مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 10. فروردين 1395 - 0:28   |   کد مطلب: 17440
پنج نقد صریح و بی پرده علی خضریان به جنبش دانشجویی در سال 94؛
«دُن‌کیشوت‌»های در حال مبارزه با آسیا‌ب‌های بادی
امروزه جریان دانشجویی بیش از گذشته با آن دست درگریبان است مسئله هدر رفت وقت در دوران جوانی و دانشجویی است که یکی از مهم‌ترین مصادیق آن به درستی حضور بی‌هدف و بی‌نتیجه این قشر در شبکه‌های اجتماعی است.

به گزارش صدای دانشجو، به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران؛ علی خضریان* در یادداشتی پیرامون نقد عملکرد جنبش دانشجویی در سال 94 نوشت: با پایان یافتن سال 94 و نگاهی به وضعیت دانشگاه و خصوصاً جریان دانشجویی در شرایط امروزین آن می توان از چند منظر به تحلیل نشست یکی آنکه با تأکید بر نقاط قوت جریان دانشجویی به بازشماری آنها از قبیل وجود دغدغه مندی قابل تقدیر نسبت به مسائل جاری کشور و جهان اسلام، دارا بودن روحیه استقلال طلبی و آزادی خواهی در بدنه اجتماعی جریان دانشجویی، تلاش در جهت کمک به مسئولان در جهت کارآمدسازی کشور در فعالیت های مختلف خصوصاً اردوهای جهادی، تلاش در جهت ایجاد یک شفافیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از وضعیت موجود با نگاه نقادی و مطالبه مستمر مبارزه با مفاسد اقتصادی پرداخت که با توجه به فضای سال جدید نیز شاید اینگونه بیشتر به مذاق همگان خوش آید.

اما نگارنده قصد دارد تا در نوشتار خود مسیر دیگری را طی کرده و با نگاهی دلسوزانه با توجه به بخش دیگری از واقعیت های امروزین جریان دانشجویی به نقد آن بپردازد که معتقد است بخش عمده ای از بدنه جریان دانشجویی را شامل می شود.

1- یکی از اصلی‌ترین و مهمترین مسائلی که دانشگاه و جریان دانشجویی این روزها به شدت از آن رنج می برد، عدم ایجاد ظرفیتی برای گفتمان سازی در محیط پیرامونی و اجتماعی است که می بایست جریان دانشجویی با توجه به روحیه آرمانخواهی به مسائلی از قبیل ایجاد جامعه‌ اسلامی و تمدن اسلامی به معنای احیای تفکر اسلام سیاسی، اعتماد به نفس به معنای عملیاتی کردن شعار “ما می‌توانیم” در دانشگاه‌ها، زیر سوال بردن نظامی که بر پایه‌ رابطه‌ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر در دنیای مدرن بنا شده، عدالتخواهی، آزادی‌خواهی و ایجاد دانشگاه اسلامی با توجه و مطالعه دقیق و برنامه ریزی شده قرآن، نهج‌البلاغه، مجموعه‌ بیانات امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و معارف متقن انقلاب اسلامی این آرمان‌ها را فهرست کرده و با پیگیری آنها و گفتمان‌سازی در این حوزه ها که هدفمند صورت می‌دهد، ضمن رفع یکی از نواقص اساسی خود، در تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی نیز نقشی مهم ایفا کند.

2- دیگر امری که با نگاه واقع بینانه به دانشگاه ذهن نگارنده را به خود معطوف می کند اینکه با گذشت قریب به یک دهه از مطالبه مهمی همچون کرسی های آزاد اندیشی همچنان آنچه در فضای واقعی دانشگاه قابل لمس می باشد اینکه نه تنها چنین امری تبدیل به یک امر رایج نگردیده بلکه فهم مشترکی نیز در بدنه جریان دانشجویی نسبت به آن وجود ندارد.

این در حالیست که با توجه به آیه شریفه «لآ اِکراهَ فِی‌الدّین» تنها مسیر برای پیشبرد پایدار تفکر دینی در دانشگاه اقناع بوده که نیازمند قدرت منطق و قوت استدلال بدنه جریان دانشجویی مسلمان است و این مهم از مسیر برنامه‌ریزی دقیق جریان دانشجویی اسلام گرا در مباحث فکری و مطالعاتی جهت حضور با قوام در کرسی های آزاد اندیشی حاصل خواهد شد.

