به گزارش صدای دانشجو به نقل از خبرگزاری دانشجو، انجمنهای اسلامی دانشگاهها، تشكلهایی بودند كه در مقابل دو جریان راستگرای لیبرال و چپگرای سوسیالیسم ایجاد شدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این تشكل براساس آرمان و رهنمود حضرت امامخمینی راه وحدت را پیش گرفت تا در سایهی تحكیم، فرایند اسلامیشدن دانشگاه را مدیریت كند.
درعین حال اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر كشور موسوم به «دفتر تحكیم وحدت»، در كارنامهی سی سالهی خویش ادوار پُرنوسان و پُرچرخشی را پشت سر نهادهاست. دفتر تحكیم در مقاطعی مانند یك حزب سیاسی عمل كرده و در مواقعی نیز تشكّلی صنفی و اجتماعی بوده است. بهرغم نوسانات مختلف، دفتر تحكیم تا آغاز دههی 1370 خط مقدم انقلاب اسلامی در دانشگاهها بود، اما پس از آن بهدلیل فقر ایدئولوژی و خلأ گفتمانی دچار تحولاتی شد كه این پدیده را به سمت چالشهای نوینی با انقلاب پیش برد.
تغییر گفتمان عدالتخواهی به مطالباتی از نوع لیبرالیسم غربی، تبدیل گفتمان استكبارستیزی به پارادایم استكبارپذیری، توسعهی ارتباطات تشكیلاتی با اپوزیسیون نظام، همنوایی و همسویی با رسانههای بیگانه از رویكردهایی بودند كه دفتر تحكیم را دچار دگرگونیهای محتوایی عمیق كرد. در این وضعیت و در پی نشستهای بیحاصل بر سرتركیب شورای مركزی و اركان دفتر تحكیم، اختلافات درونی نیز تشدید یافت. این اختلافات با دخالت آشكار و حسابشدهی جبههی دوم خرداد بهویژه چهرههای رادیكال حزب مشاركت، سرانجام به انشعاب در دفتر تحكیم انجامید.
جناح سنتی در طیف شیراز و جناح مدرن در طیف علامه قرار گرفت. هر دو طیف با شورای مركزی و شورای تحقیق جداگانه راه انشقاق را پیمودند و در اسفند 1380 «دفتر تحكیم» از تحكیم افتاد. خبرگزاری دانشجو میزبان «سیدمحمدبیاتیان» نماینده مردم بیجار در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و از اعضای ادوار دفتر تحکیم وحدت بود که شرح این گپ و گفت صمیمی را در زیر می خوانید:
از چه سالی وارد دانشگاه شدید و آغاز فعالیت های سیاسی شما از چه زمانی کلید خورد؟
من از زمانی که وارد دانشگاه شدم در جنبش دانشجویی حضور داشته و البته ابتدا وارد بسیج شدم و بعد به سمت انجمن اسلامی رفتم و در نهایت در شورای مرکزی انجمن اسلامی وابسته به دفتر تحکیم وحدت قرار گرفتم. در رشته مهندسی معماری درس خوانده ام و به طور خاص ازسال 78 تا 86 عضو تشکیلات دفتر تحکیم بوده ام.
رئیس دولت اصلاحات دفتر تحکیم را به یک کارتن خواب سیاسی تبدیل کرد!/ در دوران اصلاحات و هاشمی تشکل های دانشجویی کتک خور دولت بودند!
به نظر شما محتوای فعالیت های تشکل های دیروز و ورودشان به عرصه سیاسی و بحث های جامعه چه تغییری نسبت به تشکل های امروز ایجاد شده است؟
از بعد از پیروزی انقلاب افرادی که در تشکل های دانشجویی (عمدتا انجمن اسلامی) حضور داشتند، افرادی با مطالعه، دانش و آگاهی بودند. تشکل های دانشجویی جایی برای بحث، هم افزایی و افزایش دانش افراد در مباحث سیاسی اجتماعی و فرهنگی به شمار می فت. ولی شاید بتوان دوران افول جنبش دانشجویی را در سال 76 بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات دانست. دولت اصلاحات با کاتالیزوری مثل انجمن اسلامی دانشجویان و تحکیم روی کار آمد ولی بعد شاهد بودیم که قصد دارند که این تشکل را به مجیز گوی حاکمیت یعنی دولت تبدیل کنند، در آنجا بود که انجمن ها و دفتر تحکیم دچار افول شدند. در دروان اصلاحات دقیقا تفکر بوش حاکم بود.
