در ازدواج به طور کلی مطالعه عمیق و بررسی عقلانی در میان جوانان وجود ندارد و در بسیاری از موارد ملاک و معیار معینی نیست. اینگونه افراد نه خانواده را در ازدواج خود دخالت میدهند، نه شناختی در مورد فرهنگ و خصوصیات اخلاقی طرف مقابل خود دارند. نوع تناسب سنی بین دختر و پسر هم یکی از عوامل مهمی است که در این نوع ازدواج ها به آن توجه نمیشود. در اکثر موارد بالا بودن سن دختر از پسر عاملی بر طلاق میشود. البته طلاق در بین خویشاوندان کمتر است زیرا که شناخت کافی از یکدیگر دارند. بنابراین اگر دوران نامزدی بیشتر باشد زوجین بیشتر به اخلاق و رفتار یکدیگر شناخت پیدا می کنند. عدم دخالت والدین در ازدواج ها که این روزها بیشتر اینترنتی و... شده است نیز باعث شده که جوانها راهنمای درستی در زندگی نداشته باشند. کمرنگ شدن ارزشها، معنویات و هنجارهای جامعه نیز در طلاق زوجهای جوان بسیار موثر هستند.
روابط غیراخلاقی و خارج از حریم خانواده نیز یکی از عواملی است که در بسیاری از موارد، منجر به طلاق می شود. ازدواج موقت و... از عواملی است که باعث میشود ابتدا طلاق عاطفی در خانواده پیش بیاید و به مرور زمان منجر به طلاق و جدایی دائمی زوجین گردد. عدم اشتغال (بیکاری) و مسائل اقتصادی نیز از عواملی است که نقش بسزایی در طلاق دارد. در برخی شغلها (مانند معلم ها) طلاق کمتر دیده میشود. ضمن آنکه سه چهار سال اول ازدواج دوران بحران است و اگر زوجین بتوانند از این طوفان پرتلاطم زندگی به سلامت بگذرند، قطعا به ساحل آرامش خواهند رسید. از نظر فرهنگی هم ذهنیت مردم کاملا متفاوت شده است. متاسفانه اکثر ازدواجها مادی و احساسی شده است. امروزه برخی جوانها ازدواج میکنند که به ثروت و پول برسند. در ازدواج حالت معنوی که ذهنیت شهودی بر آن حاکم بوده از بین رفته است. این ذهنیت مادی، احساسی و پولی نهتنها در ایران بلکه در تمام دنیا حاکم است و به دلیل رواج چشم و همچشمیها از این زاویه به ازدواج نگاه می شود.
دیدگاه شما