جامعه محيط زيستي در چند روز اخير شديدا در التهاب شهادت مظلومانه مهندس عبدا... ياري مسوول محيط باني منطقه حفاظت شده" لشگردر" ملاير و محيط بان نمونه سال 1390 ايران توسط متجاوزان به محيط زيست قرار دارد.
به گزارش صدای دانشجو، حادثه در روزجمعه 13 مرداد 1391 به وقوع پيوست. وقتي مسوول محيط باني متوجه حضور شکارچيان و گرفتن جان کل بي گناهي مي شود، با شجاعت و به تنهايي پيش از آن که همکاران محيطباني سر برسند مانع ادامه فعاليت آنان مي شود ، متجاوزان به حقوق محيط زيستي ايرانيان بي توجه به هشدار عبدا... و در يک لحظه ناجوانمردانه او را به گلوله مي بندد...عبدا... يک تنه براي حفظ ميراث طبيعي ايرانيان با وجود مجروح شدن وخونريزي شديد به لاستيک ماشين متخلفان شليک مي کند تا آنهارا ازفرار باز دارد،آن ناجوانمردان با وسيله نقليه به شدت به بدن نيمه جان عبدا... فداکار مي کوبند به گونه اي که دست اين سرباز پاک ميهن از کتف قطع مي شود.
پرسش اين است که چرا تهديد جان فداکار ترين قشر اجتماع که با حقوق اندک حد اکثر 300،400 هزار توماني شبانه روز مراقب حفظ امنيت و بقاي حيات وحش ايران هستند هر روز تکرار مي شود و ابعاد بزرگ تري پيدا مي کند؟ به شهادت رساندن جنگلبان با وجدان و ميهن دوست با اره برقي با گناه جلوگيري از تجاوز به عرصه هاي جنگلي موزه مانند شمال ايران ، به گلوله بستن محيط بان شهيد در جلوي چشم همسر و دخترک خردسال و اينک شليک مستقيم تير به عبدا... ياري و زير کردن جسم نيمه جانش با ماشين با گناه نگاهباني از حيات وحش به عنوان سرمايه ملي نسل هاي آينده ...
در همين باره دکتر مير مهرداد ميرسنجري، استاد دانشگاه و از فعالان ميراث فرهنگي و محيطزيست گفت: شهادت عبدا... فداکار نخستين مورد تجاوز به حافظان سرمايه هاي ملي نبوده ومتاسفانه واقعيت اين رامي نماياند که آخرين مورد نيز نخواهد بود. من اين پرسش را دارم که، به راستي مشکل از کجاست که محيط بان براي حمل سلاح و تهيه فشنگ براي جلوگيري از تجاوز جان گير ها(نامي که من براي شکارچيان برگزيده ام) با ده ها مشکل قانوني و فراقانوني دست به گريبان است و تاکنون هيچ راهکار عملي براي آن انديشيده نشده است؟ جان گير، جان گيرنده است، به همان راحتي که جان حيوان زبان بسته اي را مي گيرد مي تواند انسان بي گناهي چون عبدا...را از هستي ساقط کند و همسرس مظلوم را هميشه داغدار و چشمان معصوم دخترک دو ساله اي را تا ابد در حسرت ديدار پدر نگاه دارد.
