مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 6. آذر 1400 - 11:10   |   کد مطلب: 24526
بخشی از نتایج مربوط به رساله ی دکتری لیلا زلیخایی دانشآموخته دکتری رشته توسعه کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، یکی از مهمترین چالشهای آب در بخش کشاورزی تاثیر عوامل «فشار» است که به طور منفی بر مديريت پايدار آب در بخش کشاورزي تاثیرگذار است.

اين عوامل بر منابع آبي موجود در بخش کشاورزي فشار آورده و در صورت عدم توجه، موجب ناپايداري اين منابع خواهد شد. تحليل فشارهاي موجود در اکوسيستمهاي آبي باعث ايجاد بينشي عميقتر و دقيقتر از دلايل ناپايداري اين اکوسيستمها شده و در اتخاذ راهبردهاي مديريتي بسيار کمک کننده خواهد بود. نتایج نشان داد که «خشکي ذاتي اقليم ايران» مهمترين عامل فشار در بخش کشاورزي به شمار ميرود و در چنين اقليمي کمبود منابع آبي امري طبيعي محسوب ميشود. ايران در گذشته با برخورداري از نظامي قدرتمندي براي مديريت منابع، مقرراتي محکم و استوار، روشهاي نظاممند و سازوکارهاي بازار، به خوبي منابع آبي متغير خود را مديريت کرده و توانسته بر اين فشارها غلبه کند. اما در حال حاضر توجه به این واقعیت که ایران از اقلیمی خشک برخوردار است، کمرنگ شده است. «تامين امنيتغذايي براي جمعيت در حال رشد» از ديگر عوامل فشار بر منابع آبي محدود میباشد. در اين راستا، اصلاح جدي در توزيع مکاني جمعيت و کاهش مصرف سرانه آب، بازنگري اساسي در قوانين به منظور برقراري توازن در توزيع فرصتها و خدمات بايد مورد توجه قرار گيرد. از اين رو، توجه دولتمردان و برنامهريزان بايد به تثبيت و حفظ جمعيت ساکن در مناطق روستايي معطوف شود و به اين باور برسند که هر کوتاهي در اين مهم به توزيع ناهمگون جمعيت منجر خواهد شد. لذا بايد به اين نکته توجه داشت که هر برنامه يا طرحي بايد متناسب با اين محدوديتها و فشارها تدوين شود. 

يکي دیگر از چالشهای مديريت پايدار آب در بخش کشاورزي، سياست قيمتگذاري آب است که از طريق تاثير در رفتار مصرف کننده امکان استفاده پايدار از آب را فراهم ميآورد. اگرچه اجرای درست اين سياست ميتواند از هدررفت آب و استفاده ناکارآمد از آن جلوگيري کند اما افزايش قيمت آن احتمالا منجر به تغيير الگوي کشت کشاورزان ميشود و آنها کشت محصولاتي با نياز آبي کمتر را جايگزين خواهند کرد. از آنجايي که قيمت اين محصولات در بازار کمتر از محصولات پرآببري مانند سيبزميني يا هندوانه است بر درآمد کشاورز تاثير منفي خواهد گذاشت. از طرف ديگر، افزايش قيمت آب منجر به افزايش هزينههاي توليد کشاورز شده و بنابراين سود و درآمد وي به طور معنيداري کاهش پيدا کرده و منافع رفاهي او کمتر ميشود. از اينرو، براي دستيابي به نتايج مطلوب از سياست قيمتگذاري آب بهتر است از ساير ابزارهاي سياستي مانند ارائه خدمات گوناگون توسط جهاد کشاورزي به بهرهبرداران رعايت کننده الگوي کشت پيشنهادي (مثل يارانه کود، بخشيدن حقالنظاره آب، تعيين قيمت تضميني مناسب و غيره) براي جبران درآمد بهرهبرداران استفاده شود. 
 
چالش بعدی در زمینه مدیریت پایدار منابع آبی به ویژه در بخش کشاورزی به عدم مشارکت بهرهبرداران و ذینفعان مربوط است. هر چند در اسناد و برنامه هاي بالادستي بر مشارکت کشاورزان در مديريت منابع آب تاکيد ميشود اما به واقع در سياستگذاريها و برنامهها مکانيزمي براي اين امر در نظر گرفته نميشود و ارادهاي نيز براي تحقق آن وجود ندارد. ايجاد و تقويت تشکلهاي آببران ميتواند يکي از مکانيزمهاي موثر در جهت مشارکت فعال کشاورزان در بحث مديريت آب باشد. يکي از مشکلات عمدهي استان همدان در اين زمينه، توجه نداشتن به ظرفيتها و توانمنديهاي بالقوه اين تشکلها در مديريت پايدار منابع آبي است؛ به طوري که در استان به ازاي هر ۱۰۰ روستا تنها ۴۹/۱ تشکل آببران وجود دارد و در حدود ۵/۵ درصد از کشاورزان عضو تشکلهاي آببران هستند. بنابراين ميتوان با حمايت از اين تشکلها، مکانيزم مشارکت کشاورزان در بحث مديريت پایدار آب را فراهم نمود. 
 
