با پشت سر گذاشتن انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، زنگ آغاز بزرگترین رقابت انتخاباتی ایران یعنی انتخابات ریاست جمهوری که هر چهار سال برگزار می شود، نواخته شده است.
اهمیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از چندسو قابل بررسی و تحلیل است.
اول به این جهت که انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم که با حاشیه ها و فراز و فرودهای فراوان پس از برگزاری همراه بود، برگ جدیدی از تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را ورق زده و موجب حذف بسیاری از نامهای بزرگ از عرصه سیاسی شد.
افرادی نظیر سیدمحمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و بسیاری از نیروهای موسوم به اصلاح طلب و تکنوکرات، در انتخابات دهم کارنامه مناسبی از خود به جای نگذاشتند و در انتخابات یازدهم نیز به احتمال فروان فعالیت مؤثری از آنان دیده نخواهد شد.
*انشقاق هایی در اصولگرایی که بر انتخابات دولت یازدهم تأثیر خواهد گذاشت
از دیگر سو، شکافهایی که پس از هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به دلایل و انحاء مختلف در اردوگاه اصولگرایان بوجود آمده است، می تواند بر انتخابات یازدهم و رقابت درون گفتمانیاین جبهه مؤثر باشد.
پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد بعنوان دولتی اصولگرا، مدت زمان زیادی نگذشت تا وی اختلافات عمیق خود را با بخشی از بدنه اصولگرایان آشکار ساخته و به نوعی رفتار "موج سومیِ انقلابی" را به نمایش بگذارد. در واقع برخی صفات احمدی نژاد، منجر به نوعی تنش بین برخی گروههای اصولگرا و محمود احمدی نژاد شد.
*عزل و ابقای وزیر اطلاعات اختلافات تأثیرگذار را به یک جنگ تمام عیار تبدیل کرد
اتفاقات روزهای آغازین دوران کاری دولت دهم و علی الخصوص ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات، همچون جرقه ای بود که انبار باروت این اختلافات را منفجر کرده و از سطح جلسات خصوصی به یک جنگ تمام عیار سیاسی و رسانه ای تبدیل کرد.
از سوی دیگر،انشعاب گروهی از اصولگرایان با عنوان جبهه پایداری انقلاب اسلامی در اعتراض به عملکرد نامناسب احزاب و جریانات اصولگرا در انتخابات مجلس نهم، کوس جدایی و رقابت درون گروهی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را نیز به صدا در آورد.
*انتخابات ریاست جمهوری یازدهم, صحنه رقابت اضلاع مختلف اصولگرایی
چنانکه ذکر آن رفت، با حذف بسیاری از نیروهای نام آور اصلاح طلب از صحنه سیاسی و سایر دلایل ذکر شده، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به احتمال زیاد، صحنه رقابت درون گروهی اصولگرایان خواهد بود.
البته گرچه ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری آتی کاندیدایی از جبهه اصلاح طلب همچون حسن روحانی و یا محمدرضا عارف وجود داشته باشد، لیکن کاندیداهای وابسته به اردوگاه اصلاح طلبان در مقام رقابت با کاندیداهای اصولگرا، به احتمال زیاد از اقبال پایینی برخوردار خواهند بود. چرا که اولا تجربه تلخ مردم از دولت داری اصلاح طلبان در دوره هشت ساله خاتمی و ثانیا افشای بسیاری از نقاط سیاه عملکرد اصلاح طلبان در طول هشت سال دولتشان علی الخصوص در بحث فناوری هسته ای و سیاست خارجی و از همه مهمتر نوشته شدن فتنه 88 در کارنامه آنها، اجازه سکانداری دولت یازدهم را به آنان نخواهد داد.
*قطب بندی های جدید سیاسی در ایران
با توجه به آنچه گفته شد، می توان اینگونه گفت که در حال حاضر نظام سیاست داخلی جمهوری اسلامی از دو قطبی اصولگرایی _اصلاح طلبی خارج شده و قطب بندی های جدیدی بر مبنای خلوص و کارآمدی در آن شکل گرفته است.
