پرونده نرمش قهرمانانه، آرام آرام به صفحات آخر خود میرسد و نتایج بررسی این پرونده به تدریج آشکار میگردد. البته برای کسانی که ماهیت آمریکا را به خوبی میشناختند این نتایج از ابتدا روشن بود کما اینکه مقام معظم رهبری با یادآوری سخنان خویش درنوروز 92، فرمودند: "تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هستهای با آمریکا مذاکره کنیم موضوع حل میشود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره در خصوص موضوع هستهای گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تاکید کردم که خوشبین نیستم."بدین ترتیب، تجربه بارها، یکبار دیگر نیز ثابت و این واقعیت مجددا افشا شد که: "دشمنی آمریکا با اصل انقلاب اسلامی و اسلام است و این دشمنی با مذاکرات پایان نخواهد یافت." تفسیر روشنتر این کلام آن است که دوستی با آمریکا یعنی دشمنی با انقلاب اسلامی، دشمنی با امام خمینی (ره)، دشمنی با شهدا، دشمنی با جانبازان. دوستی با آمریکا یعنی دشمنی با اسلام، دشمنی با قرآن، دشمنی با پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهل بیت (ع) و دشمنی با اباعبدالله الحسین (ع).
البته در حماسه عاشورا نیز عدهای میخواستند چارهای بیندیشند که یزید و امام حسین (ع) هر کدام به راه خودشان بروند و کاری به کار یکدیگر نداشته باشند. عدهای دیگر هم میخواستند بین یزید و امام حسین (ع) نوعی تفاهم برقرار کنند اما سنت الهی بر تقابل کفر و ایمان است و در این آزمون بزرگ است که ماهیت انسانها روشن و کافر و مومن بودن افراد، آشکار میگردد. در جریان این تقابل مستمر تاریخ، دائما کسانی از لشکر کفر به لشکر ایمان میپیوندند، همچنانکه افرادی نیز به پیشینه ایمانی خویش پشت پا میزنند و جذب سپاه کفر میشوند.
در دوران شکلگیری انقلاب اسلامی نیز عدهای امام خمینی (ره) را نصیحت میکردند که با شاه کنار بیاید و آنقدر قاطعانه علیه او و آمریکا و اسرائیل موضع نگیرد. نهضت آزادیها و جبهه ملیها و امثال آنانکه تصور میکردند سیاستشناس و سیاستمدار هستند چون تاب تحمل انقلاب اسلامی را نداشتند و عمق مطالبات انقلابی و میزان استقامت ملت ایران، در مخیلهشان نمیگنجید و چون آرمانها و دیدگاههایشان با آرمانها و دیدگاههای امام (ره) و مردم تضاد داشت، نمیتوانستند شدت کینه مردم از آمریکا را درک کنند و لذا میکوشیدند نگاه محبتآمیز خود به آمریکا را در جامعه تبلیغ و به اصطلاح آمریکا را "بزک" نمایند.
امروز هم کسانی که خود دچار بحران اعتقادی، انقلابی شدهاند موقعیت کشور را بحرانی و در لبه پرتگاه ارزیابی میکنند و راه نجات را مذاکره و تفاهم با آمریکا میپندارند. ریشه اینگونه بحرانهای روحی و توهمات آن است که برخی سیاسیون به تدریج از مردم فاصله میگیرند و خود را قطرهای از اقیانوس خروشان ملت نمیبینند و لذا احساس تنهایی و ترس از عظمت و قدرت دشمن بر آنان مستولی میشود. چنین افرادی یا باید از ابتدا صادقانه اعتراف کنند که صلاحیت دفاع از فضائل ملت شجاع ایران را در عرصه کارگزاری و خدمت ندارند و زیر بار چنین مسئولیتهای حساسی نروند و یا در صورت پذیرش مسئولیت، نصایح خیرخواهانه سکاندار انقلاب اسلامی را با گوش جان پذیرا شوند.شگفت آنکه این افراد کم جرات، به جای آنکه با واقعیات، صادقانه برخورد نمایند و برخوردهای تحقیرآمیز آمریکا موجب شود که در صداقت آمریکاییها تردید کنند و همچنین به جای آنکه با مشاهده راهپیمایی باشکوه 22 بهمن و تجلی خشم و خروش مردم غیور ایران در پاسخ به این رفتارهای تحقیرآمیز، روحیه و مقاومتشان تقویت شود، صدا و سیما را در فشار قرار میدهند که چرا اهانتهای دولتمردان آمریکا به ملت سربلند ایران را انعکاس میدهد و یا از بودجه بیتالمال، مبالغی به برخی نویسندگان فتنه میبخشند تا در وصف شیطان بزرگ و دستاوردهای مذاکره با او و همپالکیهایش، موج مطبوعاتی راه بیندازند.
