یادداشت دانشجویی// شاید اولش قرار نبود که اینطور بشود! حداقل در پهنه ذهنی ما! فکرش را هم نمیکردیم! اصلاً عدهای بند پوتینها رامحکم کرده بودند تا بیایند در این جبههای که حتی جهاد اکبر نیز میدانستندش سربازی و یا حتی سرداری کنند!
آرمان همه هم یکی بود و همه در یک مسیر مشخص عزم طی طریق داشتند! اما یک دفعه در جبهه خودمان هم اوضاع بهم ریخت!
حافظه ام دوران پر رنگ و باکلاس وبلاگ داری را به خوبی بخاطر دارد! غرض ذکر خاطره نیست اما خالی از لطف نیست یادآوری آن روز ها، که حتی برای بحث مطروحه هم مفید خواهد بود!
روزگاری بود که عرصه جهادِ فرهنگیِ مجازیِ به وسعت الان نبود و این همه سرباز و سردار خودخوانده هم وجود نداشت!
آن روزها بیشتر جو قالب فضای وب بود و طبعاً وبلاگ نویسی به ابزار قابل توجهی برای گسیل نیرو های ارزشی به این جنگ تبدیل شده بود! آن موقع البته امکانات نسبت به الان محدود تر بود و هرکسی نه توانایی اش را داشت و نه حالش را که ساعتی از روز را پشت مانیتور سپری کند! آن موقع شاید قلت نیرو زیاد بود اما، اما حداقل کثرت سربازان و سرداران خودخوانده کم بود!
خلاصه آنکه آن موقع مثل حالا نبود که هر بزرگواری روی کاناپه منزل لَم بدهد و شروع کند به سربازی و سرداری در جبهه جنگ نرم!
راستی چه اسم پر مسمایی! جنگ نرم! ینی نرم و راحت میجنگی مثلاً! روی همان کاناپه نرم!
اصلا کار از همان جایی خراب شد که دیگر نیازی نبود برای سربازی در جنگ نرم تا پشت صفحه مانیتور بروی و به خود زحمت بدهی!
نیازی نبود که دیگر قبل انتشار مطالب که همان موشکها و گلولههایت در جنگ نرم هستند فکر کنی و بالا و پایین کنی آن حرف ها را! خیلی راحت و در لحظه هرچه به ذهنت میرسید را با یک کلیک تایید میکردی و انتشار میدادی!
این شد که حالا متاسفانه هر خانم چادری میخواهد که مروج #حجاب_زهرایی باشد و همه را محجبه کند! آن #صور_عمومی هم که آوردم مقید به این نکته است که هرکی هرکی شده! از دختری که همین دیروز گوشی هوشمندش را برا جشن تکلیف هدیه گرفته تا فلان خانمی که در فضای مجازی دستی بر آتش دارد!
ایضا هر آقا پسر مسجدی که چند تاری مو روی صورتش روییده هم میخواهد مروج اسلام ناب محمدی باشد! توضیحات عطف به همان توضیحات بالا! خلاصه آنکه خوشبختانه یا بدبختانه همه به میدان آمدهاند با تمام ظرفیت باطری گوشی هایشان!
این وسط هم کسی نیست که به داد #حیا یی برسد که در این توهم حضور در جنگ نرم دوستان #ذبح شده است!
بله ذبح شده است چون آن خانمهای گرامی به فکر خودشان دارند سیل مشتاقان به حجاب را اغنا و تشویق میکنند اما با بد تبلیغ کردن حجاب با یک چاقوی خیار خوری سر حیا را ذبح میکنند!
چون آن پسرهای پر دغدغه، دارند با ضد تبلیغ هایشان نمک میپاشند روی زخمهایی که خانمها به گردن حیا وارد کرده کردهاند!
ذکر مصادیق دون شأن این یادداشت است اما قسم به خدا که نمایش و عرض اندام با چادر این را به مخاطب القا نمیکند که چادر مصونیت است نه محدودیت! بلکه نشان میدهد که با #پوشش هم میتوان جلوه گری کرد!
به خدا تحسین حجاب زهرایی فلانی مروج حجاب نیست بلکه مروج بی بند و باری و شکسته شدن حرمتهاست برادر من!
من نمیخواهم خدای ناکرده بگویم که چمیدانم مثلاً حس دیده شدن برای خانمها و یا حس علاقه داشتن به کسی برای آقا پسرهاست که این بازار را گرم میکند بلکه فقط میگویم از سر نادانی و نابلدی است این آشفته بازار!
از سر آشنا نبودن به فوت و فنهای این عرصه است!
غرض آنکه کاری نکنیم که فردا روزی از کردههای خود پشیمان شویم...
دلمان برای حیا میسوزد...
مهدی قاسم خانی، فعال دانشجویی
انتها پیام/م
دیدگاه شما