وي افزود: شکارچي جان گير است چه مجاز چه غير مجاز . براي دوستان علاقه مند به شکار که عمل زشت و غير انساني گرفتن جان يک حيوان بي آزار را با بهانه شکار نرهاي پير و کمک به تعادل اکولوژيکي توجيه مي کنند، آيا به راستي براي جانداراني بسيار کم تعداد و رو به انقراض ايران که ما هيچ نقشي در به وجود آوردنشان نداشته ايم حقي در از تپش باز ايستادن قلبشان داريم؟ آيا دوستاني که نسخه شکار دراستراليا،آمريکا را براي ايران پيشنهاد مي دهند به اين نکته توجه دارند که در اين کشور ها شکار در شرايطي صورت مي پذيردکه با مديريت صحيح و حساب شده تکثير و پرورش مي يابند( همانند کانگورو هاي استراليا) تا تعداد آنان بر اساس ظرفيت برد، فراتر ازکمينه خطر ريسک قرار داشته باشد؟
اين استاد دانشگاه که به تحقيقاتي در باره حادثه اخير نيز اقدام کرده مي افزايد: به راستي ما ايرانيان تاريخ ستيز هويت فراموش کرده، چرا به سفرنامه ظل السلطان پسر ناصرالدين شاه و جان گير(شکارچي) معروف توجه نمي کنيم که در يک سفر به همدان از انبوهي حيات وحش در منطقه ياد مي کند به گونه اي که چند صد قلاده پلنگ را شکار کرده، چرا و به چه دليل هم اکنون ديگر پلنگي دراستان همدان ديده نمي شود وحيات وحش منطقه نيز رو به قهقراست؟ آيا دليلي غير از خودخواهي و نا آگاهي ما وجوددارد؟ آيا جز اين است که بسياري از ما ايرانيان سرمايه ها و ميراث هاي ملي را تنها متعلق به خود و خانواده خود مي دانيم و هيچ حقي براي ديگران قائل نيستيم؟ چه فرقي مي کند،اين سرمايه ها مي تواند عرصه هاي در نظر گرفته شده براي ويلاهاي شخصي درجنگل هاي زيباي يگانه جهاني"ابر"باشد، ياعرصه هاي تصاحب شده منطقه حفاظت شده البرز مرکزي دردو سوي آزاد راه تهران- شمال ،آزاد راهي که پس از 25 سال، هنوز سال ها براي پايان آن زمان در نظر گرفته شده!!
مير سنجري اضافه مي کند: اين خود گرايي به جاي ملي نگري مي تواند در غارت آثار تاريخي تمدن جهاني جيرفت در يک شب، در تاراج گنجينه غار "کلماکره" لرستان در چند روز و فروش صدها کيلو جواهرات با ارزش تاريخي مخفي شده از حمله عرب هادر پايان دوران ساساني با قيمت هاي بسيار نازل توسط روستاييان نا آگاه وقطع عامدانه و نابودي درختان سرخدار طبيعي گرگان (که نمونه آن تنها در آمريکا يافت مي شود) به وسيله روستاييان محلي نمود داشته باشد ،فقط و فقط به اين دليل که خوردن برگ ها و ميوه اين درخت که ده ها نوع فراورده دارويي از آن قابل بهره برداري است براي گوسفندان خطر ناک است!!
اين استاد دانشگاه فعال محيط زيستي در ادامه مي گويد: اين نگاه خود محورانه مي تواند بهره برداري شخصي ازکرانه هاي زيباي درياي شمال ايران را هم شامل شود.آيا دليل خود خواهي ما ايرانيان نيست که از 900 کيلومتر کرانه هاي منحصر به فرد درياي کاسپي يا مازندران (که به نادرست خزر ناميده مي شود) 75000000 ايراني صاحب حق،تنها از کمتر از60 کيلومتر آن بتوانند استفاده نمايند و 840 کيلومتر بقيه به صورت اختصاصي در تملک شخصي وشهرک هاي خصوصي و... قرارداشته باشد؟ آيا براي اين درد دل هاي عبدا.. عزيز و ديگر محيط بان ها در کلاس هاي درس نگارنده دليلي غير ازسخنان پيش گفته وجود دارد؟
"... براي مناطق وسيع حفاظت شده ايران به تعداد کافي محيط بان وجود ندارد... به حداقل نيازهاي امنيتي و رفاهي محيط بانان زحمت کش رسيدگي نمي شود... براي ترويج دوستي با حيوانان در مدارس و براي کودکان هيچ برنامه مدوني وجود ندارد... براي آموزش اهميت حفاظت محيط زيست براي روستاييان اطراف مناطق حفاظت شده که با داشتن اسلحه غير مجاز تهديدي جدي براي حيات وحش منطقه محسوب مي شوند هيچ اقدامي انجام نشده است...هيچ توجهي به درآمد زايي اکوتوريسم از طبيعت بيني حيات وحش به جاي کشتن آنان صورت نمي گيردوده ها پرسش ديگر..."
گفتني است اين واقعه تلخ هر چند مورد توجه برخي رسانه ها قرار گرفت اما آنگونه که بايد و شايد مورد واکاوي و حساس سازي افکار عمومي قرار نگرفت. به نظر مي رسد حساسيت به چنيني وقايع تلخي از سوي رسانه ها حداقل حمايتي است که مي توان از اين قشر زحمت کش داشت.
دیدگاه شما