به گزارش صدای دانشجو؛ مکانیزم پژوهشی، همیشه زمانی با موفقیت روبرو میشد که فرصتهایی برای بروز استعدادها در اختیار افراد قرار بگیرد؛ چه در دوران قبل از دانشگاه و تربیت نسل دانش پژوه و چه بعد از آن و در زمان بازدهی تلاشهای صورت گرفته. انجمنهای علمی – دانشجویی، هرساله با توجه به افزایش پذیرش دانشجو، تغییر و تحول در نیازهای علمی جامعه و امید دست یابی به دانشگاه متعالی، بیش از پیش چشم انتظار نیروهای جدید، فعالین مشتاق و ایده پردازان خلاق است. در حالی که تمام این گزینهها، در حدود وظایف دانشجو و بخش کمتری از اساتید تعریف میشود، به دنبال آن بودیم تا گزارشی پیرامون جزئیات فعالیت انجمنهای علمی به دست آوریم.
در بخشی از این جمع آوری اطلاعات، چند تن از دانشجویان عضو انجمنهای علمی، با اشاره به مشکلات موجود، از جمله بیانگیزگی دانشجویان عادی برای شرکت در برنامهها، همراهی نکردن اساتید گروه، عدم وجود مبنا و پایه ریزی صحیح برای فعالیتها و... فاصله گرفتن از ایده آلهای اولیه خود را نتیجه منفی این موضوع دانستند.
در این بین، اساتید دلسوزی هم که با اتکا به تجربیات خود و ارزیابی چندین ساله از دانشجویان و فعالیتهایشان، دچار شدن افراد به مباحث سطحی آموزشی مثل جزوه محوری و عدم مطالعات اختیاری را عامل پیشرفت نکردن علم داخلی میشمارند، در این خصوص میگویند: «تا زمانیکه دانشجو دغدغه تولید علم در قالب تحقیق، تحلیل و یا ثبت مقاله را نداشته باشد، واحدهای درسی در هیچ دورهای پاسخگوی نیازهای علمی جامعه نخواهد بود.»
استاد راهنما در هر انجمن علمی، به کسی اطلاق میشود که وظیفه هدایت و همراهی دانشجویان را در مباحث پژوهشی و فعالیتهایی از این قسم به عهده میگیرد. آقای دکتر حجت الله جوانی، یکی از اساتید مشاور انجمن گروه ادیان و عرفان، ما را در گردآوری این مطلب یاری دادهاند.
هدف از تشکیل انجمنهای علمی
انجمنهای علمی سابقهای بیش از یک دهه دارند که فلسفه به وجود آمدن آن هم ایجاد تحرک علمی در دانشجوهاست. یعنی در واقع یک بُعد بحث ما این است که دانشجوها در کلاس با استاد رابطه استاد و شاگردی دارند، درس میخوانند و تکلیفی به آنها داده میشود، اما یک بُعد دیگر این فعالیتها به اوقات آزادشان مربوط است که کاملا اختیاری بوده و بر طبق تصور ما اگر هدایت شود و تحت نظر و راهبری اساتید باشد، میتواند در جهت پویایی و فعالیت مفید علمی دانشجوها به کار گرفته شود. پس فعالیت انجمنهای علمی اگر در معنای واقعی کلمه در نظر گرفته شوند، میتوانند به رشد و خلاقیت دانشجویان کمک کنند و آنها را در سمت و سوی پژوهش محوری سوق بدهند و انتظار داشته باشند که دانشجوها دستیاران اساتید گروه در دانشگاه شوند و البته حوزه فعالیت آزاد را پوشش بدهند؛ یعنی یاد بگیرند که مسائل تحقیق چیست و بتوانند نیاز سنجی انجام دهند و در کنار فعالیت آموزشی، دانشجویی کارآمد تحویل جامعه داده باشند. چون انجمن، کار جمعی را به این شخص یاد داده، حوزه فعالیت پژوهشیاش هم مشخص شده و به جای یک مدرک، نیروی ورزیده آماده گردیده است. طبیعتا این کار ابزار و شروطی لازم دارد و حمایتهایی را هم میطلبد.
همه باید امکان فعالیت بیابند!
به نظر میرسد که نخبه گرایی یا بعضا شرط معدل در انجمنها صحیح نیست، اتفاقا انجمن باید محلی باشد برای فعال شدن انگیزهها و بروز خلاقیتهای افراد ضعیفتر. به عبارت دیگر، خلائی که در بخش آموزشی وجود دارد، باید در این قسمت جبران شود. پس نباید حصرگذاری شود.
قبل از ورود، آموزش خاصی میبینند؟
معمولا این کار را دانشجویان قدیمیتر به عهده میگیرند و تجارب خود را انتقال میدهند و بعد از آن، خلاقیتهای جدید توسط افراد جدید باید ایجاد شود و این سیر ادامه پیدا کند. البته بار اصلی اجرای مراسم بر عهده دانشجوست و همین موضوع، موجب یادگیری کار میشود، اما از لحاظ هدایت فکری و فعالیتشان در حوزههای خاص به کمک اساتید وابسته است. استاد باید در بخش پردازش ایدهها و راهنمایی در فعالیتهای انجمن به دانشجو کمک کند. مثل :برگزاری جلسات کتابخوانی یا همایشها و...
