1- این روزها صحبت ها بر سر دقیقه هاست؛ دقیقه هایی که هرچه جلوتر می روند گران تر می شوند ! این روزها با جان و دلم دریافته ام که وقت طلاست و هر کالایی را که الآن بخرم ارزان تر از دقیقه ای دیگر است !  باور کنید سیاه نمایی نمی کنم ؛ من  هم در همین جامعه زندگی می کنم اما ابتدای کوچه ما نه بقالی و نه میوه فروشی موجود است که میوه ها را ارزان بفروشد یا بر اساس قیمت خریدش ، ما حتی خط تلفن هم نداریم چرا که برای پیمانکار  صرف نمی کند که برای ما و چند خانه دیگر شبکه ای جدید ایجاد نماید!

2- اقتصاد مقاومتی ؛ من مبنای این نوع اقتصاد و وظایف مردم را در آیات 155 تا 157 سوره مبارکه بقره یافتم

قطعا همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و کاهش در مالها و جانها و ميوه‌ها، آزمايش مي‌کنيم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان! آنها که هر گاه مصيبتي به ايشان مي‌رسد، مي‌گويند: «ما از آن خدائيم؛ و به سوي او بازمي‌گرديم!» اينها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدايت‌يافتگان!

مبنا در این است که باور داشته باشیم که همه از اوییم و به سوی او باز می گردیم! اگر بر این باور باشیم صبر پیشه خواهیم بود صبری الهی و صبری جمیل ! و این صبر تقویت می یابد با رابطه با حضرت حق جل جلاله و نشانه اصلی این ارتباط نماز است ... این روزها همه می گوییم وقت کار است ، نماز هم خواهیم خواند...

جالب است من هم خطابم به مردم بود! حقیقتا با خود اندیشیده ایم که چرا باید همه طرح ها را فقط و فقط مردم عادی اجرا کنند و نقطه شروعش ، ادامه اش و پایانش مردم اند و بسیاری از مسئولین تنها نظاره گرند... نظارت هایی که به دوربین سرزده بیست و سی ختم می شود و آن هم شده خاله بازی ! احتکار ، درد این روزهای مردم کوچه وبازار، در کارخانجات توسط مردم کنترل شود یا ناظران دولتی؟ من چقدر سرخوشم! سر نخ کدام محتکر را بگیرند که به گفته آن مرد ، انتهایش به آن گردنِ کلفت وصل نباشد! البته شاید آن مرد هم نظرش تغییر کرده باشد!

3- نوشتم مقاومت؛ هفته دفاع مقدس فرا رسید و گرامی داشت آن روزها. حضرت پیر جماران فرمودند ما انقلابمان را در جنگ صادر کردیم... یعنی کار عملی صورت گرفت و بسیج یک تشکل عملیاتی بود نه فکر ی تنها! ما که نبودیم اما یادش بخیر! ضمنا این روزها را به همه بنر و پارچه نویس ها تبریک ویژه می گوییم و امیدواریم که سنگینی بخش عظیمی از امر خطیر ارسال انقلاب که بر دوش آنهاست باعث شانه خالی کردن آنها مانند خیلی ها نشود!

بدون شماره: بوی بهار می آید در این پاییز فصل ها... بهار انقلابمان را دوست دارم... منتظر آمدن آن یار هستیم... صبر کنید، به گمانم بوی بهاردیگری هم در راه است... آری بهار انتخابات ریاست، از نوع جمهوری... بهار انقلاب منتظرانی دارد یار دلربایی! همه منتظرند و همچنان در انتظار حتی بر زبان ... بهار انتخابات هم منتظرانی دارند و منتظرانش غرق در فعالیت از دیروز تا امروز و به سوی فردا ... اما، اما انتظار منتظران بهار انتخابات به سر آمد... شهر را چراغانی کنید ؛ شاباش پخش کنید و بشارت دهید ... لبانتان خندان همچون پسته رفسنجان چرا که مهدی آمد ! او که بر دیوار دانشگاه همیشه آزاد لندن تکیه زده بود و ندای خواهم آمد را سر می داد ، بالاخره آمد... چشمتان روشن و دیدگان علی اکبر روشن تر ... قدومش برای بچه های بالا گرامی و برای دستگاه قضا خوش یُمن باد ... با آمدنش چرخ اقتصاد هم به راه می افتد ! نفت ، گاز و حتی غیر نفتی ها مانند پسته و مس ! البته با اندکی تا قسمتی له شده در میان چرخدنده هایش !

