به گزارش صدای دانشجو، بیستم جمادی الثانی برای ملت ایران نه تنها سالروز میلاد فرخنده حضرت صدیقه طاهره(س) است که بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) نیز از دامن پاک بانو "هاجر خانم" در این روز دیده به جهان گشوده است.
خاطره زیر به لحظه تولد ایشان اشاره می کند:
سید وارد خانه شد، به او خبر دادند وضع حمل هاجر نزدیك است. كنار حوض نشست. دست و رویش را شست و سپس به كتابخانه اش رفت و شروع به خواندن قرآن كرد و با خودش نیت كرد كه نام فرزندش را از قرآن بیابد و «روح اللّه»، اولین كلمه اى بود كه توجه او را جلب كرد.
بچه ها با خنك تر شدن هوا به حیاط رفته و داشتند در میان باغچه ها و درخت ها با هم بازى می كردند و هرچه «مولود» دختر بزرگ سید، از آنها می خواست كه آرام تر بازى كنند؛ فایده اى نداشت.
بچه ها می دانستند كه به زودى یك نفر به جمعشان اضافه خواهد شد و آن ها خواهند توانست با او بازى كنند؛ پس شادمان از آنچه در پیش داشتند با جست و خیز كودكانه شان، شادى خود را عیان می كردند.
هنوز سیّد، قرآن در دستش بود كه صداى گریه نوزادى در خانه پیچید، با خوشحالى برخاست، قرآن را بوسید و روى ترمه طاقچه گذاشت و به طرف اتاق هاجر رفت.
«مولود» كه صداى گریه طفل را از پشت در شنیده بود، فریادى كشید، بچه ها هم به صداى او همه پشت پنجره اتاق مادر جمع شدند و هرچه تلاش كردند از پشت پنجره بسته چیزى ببینند، موفق نشدند تا اینكه ننه آقا پرده هاى اتاق را به كنارى كشید و پنجره را باز كرد.
بچه ها همراه پدر به داخل اتاق رفتند. هاجر با چشمانى بی رمق و خسته به بچه ها لبخند زد و پلكهایش را بست. قابله، نوزاد را در آغوش پدر گذاشت و گفت: «مبارك است؛ پسر است».
بچه ها سرك می كشیدند تا بتوانند چهره كودك را ببینند و ننه آقا تلاش می كرد كه آنها را از اتاق بیرون ببرد.
سید به نوزاد می نگریست و به این می اندیشید كه "روح اللّه" او به دنیا آمده بود.
پس كودك را بوسید و چون دید دختر كوچكش «آغازاده» با حسادتى كودكانه هنوز در میانه در ایستاده است و به نوزاد تازه از راه رسیده می نگرد، صورت او و تك تك بچه هایش را بوسید و «مولود» پتو را روى مادر كشید تا او اندكى استراحت كند.
پایان پیام/م
دیدگاه شما