حال آنکه بیش از 35 سال است که آمریکا به متحدانش وعده میدهد که با قطع ارتباط اقتصادی با ایران و صرفنظر کردن از منافع اقتصادی کوتاه مدت خود، همانند دوران حاکمیت پادشاهان بار دیگر خواهند توانست گنج ایران را تصرف کنند و به یغما ببرند. اما این اعمال محدودیتها موجب شده است که اولا ایران بر تواناییهای خود تکیه بزند و به پیشرفتهای چشمگیری نظیر هستهای و نانو و صنایع فضایی و موشکی، دست پیدا کند چنان که جک استراو در بازدید اخیر از ایران اعتراف کرد که پس از 9 سال و علیرغم تحت تحریم بودن، تهران را بیشتر شبیه مادرید و آتن دیدم تا شبیه قاهره و دیگر پایتختهای آسیایی.
البته علاوه بر پیشرفتهای متکی بر توانمندیهای درونی و ملی، تحریمها موجب شده است که برخی کشورهای دیگر، از این فرصت برای تقویت ارتباطات اقتصادی خود با ایران بهره بگیرند و اینک که با توجه به بحران اقتصادی، بکارگیری حتی یک کارگر در اروپا، اهمیت دارد، برای مردم اروپا این سئوال مطرح است که چرا باید دولتمردانشان از آمریکا اطاعت کنند و منافع کشور خویش را به خطر بیندازند؟!در واقع موقعیت بینظیر ایران از نظر ذخایر گوناگون و بخصوص نفت و گاز در جهان، شرایط ممتازی را برای مردم ما به وجود آورده است که کشورهای صنعتی به هیچوجه نمیتوانند در دراز مدت از آن صرف نظر نمایند.واقعیت آن است که همپیمانی آمریکا و متحدانش در آیندهای نه چندان دور فرو خواهد پاشید و افکار عمومی ملتها، دولتهایشان را وادار به نافرمانی از دستورات آمریکا خواهد ساخت و از هم اکنون مقدمات این نافرمانی را در استقبال چشمگیر آنان از برقراری روابط اقتصادی با ایران میتوان مشاهده کرد و خشم مذبوحانه رئیس جمهور آمریکا از این نافرمانی را میتوان در تعبیر "تخلیه کامیون آجر بر سر شرکتهای تحریمشکن"، ردیابی کرد و رئیس جمهور فرانسه نیز به عدم تسلط خویش بر اینگونه شرکتها، صریحا اعتراف کرده است.
ملت ایران از آغاز شکلگیری انقلاب اسلامی تاکنون بارها تجربه کرده است که با استقامت و توکل بر خدا میتواند دشوارترین موانع را پشت سر بگذارد و به تنهایی از نبرد با ابر قدرتهای جهان سربلند بیرون آید. سرانجام نبرد پشت میزهای مذاکره نیز با هدایتهای مقام معظم رهبری و استقامت و وحدت ملت، پیروزی ایران اسلامی بر نظام سلطه جهانی خواهد بود و به آمریکا و صهیونیسم، اجازه نخواهد داد با تهدید و تحقیر، ساحت عزت و غیرت و شرف و اسلام را در این سرزمین مورد خدشه قرار دهند و بدیهی است مدارای مردم ایران با برخی فرزندان ضعیف خود در برابر آمریکا، از سر صبر و به امید هدایت آنان است وگرنه دریای خروشان ملت، ثابت کرده است که پرتاب تخته پارههای سیاسی، برایش هزینه چندانی ندارد.
دیدگاه شما