4-یارانه ها کدام بخش زندگی را هدف گرفته اند؟ این سوالی است که کلماتش در ذهنم رژه می روند! خیلی ساده و صمیمی به مردم گفته شد که اگر یارانه ها هدفمند شود و قطع شود جای نگرانی نیست چرا که مابه التفاوتش را واریز حساب هایتان می کنیم! این بخش در مورد یارانه هایی که مستقیم از مردم برداشته شد مانند آب و برق می تواند صحیح باشد اما اثر غیر مستقیمش را چه ارگانی جبران می کند؟

یارانه مرتبط با گرانی های روزانه ، ناشی از حذف یارانه ها در مصالح و اسباب زندگی مردم به کدام حساب مردم واریز می شود؟ بنده به دلیل نوع فعالیتم بطور مستقیم با ساخت و ساز خانه های مردم سر و کار دارم ... برخی تصمیمات دولتی ها مردم را زیر فشار قرض برده است ! قرض های 15 و  16 ساله و بالاتر ! از طرفی فشار بر مردم اضافه می شود و از طرف دیگر به نام تسهیلاتِ کمکی ، مردم را وامدار خود می کنند و در این میان محتکران سود ها را در جیب مبارک قرار می دهند!  اکنون دانستم و دانستید که یارانه های غیر مستقیم به کدام حساب ریخته می شود!

5- ارزش بی شین، سوار بر باد صبای حافظ با هدهد سلیمان (علیه السلام) مسابقه می دهند که کدام زود تر خود را به رشد طلا می رسانند! مبادله و مذاکره با جهان از اصول لاینفک سیاست می باشد اما آیا این تبادلات نتیجه اش غرق شدن باید باشد؟ روزگاری نوای ناخوشایند سیاست لیبرال دموکرات برای گوش های جنگ زده کشور لالایی می خواند ؛ نگو که لالایی نبوده و هیپنوتیزم شدیم !  مست لیبرال و آزادی و دموکراسی و حقوق بشر بودیم که بسیاری زیر چرخ های این نوع اقتصاد له شدند و چون همچنان مستیم پس هم چنان له می شویم ، ایراد هم ندارد ،فضانوردی رو عشقه! پیشرفت هم خون می خواهد و گوشت قربانی! دولتی رفت و دولت دیگر آمد با همان مسئولین اقتصادی گذشته پس باید همچنات اقتصادمان وابسته تر می شد  تا آنجا که در کتاب خمیر شده مبانی نظری برنامه چهارم با تمسخر فراوان ارزش ها،شینش را انداختند و ارز را پرچم کردند و سر تعظیم بر لجنزار غرب ساییدند ؛ لجنزاری که امروز بوی تعفنش منطقه را فراگرفته است! دولتی دیگر آمد! پرصدا و پر از شور انقلاب... 4سال مقاومت کرد ... می گویند اگر فنری ریشه دار و با سابقه 16 ساله در کشور،  بی محابا و بدون حساب کتاب بفشاریم تا جایی توانایی داریم که بفشاریم و هرچه بیشتر فشار دهیم بالاخره برخواهد گشت و برگشتش نیز با نیرویی برابر نیروی خودمان خواهد بود  که ما را پرت خواهد کرد به عقب ! مثل این روزهای اقتصاد فنری ما... باید فنر را قطع کرد!

6- یکصد و هجده نماینده از ابقای مرتضوی حمایت کردند و بقایی بر سر کارش برگشت و  سه هزار میلیارد دلار  دزدیده شد! برخی فقط بیانیه داده اند چرا که نفوذشان در حد قلم درون جیبشان است که گاهی درون جیبشان پر شود مطالبی پراثر خواهند نوشت! آن روز که آقای لاریجانی مجددا رییس مجلس شد، دانستم و گفتم یکشنبه و دوشنبه های سیاه بسیاری در پیش خواهیم داشت و بغضم گرفت وقتی شنیدم کسی در مجلس با صدای بلند خطاب به ملت ایران گفت من و خانه نشینی!... منتظر سری جدبد یکشنه های سیاه باشید !

7- اینها را جسته و گریخته و ظاهرا بی ربط نوشتم تا بگویم دعوا بر سر لحاف انتخابات ریاست جمهوری است! اگر عمری باقی  بود و خدا توفیق داد من هم شرکت می کنم و رأی خواهم داد... اما اینبار رأی من  به یک سرباز فرمانبردار از امام خامنه ای است تا فریاداقتصاد مقاومتی آقا را لبیک گوید.