در این میان جالب تر آنکه در فضای امروزین دانشگاه، جریانی که روزی خود را یگانه مطالبه گر گفتمان “آزادی” می پنداشت و از قضا امروز بخش اصلی مدیریت دانشگاه را نیز خصوصاً در عرصه مدیریت فرهنگی در اختیار دارد نیز اقدامی درخور و محسوس جهت ترویج فضای آزاد اندیشی و راه اندازی عملی کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها نکرده است و حتی طی دوره حضور خود در مدیریت دانشگاه عملاً مطالبه آزادی را به سمت و سویی غیر از تقویت و ایجاد فضای آزاد و تخصصی مباحث فکری- نظری و در مستهجن‌ترین شکل ممکن آن از قبیل برگزاری جلساتی همراه با رقص و آواز و یا اردوهایی خارج از شئون دانشگاه نمایان کرده است.

جا دارد به مسئولان امر یادآور شد که چنین مواجهه ای با دانشگاه که عملاً در بخش هایی منجر به اشاعة رسم اباحه و فساد و تبدیل سالن‌های دانشگاه به سالن‌های رقص و آواز می گردد و در نهایت پتانسیلی برای ترویج غریزه‌گرایی در میان بدنه‌ی جوان دانشجو می شود نسخه ای است که از سوی ساواک برای مقابله با رشد قابل توجه جریان مذهبی و حلقه های فکری معرفتی جریان مذهبی در سال های ابتدایی دهه 50 در دانشگاه ها به اجرا گذاشته شد تا دانشجو و دانشگاه را از عمق بخشی به مسائل اصلی و مهم کشور بازدارند؛ اما امروزه روز و با چه اهدافی چنین اقداماتی مجدداً پایش به دانشگاه باز شده، قطع یقین نیازمند بررسی های دقیق و موشکافانه است که خود می تواند سرفصلی برای ورود جریان دانشجویی اسلام گرا و نقد مسئولان آموزش عالی در سال پیش رو باشد.

3- از دیگر مسائلی که امروزه جریان دانشجویی بیش از گذشته با آن دست درگریبان است مسئله هدر رفت وقت در دوران جوانی و دانشجویی است که یکی از مهم‌ترین مصادیق آن به درستی حضور بی‌هدف و بی‌نتیجه این قشر در شبکه‌های اجتماعی است؛ که گاهاً در ابتدا نشأت گرفته از توهم فعالیت مؤثر فرهنگی برای دانشگاه می باشد و حتی فراتر از آن مشاهده می شود که بدنه جریان دانشجویی این محیط را محلی مناسب جهت گفتگوی آزاد در راستای آزاد اندیشی در دانشگاه می پندارد.

در حالی که اساساً فضای مجازی باعث متعصب‌تر شدن و افزایش تنگ نظری کاربران می شود و دنیای مخاطبان خودرا به اندازه همان گروه هایی که عضو آن می شوند کوچک نگه می دارد و به تدریج ارتباطشان را با واقعیت از دست می‌دهند، در حالی که تناظر آراء در محیط واقعی بیشتر است.

امر سیاسی به این معنا است که انسان در عرصه اجتماعی قدرت تضارب داشته باشد در حالی که این امر در فضای مجازی اتفاق نمی‌افتد. چرا که معمولاً کاربران در گروه هایی حضور می یابند که عموماً همفکر و هم نظرش هستند. علاوه بر این در شبکه‌های اجتماعی گفتگویی شکل نمی گیرد. آنچه در عمل رخ می‌دهد “گفت و گفت و گفت” است، “گفت و سکوت” است، “گفت و فرار” یا “گفت و طرد” است و عملاً در شبکه‌های اجتماعی کسی به کسی گوش نمی دهد و آنچه از این رهگذر نصیب جریان دانشجویی گردیده این است که قهرمان‌های مجازی “دن‌کیشوت”‌وار به جنگ آسیاب‌های بادی می روند.

4- نقدی دیگر بر فضای امروز جریان دانشجویی اسلام‌گرا عدم درک صحیح از تلاش برای ایجاد “جذابیت دینی” در امور فرهنگی در مقابل گفتمان ضددینی “جذابیت بی بندو باری” در امر فرهنگ از سوی جریان مقابل است.

نقطه ضعف مهمی که باعث شد رهبر انقلاب در رمضان سال 94 در مقام یک استاد متبحر کارگاه تشکیلات این مساله ضروری و مهم را یادآور شدند که از هر ابزاری نمی‌توان برای جذب بهره برد و البته تشکل‌ها و مسؤولان فرهنگی درون‌دانشگاهی و خارج از دانشگاه برای ایجاد جاذبه دست خالی نیز نیستند و ابزارهای مهمی در دست دارند از قبیل حرف نویی که از دل مطالعه بیرون آمده باشد و بتوان ریشه‌های آن حرف نو را در اندیشه دینی و انقلابی جست‌وجو کرد.