من همان زمان هم یک اظهارنظر داشتم مبنی بر اینکه که رئیس دولت اصلاحات دفتر تحکیم وحدت را به یک کارتن خواب سیاسی تبدیل کرده است! واقعیت هم همین بود، دفتر تحکیم وحدت به یک کارتن خوابی تبدیل شده بود که باید جلوی دفتر ریاست جمهوری و یا فلان وزارتخانه می خوابید تا به او جایگاه بدهند و دقیقا در همان ایام تشکل هایی مثل جامعه اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی رشد کردند. در آن تشکلها بچه های خوبی پرورش پیدا کردند. بعد از اینکه آن ناخالصی از دفتر تحکیم و انجمن های اسلامی دانشجویان از میان رفت -یعنی اینکه بالاخره اکثر آن آدم ها به خارج از کشور پناه بردند و از مشاوران ضد انقلاب شدند- دفتر تحکیم وحدت قدری رشد کرد و راحت تر به راه خود ادامه دادند.
ممکن بود انجمن اسلامی یک تز فکری داشته باشد و در مقابل جامعه اسلامی یک تز فکری دیگر ولی از خطوط قرمز نظام عدول نمی کردیم و همه تشکل های دانشجویی دارای یک نقاط اشتراکی بودند. در دوران اصلاحات و در دوران آقای هاشمی تشکل های دانشجویی کتک خور حاکمیت بودند و در این دوران ها با ایحاد فضای استبدادی در دانشگاهها می خواستند که کسی انتقاد نکند.
در دوران دولت های نهم ودهم، چون احمدی نژاد خودش سابقه تشکلی در انجمن اسلامی تحکیم وحدت داشت، نسبت به روسای دولت های گذشته با سرعت بسیار زیادی کارهایی را که باید تشکل های دانشجویی انجام می دادند، خودش پیش قراول میشد وانجام می داد و همین امر موجب شد که تشکل های دانشجویی مقداری دچار کم تحرکی شده و کمتر به آن رسالت اصلی خودشان بپردازند.
از نظر شما این نکته مثبت است یا منفی؟ اینکه رئیس دولتی کارهایی را جلوتر از رسالت تشکلها انجام بدهد؟
از یک لحاظ خوب است، چرا که حداقل با کسی روبه رو هستیم که در همان مسیر حرکت کرده و معتقدیم که بحث عدالت خواهی، بحث رفع تبعیض و مبارزه با فساد حداقل در تریبون احمدی نژاد مطرح می شد. من به عنوان یک امر خوب به آن نگاه می کنم ولی در آنجا می طلبید که جنبش دانشجویی در همه تشکل ها مانند دوستان عدالت خواه پا به عرصه حضور گذاشته و یک هم گرایی و هم افزایی داشتنه باشند و حرکت هایشان از فعالیت های رئیس جمهور جا نمی ماند.
فکر می کنم که در سالیان گذشته، تشکل های دانشجویی سوادشان به سمت رسانه ای شدن رفته و به سواد رسانهای اکتفا شده است و کمتر به سراغ مبانی رفته اند. شاید کم باشند دوستانی که به سراغ صحیفه امام و کتاب های شهید مطهری و کتاب های دکتر شریعتی بروند، کتب افرادی که یک زمانی برای خودشان حرف برای گفتن داشتند. خیلی امروز به فضای دانشگاه ها تسلط ندارم ولی فکر می کنم جنبش های دانشجویی به دنبال بازیابی و بازسازی خود در فضای جامعه هستند.
