این روزها علاوه بر مسائل سوریه و بحث پیرامون کشته شدن شهروندان غیرنظامی به دست گروه‌های سلفی در این کشور، کشته شدن 25شیعه در شمال پاکستان و70 کشته در بمب گذاری عید فطر در عراق از دیگر خبرهایی است که نشان از ادامه‌دار بودن فعالیت گروه‌های تندرو و تکفیری است که یا سلفی هستند و یا افکاری از جنس سلفیون دارند.

گروه‌هایی که در راستای منافع عده‌ای خاص دست به بمب گذاری‌ها و قتل عام شهروندان غیرنظامی می‌زنند. آن چنان که در این باره تاکنون افراد زیادی که گناهی جز متفاوت بودن عقیده با این گروه‌ها نداشته‌اند جان خود را از دست داده‌اند.

در این میان به نظر می‌رسد که روز به روز فعالیت این گروه‌ها رو به افزایش است و دامنه این فعالیت‌ها به صورت مرموزی به بخش قابل توجهی از کشورهای اسلامی کشیده می شود. نتیجه این افزایش فعالیت تا به امروز جز ترور و کشتار بی‌رحمانه شهروندان عادی در جوامع منطقه نبوده است. آن چنان که به باور کارشناسان گروه‌های سلفی با توجه به حمایت‌های قوی مالی از سوی برخی کشورهای منطقه دائما در پی ناامن کردن کشورهای هدف هستند.

در این میان کم‌تر کسی از اهالی سیاست است که نقش عربستان را در حمایت از گروه‌های سلفی نادیده بگیرد. به نوعی که این کشور را می‌توان در منطقه الهام بخش و حامی اصلی این گروه‌ها دانست. در واقع عربستان با حمایت همه جانبه از این گروه‌ها اهداف خاصی را دنبال می‌کند که از قرار معلوم برای رسیدن به این اهداف، قائل به هیچ خط قرمزی نیست که نمونه این عدم رعایت خط قرمز را می‌توان در کشتارهایی دید که هر چند وقت یک‌بار گروه‌های سلفی در کشورهای مختلف به راه می‌اندازند. کشورهایی که یا درآنان شیعیان زندگی می‌کنند و یا به نوعی مخالف خط و مشی عربستان سعودی رفتار می‌کنند.

دراین میان به نظر می‌رسد که عربستان هزینه‌های سرسام آور مادی و معنوی را برای این گروه‌ها در راستای منافع مشخصی صرف می‌کند که این منافع مشخص، ریشه در نوع نگرش حاکمان این کشور به مسائل منطقه دارد.

آن چنان که به باور تحلیل‌گران و با توجه به مجموعه شرایط، گروه‌های سلفی این روزها به ابزار فشار برای عربستان تبدیل شده‌اند. آن چنان که عربستان دائما تلاش می‌کند تا این گروه‌ها را در جای جای منطقه به ویژه در برخی کشورها زنده نگه دارد و هر چند وقت یک بار توسط آنها یک مانور انفجاری انجام بدهد تا به این وسیله بتواند همیشه شرایط را در فضای امتیاز گیری نگاه دارد. درواقع عربستان با سرازیر کردن پول‌های هنگفت به جیب سران سلفی در صدد است تا آنان را همیشه در کنار خود و به نوعی زیر سلطه سیاسی-نظامی این کشور نگاه دارد و هرگاه که لازم است از آنان برای فشار در چانه‌زنی‌ها بر کشورهای منطقه استفاده کند تا به نوعی این کشورها هم سلطه غیرمستقیم عربستان را بپذیرند.

سران سیاسی عربستان وجود گروه‌های سیاسی-نظامی سلفی در منطقه را حربه‌ای برای مبارزه با شیعیان می‌دانند و برای همین هر از گاهی به تعبیر خود قدرت‌نمایی می‌کنند و دست به کشتار شیعیان می‌زنند. در واقع سلفیون تکفیری به گروه‌های افسار گسیخته‌ای شبیه هستند که هر کجا عربستان لازم بداند وارد می‌شوند و با بی‌رحمی تمام از هیچ حرکت ضدبشری چشم پوشی نمی‌کنند. نمونه بارز این موضوع را می‌توان در شرایط فعلی سوریه به عینه مشاهده کرد. سلفی‌ها در این کشور به درخواست عربستان وارد شده‌اند و از سوی این کشور مورد حمایت‌های هنگفتی قرار می‌گیرند تا به این ترتیب شرایط سوریه را به سمتی که سران ریاض تمایل دارند سوق دهند و همین مسئله هم سبب نفرت مردم سوریه از سلفی‌ها و حامیانشان شده است.

علاوه برتمام این نکات درباره اهداف عربستان در حمایت از سلفی‌ها نباید این مسئله را نادیده انگاشت که باوجود فعالیت‌های خشونت‌آمیز گروه‌های اسلامی که باعث وهن اسلام در فضای اذعان عمومی جهانی شده است. عربستان هم‌چنان به پیگیری اهداف خود از طرق آنها می‌پردازد و این یعنی چهره اسلام در مقابل اهداف برای عربستان اهمیتی ندارد.

در واقع آنچه که امروز در مورد گروه‌های سلفی برای سران ریاض اهمیت دارد استفاده از آن‌ها به عنوان گروه‌های فشار برای روزهای مبادا است تا در زمان لازم بتوان از آن‌ها برای قدرت نمایی نامشروع که همراه با کشتار دیگران است استفاده کنند.