دیگر چالش حوزه آب کشاورزی در استان همدان به  نحوهي بهرهبرداري کشاورزان از سيستمهاي آبياري نوين برمیگردد. اغلب کشاورزان اطلاعات اندکي در مورد روشهاي جديد آبياري و نحوهي بهرهبرداري صحيح از آن، دارند و معمولا بدون توجه به دستورالعمل بهرهبرداري طراح، اقدام به آبياري محصول خود مينمايند؛ لذا، در عمل راندمان آبياري کاهش پيدا کرده و موجب هدررفت منابع آبي ميشود. در اين زمينه انجام پژوهشهاي علمي در زمينه نيازسنجيهاي آموزشي براي بهرهبرداران سيستمهاي آبياري تحتفشار علاوه بر توانمندسازي کشاورزان در بهرهبرداري از اين سيستمها، ميتواند مسئولان را از آزمون و خطاهاي پرهزينه مصون داشته و به اعتمادسازي و ايجاد باور به اثربخش بودن آموزشها منجر شود. آموزشهايي که در حال حاضر به کشاورزان در زمينه چگونگي بهرهبرداري از سیستمهای آبیاری و منابع آبي داده ميشود، مقطعي و کوتاهمدت بوده و تداوم ندارند. در حاليکه کشاورز در تمامي مراحل کاشت، داشت و برداشت محصول به مشاوره و راهنمايي احتياج دارد و بايست گام به گام راهنماييهاي مورد نياز را دريافت کند. لذا، آموزش کشاورزان (به ويژه در زمينه مديريت آب) بايد فرآيندي دائمي، پويا و مستمر باشد تا به افزايش دانش و آگاهي آنها منجر گردد. 
متاسفانه ضایعات محصولات کشاورزی یکی از چالشهای عمده این بخش محسوب میشود که موجب هدررفت بخش اعظمی از منابع آبی میگردد. استان همدان نیز از این مشکل مستثنا نبوده و از آن رنج می برد. در استان همدان یکی از عواملی که تاثیر بسزایی در افزایش ضایعات محصول به ویژه گندم دارد مربوط به  ، تنظيم نبودن دستگاه کمباين است. به دليل طولاني بودن زمان برداشت گندم از جنوب کشور تا مناطق سردسيري مثل همدان، کمباينها ۳ تا ۴ ماه در حال کار بوده و زماني که وارد استان ميشوند از حالت تنظيم خارج شده و برخي قطعات داخلي دستگاه نيز فرسوده ميشوند و احتياج به تعويض دارند. ولي چون مجالي براي تعمير و تنظيم کردن کمباين وجود ندارد، با همان وضعيت سابق اقدام به برداشت محصول ميکنند. همين امر تبعات مختلفي مانند ريزش محصول در مزرعه را به دنبال دارد. در اکثر مواقع، تنظيمات جزئي در کمباين، به طور تاثیرگذاری باعث افزايش محصول برداشت شده ميشود. افزون بر اين، نبود راننده کمباين ماهر، استفاده نامناسب از کمباين با سرعتهاي مختلف در مزرعه، عدم توجه به زمان مناسب برداشت، رطوبت محصول، رطوبت هوا، وضعيت پستي و بلندي زمين و غيره از ديگر دلايل ريزش محصول و افزایش ضایعات است که گاهي ۱۰ تا ۱۵ درصد ريزش به همراه دارد. رعايت نکات ذکر شده بر عهدهي کشاورزاني است که بايد از تجربه و دانش کافي در مديريت عمليات برداشت برخودار باشند.
از دیگر چالشهای بحث مدیریت آب در بخش کشاورزی، نحوه نگرش بهرهبرداران و ذینفعان منابع آبی است. بهرهبرداران کشاورز به دليل نگرشها و باوريهاي غلطشان و از سوي ديگر به دليل مشاع بودن چاههاي کشاورزي، حتي به هنگام بارندگي شديد نيز اقدام به استخراج منابع آب زيرزميني میکنند و معتقدند که بايد سهم آب خود را استفاده کنند در حالي که در چنين شرايطي نيازي به آبياري مزرعه وجود ندارد. از اين رو، تلاش براي فرهنگسازي در ميان کشاورزان و تغيير نگرش و دیدگاههای آنها نسبت به اهميت و محدوديت اين منابع ارزشمند احساس ميشود. چالش عمدهی دیگر در این زمینه به نحوهی بهرهبرداری از کانالهای انتقال آب مربوط است. در استان همدان، بخش قابل توجهي از کانالهاي انتقال آب، خاکي و فاقد پوشش بوده و آبهاي سطحي از طريق همين کانالها وارد مزراع ميشود. بنابراين، در طي مسير انتقال، مقدار زيادي از آن به صورت تبخير و نفوذ عمقي هدر ميرود. با پوششدار کردن مسيرهاي انتقال، آب بيشتري در دسترس کشاورزان قرار گرفته و برداشت از منابع آب زيرزميني کاهش پيدا خواهد نمود. در همين زمينه پيشنهاد ميشود سازمان جهاد کشاورزي و شرکت آب منطقهاي استان در راستاي يکپارچهسازي تصميمات و با نگاه کلنگر، اين اقدام مهم را با همکاري و تعامل با يکديگر به سرانجام برسانند. 
 
توسعه کشتهاي گلخانهاي یکی از راهکارهای مهمی است که میتواند به مديريت پايدار آب در بخش کشاورزي کمک کند. اما شواهد و آمار نشان میدهد اين روش کشت به طور جدي در استان توسعه پيدا نکرده و نتوانسته تاثیری بر مديريت پايدار آب در بخش کشاورزي داشته باشد. مطابق با آمارها بخش ناچيزي از اراضي آبي استان (چيزي در حدود ۰۳/۰ درصد) تحت پوشش کشتهاي گلخانهاي قرار دارد و هنوز جاي کار در اين زمينه بسيار زياد است. به دليل اقليم سرد استان همدان چالشهای زیادی در بهرهبرداری از کشتهای گلخانهای وجود دارد و دولت بايد با اعطاي تسهيلات ويژه از اين نوع کشت حمايت نماید.
 
لیلا زلیخایی/ دانشجوی دکتری دانشگاه بوعلی سینا همدان

دیدگاه شما

آخرین اخبار