یک قطب این جریانات جدید را دو طیف سابقه دار که اولی مشهور به تحولخواه (شامل احزابی نظیر جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و جمعیت فدائیان انقلاب اسلامی و... به محوریت افرادی نظیر علیرضا زاکانی، احمد توکلی و حسین فدایی) و دومی موسوم به اصولگرایان سنتی (شامل غالب احزاب و تشکلهای جبهه پیروان خط امام و رهبریو... به محوریت افرادی نظیر محمدرضا باهنر، حبیب الله عسکراولادی، محمدنبی حبیبی و... ) هستند که همانگونه که همگی مجموعاً در قالب جبهه متحد اصولگرایان گرد هم آمدند، علیرغم برخی اختلافات نسبتاً عمیق، به احتمال زیاد در انتخابات آتی نیز تحت یک پرچم واحد به فعالیت خواهند پرداخت.
قطب دیگر در این رقابت را گروههای نسبتاً جوانتر اصولگرایی نظیر جبهه پایداری، برخی تشکلهای دانشجویی و برخی حرکتهای خودجوش دانشجویی و طلبگی هم جهت با جبه پایداری تشکیل می دهند.
دو قطبی که درباره احمدی نژاد و دوران هشت ساله وی علیرغم اتفاق نظر در قضایایی نظیر جریان شکل گرفته در اطراف رییس جمهور، اختلاف نظرهای جدی نیز دارند. اولی منتقد جدی احمدی نژاد و مشی ساختارشکنانه وی بوده و دیگری این گونه ساختارشکنی را جزئی از نیازهای عرصه سیاست کشور می داند اما او هم گویا منتقد برخی جریانات شکل گرفته غلط در اطراف رئیس جمهور است.
مهمترین کاندیدای منتقد احمدی نژاد که از مدتها قبل بر سر کاندیداتوری وی در انتخابات یازدهم گمانه زنی های فراوانی صورت گرفته و ایجاد تشکیلات و بدنه فعال سیاسی در سراسر کشور را پس از شکست در مقابل احمدی نژاد در سال 1384 در دستور کار خود قرار داده است، محمد باقر قالیباف، جانشین احمدی نژاد در شهرداری تهران است. کسی که به عقیده بسیاری، تمرین ریاست جمهوری را از زمان تصدی پست مدیریت شهر تهران آغاز کرده است.
قالیباف در اولین گام برای تثبیت خود،توانست یک نماینده و معادل نصف بزرگترین جبهه سیاسی اصولگرای ایران یعنی جبهه پیروان خط امام و رهبری -که بیش از 17 تشکل و حزب فعال سیاسی را در دل خود جای داده است-در جبهه متحد اصولگرایان که برای انتخابات مجلس نهم تشکیل گردید وارد کند و بدینوسیله خود را بعنوان یکی از پایه های اصلی انتخابات ریاست جمهوری آتی معرفی کند.
*درباره علی لاریجانی
از دیگر نامهای مطرح برای انتخابات یازدهم می توان به علی لاریجانی اشاره کرد که گرچه نام او همیشه بعنوان یک کاندیدای مهم مطرح بوده است، لیکن نمی توان بر ورود لاریجانی به انتخابات یازدهم تأکید زیادی داشت.
چرا که اولا خاطره تلخ عدم اقبال مردم به لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم که با وجود حمایت حداکثری از سوی اصولگرایان جزو پایین ترین کاندیداها قرا گرفت در یادها مانده است و ثانیا عدم رضایت عمومی از مواضع لاریجانی در قبال فتنه 88 که منجر به طرح سوال چرایی سکوت در فتنه از وی شد، هشدارهای جدی برای وی هستند تا به شوق پاستور، از بهارستان خارج نشود.
بحث ورود احمدی نژاد و افرادی نظیر مشایی و معرفی کاندیدا از سوی آنان نیز موضوعی است که از مدتها قبل در برخی رسانه ها مطرح می شود. اما رصد فعالیتهای ساکنین نهاد ریاست جمهوری، نشان از عدم صحت این موضوع دارد.