واقعیت آن است که اهمیت محصولات اندیشه‌ای در جامعه‌ ما به دلیل مساله‌ علوم انسانی در ایران است، چرا که ما در دانشگاه‌ها وارث علوم انسانی غربی و سکولار هستیم و باید بپذیریم این اندیشه‌ها - که در قالب متون، نظریه‌ها و تئوری‌ها خودنمایی می‌کنند‌‌- دارای پیش‌فرض‌هایی ارزشی هستند که در درونشان بروز و ظهور دارد. با این وصف، در شرایطی که متون و حاملان متکی به این اندیشه‌ها غالباً غربی هستند، به طور طبیعی، در نهایت نسبت به ارزش‌های خودی واگرایی و نسبت به ارزش‌های رقیب همگرایی ایجاد می‌کنند و وظیفه اصلی جریان دانشجویی و البته فراتر از آن دستگاه‌های مسؤول در کشور اعم از وزارت علوم و شورای اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها این است که به دنبال شکستن این تابو و طرح حرف نو باشند.

یکی دیگر از ابزارهایی را که به نظر مورد غفلت جریان همسو با انقلاب اسلامی در محیط دانشگاه قرار گرفته به جرأت می‌توان هنر دانست که در عرصه‌های گوناگونی از قبیل تئاتر، کاریکاتور، شعر، سرود، طنز و... قابل ارائه و بیان حرف‌های دینی و انتقال پیام‌های گفتمان انقلاب اسلامی است چرا که ویژگی مهم هنر، جذابیت آن است.

هنر با ایجاد یک جذابیت محسوس که فضای مخاطب را با خودش همراه می‌کند، در مناسبت‌های ارزشی او تغییر و تحول ایجاد می‌کند. یکی دیگر از ویژگی‌های هنر این است که قدرت پوشش‌دهندگی‌ گسترده‌ای دارد یا به کلامی دیگر، فراگیر ‌است. نکته دیگر آنکه هم توده‌ها و هم نخبگان زیر بار تأثیرگذاری هنر هستند. همچنین نباید فراموش کرد که ویژگی اصلی هنر هویت مضاعف رسانه‌ای آن است، چرا که بدون مخاطب قابل تعریف نیست و علاوه بر ماهیت اصلی آن، نوعی رسانه نیز به شمار می‌آید.

باید متذکر شد که در صورت عدم ورود جدی و مؤثر در این حوزه، فضا را برای ترویج گفتمان “بی بندو باری” در امر فرهنگ باز می‌گذاریم و این گلایه به جریان دانشجویی اسلام‌گرا وارد است که با گذشت بخش عمده‌ای از سال تحصیلی جاری اقدام مؤثری در جهت اجرایی کردن این راهنمایی‌ها صورت نگرفته است.

5- یکی از مسائلی که نگارنده معتقد است بدنه جریان دانشجویی در شرایط امروزین بیش از گذشته نیازمند ورود جدی، تخصصی، مطالبه گرانه و اصلاح گرانه‌ی جهادی در آن می باشد، بحث آسیب های اجتماعی است که باعث بروز معضلات و مشکلات عدیده ای گردیده است.

شاید بیش از بسیاری از مواضع و مطالبات سیاسی و گاهاً تکراری از سوی بدنه دانشجویی، ورود به مباحث اجتماعی از قبیل زنان، کارگران، حاشیه نشینان، کودکان کار، معتادان، بیماران صعب العلاج، معلولان، فقرا، مستمری بگیران و... امری ضروری و مهم تلقی گردد که متأسفانه آنطور که باید و شاید نه در طرح مطالبات، نه در اقدامات مؤثر برای رفع مشکلات و معضلات اجتماعی، جریان دانشجویی بشدت دچار عقب ماندگی است و باعث شده تا در مجموع ظرفیت تأثیرگذاری جریان دانشجویی بر جامعه را نیز تحت الشعاع قرار دهد.

در پایان باید تأکید گردد که موارد مطرح شده بخشی از انتقادات جدی به جریان دانشجویی است که می تواند بابی جهت طرح انتقاداتی جدی تر و مهم تر به جریانی باشد که خود را در قالب منتقد همه بخش ها و امور تعریف نموده و طعم انتقادات تند و تیز به خود را چندان نچشیده است.

​* مدیر مسئول خبرنامه دانشجویان ایران

انتها پیام/م

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار