چند ماه قبل از انتخابات سال 88 بود که شبکه بی بی سی فارسی فعالیت خود را آغاز کرد. در همان روز های آغاز به کار این شبکه ، مسئولین امنیتی ایران دریافتند که هدف راه اندازی این شبکه به هیچ وجه پوشش خبری 3 کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان نیست و برای تشریح اقدامات این شبکه باید به تحلیل های امنیتی روی آورد. شبکه بی بی سی فارسی را در حال حاضر شاید بتوان نوک پیکان حمله به ایران دانست.
1- در این شبکه مسائل تاجیکستان و افغانستان به هیچ وجه محوریت ندارد و البته میزان پرداخت این شبکه به موضوعات افغانستان به علت وجود نیرو های ناتو در آن کشور بیش از تاجیکستان است اما مسئله اصلی این است که شبکه ای با شعار پوشش خبری اتفاقات حوزه فارسی زبان تاسیس می شود اما بیش از 70 درصد وقتش را به مسائل ایران اختصاص می دهد. شاید استدلال ظاهری گردانندگان بی بی سی فارسی این باشد که ضریب پرداخت خبری مسائل ایران بسیار بالاتر از مسائل دو کشور باقیمانده است و حس ژورنالیستی بیشتری در این مسئله نهفته است اما سوال اصلی اینجاست که این ضریب و این حس ژورنالیستی به طور طبیعی بالاست و یا اینکه عده ای می خواهند به مسائلی خاص از ایران در دنیا بیش از ضریب ژورنالیستی آن بپردازند؟ و سوال دیگر نیز این است که آیا واقعاً نسبت اتفاقات و مسائل قابل پرداخت خبری دو کشور افغانستان و تاجیکستان به ایران یک به سه است؟ با توجه به این که شبکه مذکور به علت زبان مورد استفاده اش به هیچ وجه یک شبکه خبری بین المللی برای تمام مردم جهان محسوب نمی شود و با این همه، میزان پرداخت این شبکه به مسائل تاجیکستان شاید یک به ده هم نباشد! پس با این چند مقدمه نتیجه می گیریم که شبکه مورد نظر را تنها باید شبکه ای برای مردم ایران و البته تا حدودی برای افغان ها در نظر داشت.
2- این شبکه همواره ادعای بی طرفی در روایت خبر هایش را می کند. جالب است که چندین بار از صادق صبا مدیر بخش فارسی بی بی سی سوال شده است که دولت انگلستان چرا باید از بودجه وزارت خارجه خود هزینه کند تا اخبار آزاد و بی طرفانه به مردم ایران برسد؟ اما هیچ گاه پاسخ مناسبی به این سوال داده نشده و همواره مسئله به قولی پیچانده شده است. البته با نگاهی کوتاه به سابقه دولت پادشاهی انگلستان در ایران، به خوبی در می یابیم که این که این کشور همواره نه تنها به دنبال چپاول و غارت بی حد و اندازه ی داراییهای ایران بوده، بلکه تا هر کجا که دانسته سعی کرده مردم ایران را در عقب ماندگی نگه دارد. حال سوال اصلی از مدیران بی بی سی را دوباره با لحنی دیگر می پرسیم. به چه علت در برهه ای که دولت پادشاهی انگلستان به شدت درگیر بحران اقتصادی است تا آنجا که سال پیش مجبور شد بودجه مدارس خود را به یک سوم تقلیل دهد و پوشش بسیاری از خدمات رفاهی را قطع کند؛ باید از بودجه های رفاهی و آموزشی خود کاسته و این پول را در راه رسیدن به اخبار آزاد و بی طرفانه به مردم ایران هزینه کند؟ البته مردمی را که تا آنجا که توانسته غارت کرده است!
3 – اما نکته قابل تامل در روایت اخبار این شبکه، استفاده از روش هایی است که حس بی طرفی را به بیننده القاء می کند. به عنوان نمونه شیوه پرداخت خبری این شبکه به جشن های شصدمین سالگرد فرمانروایی ملکه انگلستان جای بسی تامل دارد! در آن روز ها شبکه مذکور به طور کامل بخش های مختلف خبری خود را در اختیار پوشش این رویداد قرار داده بود. به خوبی می دانیم که در انگلستان بخش های عمده ای از مردم، به شدت معترض به هزینه های سرسام آور دولتی این جشن ها در زمانی که کشورشان درگیر یک بحران بزرگ اقتصادی است بودند. سیاست بخش فارسی بی بی سی در پوشش این اتفاق بسیار جالب بود، در لابه لای پوشش بسیار غلیظ این شبکه از جشن ها، که گاهی هم گزارشی از معترضین پخش می شد، اما کیفیت و میزان پرداخت به معترضین بسیار مهم بود! در یکی از این گزارش ها، گزارشگر جلسه ای را با حضور سه الی چهار نفر از معترضین نشان داد. جالب است که در این گزارش ها معترضین اصلاً حرفی از هزینه های بالای جشن ها در این موقعیت اقتصادی نزدند و تنها در حد چند جمله کنترل شده به مخالفت با نظام پادشاهی پرداختند. گزارشی که اگر تنها به مصاحبه با مردم معترض در پارک ها و خیابان ها می گذشت شاید درون مایه اش تغییر می کرد. و یا به عنوان نمونه ای دیگر موضوع فساد اخلاقی چند مدیر ارشد بی بی سی قابل طرح است. در این موضوع بخش فارسی بی بی سی به جای سانسور خبر، از روشی موثرتر استفاده کرده یعنی پرداخت به اخبار اما به صورت بسیار ضعیف. در این روش نقاط قوت و اصلی موضوع پاک و در عوض نقاط حاشیه ای و کم اهمیت، پر رنگ می شود و به این صورت خبر کم تاثیر می شود و در عین حال کسی نمی تواند بی بی سی را به سانسور متهم کند. البته بی بی سی در مواردی که نتواند از این ترفند استفاده کند تضعیف خبر را دنبال می کند. به عنوان مثال خبر واقعه 9 دی سال 88. در پوشش این خبر بخش فارسی بی بی سی تنها به ارائه چند جمله و عکس کوتاه پرداخت و هیچ خبری از پوشش با ضریب منطقی ژورنالیستی خبر یعنی تصاویر و فیلم و ... در کار نبود یا در مورد دیگری تظاهرات میلیونی مردم دمشق در حمایت از بشار اسد در ماه های اول در گیری های سوریه پرداخت. به این خبر نیز به مانند خبر 9 دی تنها با ذکر چند جمله و یک عکس صورت گرفت، البته با تیتر یک " اعطاءِ مرخصی به کارمندان دولت برای شرکت در تظاهرات! "
مورد دیگر، برنامه عصر گاهی " نوبت شما " می باشد. تقریباً دو سال پیش در هفته دولت موضوع این برنامه به اقدامات دولت در این هفته اختصاص یافت. روشی که بی بی سی در این برنامه پیش گرفت دفاع ضعیف و حمله قوی بود. در بحث ایجاد شده شخصی که مدعی دفاع از اقدامات دولت بود به دفاع بسیار ضعیف در مقابل حمله بسیار قوی طرف مقابل پرداخت. استفاده از این روش حس بی طرفی و اینکه از هر دو طرف ماجرا شخصی برای تبیین دیدگاه ها هست را در ذهن مخاطب ایجاد می کند.
4 – و نکته پایانی در این یادداشت به نوع انتخاب سوژه توسط این شبکه می پردازد. روش کار خبرنگاران این شبکه به این صورت است که در ابتدای روز دور هم جمع می شوند و با مشورت و خط دهی " صادق صبا " مدیر فارسی بی بی سی هر یک سوژه ای را انتخاب می کنند و به دنبال آن می روند. اما انتخاب این سوژه ها خود حاوی نکاتی است. تحلیل منظم تیتر های خبر یک بازه زمانی معین به خوبی لبه ی تیز تیتر ها و موضوعات گزارش ها را که جمهوری اسلامی ایران، ارزش های و گفتمان انقلاب اسلامی را نشانه گرفته، مشخص می کند. ذکر دو نمونه پیرامون دو موضوع متفاوت خالی از لطف نمی باشد. مورد اول به چند ماه قبل باز می گردد. قیمت نان در جلسه شورای مربوطه در سراسر استان های کشور افزایش یافت. بی بی سی فارسی تیتر یک خبری روز خود را به افزایش حدود صد تومانی قیمت نان سنگک در تهران پرداخت و با مفسران اقتصادی در نقاط مختلف دنیا مصاحبه کرد! حتی تیتر یک سایت فارسی بی بی سی هم قیمت نان شده بود!
هجمه سنگین به اردوهای راهیان نور پس از حادثه اتوبوس دختران دانش آموز بود با تیتر " اردوی راهیان نور باز هم قربانی گرفت ". در این گزارش، شرح تمامی حوادث در طول مدت برقراری اردو های راهیان نور اعلام شد. اردو هایی که تنها پیش بینی می شود که در امسال ده میلیون نفر شرکت کنند! جالب است که در این گزارش سعی می شد تمام حوادث رانندگی مربوط به راهیان نور به گردن ارزش های دفاع مقدس انداخته شود. استدلالی که اگر مثلاً آن را پیرامون سفر به شمال در نظر گرفت تمام حوادث رانندگی در طول مسیر شمال باید به گردن " دریا " انداخته شود! اما جمله ای جالب در این گزارش وجود داشت با مضمون " جنگی که دیروزش یک جور قربانی می گرفت و امروزش یک جور ... ".
دیدگاه شما