علت گرایشات به مبانی فکری در تشکلهای زمان خود را چه می دانید؟
بعضی افراد خودشان علاقهمند به سیر مطالعاتی بودند و در یک جمع و جلسهای حرفی برای گفتن داشتند و افراد را به چالش کشیده و بحث را مدیریت می کردند. بعضی از تشکل های ما همچون دوستان دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) رقابتی برای سیر مطالعاتی داشتند؛ مثلا در این یک ماه فلان کتاب شهید مطهری را خوانده و باهم بحث می کردند، ولی بعد تمام حواس و نقطه نظر همه این بود که در شورای مرکزی انتخاب و در واقع تریبونی داشته باشند.
در دیداری که امسال مقام معظم رهبری با تشکل های دانشحویی داشتند، حرف های پرمغزی از جانب بچه ها زده شد و این نسبت به گذشته نشان می دهد که دوستان می خواهند اوج بگیرند، این نشان دهنده این است که می خواهند نقص ها و ضعف های گذشته خود را پوشش دهند و بتوانند همه دانشگاه ها را در بر بگیرند، ولی یکی از عیب ها و مشکلات حال تشکلها قطع ارتباط با نیروهای ادوار است.
البته شاید دلایلی همچون فضای اشتغال کشور و یا غبارآلود بودن فضای آن زمان و عدم تشخیص اصولگرایان و اصلاح طلبان وجود داشته باشد، ولی در کل امیدواریم این نقص رفع شود. فکر کنم در این حوزه جایگاهی مانند نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها به عنوان یک جعبه تقسیم و نقطه اتکا بتواند این ارتباط را بین ادوار و دوستان جدید برقرار کرده تا تبادل افکار و اندیشه و تجربه شکل بگیرد.
نظر شما ورود مصداقی وانتخاب افراد در انتخابات از سوی تشکل ها چیست؟
سال 83 در آستانه انتخابات کاندیداهای زیادی مطرح بودند، در همین تحکیم وحدت بعضی از دوستان ما اعتقاد داشتند که به سراغ مصداق برویم. با این ترتیب در صورت برد یا باخت این کاندیدا آسیب هایی در انتظار تشکل ها بود چرا که برای مثال اگر به دلیل شعار عدالت خواهی و شعار حل مشکلات اقتصادی آن کاندیدا از او حمایت می کردیم، زمانی که سرکار آمد و شاهد بودیم که اصلا این فرد به دنبال تحقق شعار هایی که داده نیست، ما کار را خراب تر کرده ایم.
کاندیداها حق ندارند بسیج و جامعه اسلامی یا انجمن اسلامی و یا هر تشکل دیگری را فدای برنامه های کوتاه مدت خود کنند. معتقدم که انجمن اسلامی ، بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی باید بمانند و نباید با بالا رفتن و پایین آمدن افراد جایگاه اینها تزلزل پیدا کند، بنابراین معتقدم که در انتخابات نباید به سراغ مصداق فردی رفت و بهتر است چارچوب هایی را مطرح کرده و طبق آن پیش برویم.
علل ورود و بیان جزئی همه مسائل از سوی رهبرمعظم انقلاب، در دیدار های دانشجویی چیست؟
علت، ضعف تئوریک و مطالعاتی و علمی عملکرد تشکل هاست. این که نتوانستیم مطالباتی که مقام معظم رهبری از جنبش دانشجویی داشته اند را به صورت کلی دنبال کنیم. یعنی برای مثال آقا یک آدرس کلی را داده که این کار انجام شود، زمانی که نیافتیم ایشان مجبورند که بگوید: خیابان فلان، کوچه فلان! و به صورت ریز وارد جزییات شود.
چگونه این کاستی رفع می شود؟
بالاخره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری به عنوان نقطه اتصال بین پیشکسوتان گذشته و نیروهای جدید است و باید ارتباطی برقرارکرده و نشست های هم افزایی و هم اندیشی برگزارکند تا تجربیات به یکدیگر منتقل شوند. ولی امروز متاسفانه می بینیم که نسبت به گذشته ضعیف شده و این نهال آبیاری و تغذیه نشده است. راه حل این است که از تجربهها استفاده کنیم.
انتها پیام/م
دیدگاه شما