانشگاهها و آماده سازی جوانان جهت حضور در اجتماع و موقعیت های شغلی است . اینکه در دانشگاهها تا چه حد به کارهای عملی و آزمایش و تجربه اهمیت داده می شود؟ با صرف خواندن یک درس و حفظ کردن نوشته ها مسلما نمی توان مهارت لازم را جهت ورود به بازار کار به دست آورد . هر چند در بعضی از رشته ها کار آموزی وجود دارد ولی رشته های زیادی هستند که هنوز اقدام مناسب جهت پختگی و کار دانشجو در انها انجام نمی شود و نیازمند تغییر سبک تدریس در دانشگاههاست.
سوم : حمایت از نخبگان : در هر رشته ای افرادی هستند که نسبت به بقیه از استعداد بالاتری برخوردار هستند و تلاش بیشتری هم جهت رسیدن به موفقیت انجام می دهند . گاهی اختراعاتی صورت می گیرد یا تحقیق و پژوهش ارزشمندی انجام می شود که جهت اجرایی شدن نیاز به کمک ها و حمایت های مالی دارند که متاسفانه حمایت لازم از سوی هیچ نهادی انجام نمی شود و گاهی دانشجو برای اثبات استعداد و توانایی اش و استفاده از اندوخته هایش مجبور می شود دست به دامان شرکت های خارجی شده و با آنها قرار داد ببندد و اینگونه می شود که فرار مغزها پیش می آید و نخبگان و افرادی که می توانند برای جامعه مفید باشند در جای دیگر و به مردم دیگر خدمت می کنند.
چهارم : عدم استفاده درست از منابع : متا سفانه با اینکه کشور ما کشوری غنی با منابع زیاد است اما از ظرفیت ها و منابع موجود به خوبی استفاده نمی شود و اگر در این زمینه یک مدیریت قوی و حساب و کتاب وجود داشته باشد زمینه برای استفاده از استعدادها و علوم مختلف هم فراهم می شود در نتیجه شاهد اشتغال بسیاری از جوانان و استفاده از استعدادهای بالفعل و بالقوه این افراد خواهیم بود.
پنجم : ضربه زدن به اقتصاد توسط خود مردم : مسئله دیگری که باعث لطمه وارد شدن به اقتصاد و بیکاری جوانان می شود ، فرهنگ مصرف گرایی و واردات بی رویه و خام فروشی و همچنین کاهش تولیدات داخلی است . اگر فرهنگ استفاده از محصولات داخلی رشد پیدا کند والبته تولید کنندگان داخلی با تعهد و احساس مسئولیت کیفیت تولیدات خود را افزایش دهند شاهد رونق تولید و اشتغال درکشور خواهیم بود.
ششم : ساز وکار ناقص امور استخدامی : متاسفانه نظام گزینش و استخدام در کشور هم دچار نواقص زیادی است و این فرصت را در اختیار عده ای قرار می دهد که بدون داشتن استعداد و لیاقت لازم جذب یک اداره و ارگانی بشوند واین قضیه هم به بیکاری افراد مستعد و تحصیل کرده منجر می شود.
در مجموع جهت حمایت از اشتغال جوانان و مبارزه با بی کاری باید مسئولین و مردم با هم همکاری کنند تا با رفتن به سمت تولید و صادرات و استفاده از منابع غنی داخلی و اهمیت دادن به دانشمندان و نخبگان و داشتن وجدان کاری و مسئولیت پذیری به سمت اقتصادی پویا و هدفمند قدم برداریم و با بی کاری و فقر به مبارزه بپردازیم.
دیدگاه شما