جلساتی همچون هم اندیشی های مشاوران جوان دولت، بر خلاف آنچه در برخی رسانه ها و سایتهای وابسته به اصولگرایان مقابل احمدی نژاد وانمود می شود، بیش از آنکه با هدف برنامه ریزی برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باشد، نشان از برنامه ای بلند مدت برای تربیت مدیران جوان برای آینده کشور دارد. چرا که اولا این ساز و کار به صورت یک تشکیلات منظم در سطح کشور شکل نیافته و تنها در سطح برگزاری جلساتی با رئیس جمهور و رئیس دفتر وی باقی مانده و ثانیا تأکید اصلی این جلسات، بر امور اجرایی کشور و البته طرح برخی مباحث انحرافی همچون مکتب ایرانی و... است.
از دیگرسو، نامهایی از کسانی که اختلاف خاصی با احمدی نژاد نداشته و با وی همکاری داشته و یا دارند نیز در صحنه انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم مطرح می شوند که از آن جمله می توان به پرویز فتاح و سعید جلیلی اشاره کرد. این نامها اگرچه احتمال حضور پایینی دارند و در عالم سیاست دارای وزن سنگینی همچون لاریجانی و قالیباف نبوده و مورد اقبال برخی احزاب و جریانهای سیاسی نیستند، اما به واقع پتانسیل تجدید اتفاق انتخابات سوم تیر 1384 و خلق حادثه را دارا می باشند.
اما ورای کاندیداهای مورد حمایت احزاب و تشکلهای اصولگرا، می توان مهمترین کاندیدای مطرح برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در مقابل کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان را کاندیدای جبهه پایداری انقلاب اسلامی دانست که به احتمال، کامران باقری لنکرانی خواهد بود.
جبهه پایداری که پس از خانه نشینی یازده روزه احمدی نژاد سعی در تجمیع نیروهای متمایل به احمدی نژاد و معارض با حلقه انحرافی دارد، دلیل اصلی خود برای عدم پیوستن به کمیته وحدت اصولگرایان را حضور افرادی در این کمیته دانست که سوالات مختلفی در مورد عملکرد آنها در فتنه و چرایی سکوت آنها در فتنه وجود دارد و بین مردم به ساکتین فتنه و خواص بی بصیرت مشهور شده اند. لذا این انشقاق قطعاً با کاندیداتوری یکی از همین مصادیق ساکتین فتنه و حمایت احزاب اصولگرا از وی، تشدید شده و به رقابتی بزرگ تبدیل خواهد شد.
در این صورت است که می توان رقابت اصلی در انتخابات یازدهم را بین کاندیدای جبهه پایداری انقلاب اسلامی و کاندیدای مورد حمایت قاطبه احزاب اصولگرا که در انتخابات مجلس نهم در قالب جبهه متحد اصولگرایان فعالیت خواهند کردند دانست.
ضمن اینکه از کاندیداتوری منوچهر متکی نیز نمی توان غافل ماند که به احتمال زیاد به عنوان کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان مطرح خواهد بود.
همچنین نباید از نظر دور داشت که اختلافاتی در درون جبهه متحد اصولگرایی در انتخابات مجلس نهم در اثر نفوذ یش از حد طیفی از اصولگرایان که مشهور به "اصولگرایان تحولخواه" هستند بوجود آمد که می تواند بر کیفیت وحدت در جبهه متحد اصولگرایان بسیار اثرگذار بوده و حتی منجر به معرفی بیش از یک کاندیدا از سوی گروههایی باشد که در انتخابات مجلس نهم تحت لوای جبهه متحد اصولگرایان گردهم آمده بودند.
البته نامهای دیگری همچون عزت الله ضرغامی، سیدحسن خمینی، علیرضا زاکانی، محمدحسین صفار هرندی، علی اکبر صالحی، صادق محصولی و... نیز از نامهایی هستند که این روزها در رسانه ها بعنوان کاندیداهای احتمالی انتخابات دولت یازدهم مطرح می شوند اما با توجه به شرایط انتخابات و شرایط سایر کاندیداهای اصلی، نمی توان درباره کاندیداتوری آنها احتمال بالایی را در نظر گرفت و بیشتر بعنوان گمانه زنی و عملیات رسانه ای به این نامها پرداخته می شود.
دیدگاه شما