پررنگترین اثر، مهمترین فعالیت
مهمترین فعالیت افراد در انجمن، نشر مقاله و پژوهش دانشجو در خروجیهای معتبر از جمله مجلات داخلی است؛ که در این بخش، دانشجویان کارشناسی با مقاطع ارشد گره میخورند. اگر رابطه اعضا و حمایتهای فکری از جانب اساتید درست به جا آورده شود، انجمن میتواند فعالیتهای بیشماری داشته باشد و با انگیزه از محدودیت هاخارج شود و برنامههای موضوعی مختلف برگزار کند. همین حضور در محافل و نشستها به بینش دانشجو کمک میکند و میتواند مسائل جدید برای او ایجاد میکند و یا ایدههایی بدهد که در مقالات مورد استفادهاش قرار بگیرد.
نیاز سنجیها قبل از عمل اتفاق نمیافتد
در این رابطه تردید وجود دارد، چون بیشتر به نظر میرسد که انجمنها با ذوق و سلیقه افرادی که دور هم جمع میشوند اداره میشود و یکی از آسیب شناسیهای اصلی هم این است که افراد موفق به وحدت نظر در کار جمعی نمیشوند. بنابراین، باید ابتدا در کلاسها و آموزشهای پیشینمان کار جمعی را یاد بدهیم. وقتی این را فرا بگیرند، طرح مسائل جدید و نیازسنجی کار سختی نخواهد بود.
میزان جهت دهی نیازها توسط اساتید مشاور
بهتر است همیشه یک فاصلهای بین نسلها وجود داشته باشد چون دغدغههای ذهنیشان با هم متفاوت است و البته باید به دانشجو نزدیکتر شویم. اما پس از نیازسنجیها و تصمیمات اولیه، استاد میتواند با تجربیات و روشهای تجربی خود، در چگونگی فعالیتها به دانشجو کمک کند.
از ایده آل تا واقعیت، مشکلات ریشهای
چند مشکل اساسی وجود دارد که به تفاوت نسلها و تغییر سبک زندگی هم مربوط است، چنانچه تک فرزندی یا جمعیت کم خانوادهها باعث شده افراد از کار جمعی و اتحاد جمعی جا بمانند، عقبه تعلیم و تربیت و مشارکت و نقش پذیری در خانواده صورت نمیگیرد و تا این ضعف در خانواده و مدارس جبران نشود در دانشگاه نمیتوانیم معجزه کنیم. از طرفی دیگر، ما با دانشجویانی طرف هستیم که با انتخاب منطقی و علاقه خود به رشته و دانشگاهش مراجعه نکرده و کاملا بیانگیزه و بدون هدف غایی در دانشگاه حاضر میشود. بخشی هم به حوزه اساتید مربوط است که در این قسمت دچار ضعف هستیم و اساتید باید موجبات تعامل بیشتری را بین افراد به وجود بیاورند و متاسفانه این اتفاق نمیافتد. البته این بیانگیزگی بین خود صنف اساتید هم وجود دارد، در صورتی که حضور استاد در یک جلسه ساده کتابخوانی هم میتواند موجب انگیزه و اشتیاق شود.
راهکار، آینده نگری و دلسوزی برای اهداف، معمار اندیشههای خلاق
نباید فراموش کنیم که در روشها باید بازنگری کرد. اگر روشها تکراری باشد دانشجوها استقبال نمیکنند. جلسات انجمنها باید بانشاطتر برگزار شود تا از خستگی کلاسها دور باشند.
در بحث اینکه برخی اساتید تبلیغ و تشویق کلاسی نمیکنند؛ شاید بهتر باشد که مزایای آنها را مثل ساعات تدریس با توجه به فعالیتشان در جلسات انجمن، افزایش دهند و خودمان تفکر غیر مفید بودن را از محیط اطراف دور کنیم. در واقع، به کارهای زیربنایی برای تولید پژوهش بها بدهیم، حتی اگر قرار باشد اساتید در مسائل اداری مورد تقدیر قرار بگیرند یا فعالیتهایشان دیده شوند تا انگیزه همکاری و حضور اساتید برنامه منظم پیدا کند و چارچوب اساسی داشته باشد. البته فرآیند نامه رسانی و اخذ مجوز بین انجمنها و معاونت فرهنگی هم باید سهلتر و کوتاهتر شود، چراکه بروکراسی همیشه بازدارنده است.
باید موانع را از هرسو برطرف کرد تا دلسردیها از بین بروند. وجود مشاور در انجمنهای علمی باعث رفع بخشی از این حجم سختی کار شده است تا منع جدی برای اخذ مجوز وجود نداشته باشد. کمبود بودجه همیشه بوده، ولی این مشکل در نشریات به مدت دو سال به شدت احساس شد.
دانشجو به هر حال بیتجربه است، استاد باید دانشجو را مسئول بار بیاورد و توجیه کند، از این طریق میتوانند در کلاسهای خود نمره تشویقی بگذارند تا آنها ترغیب به فعالیتهای اختیاری شوند و همین موجی از پویایی را ایجاد کند. معیار ارزیابیهای کلاسی باید تغییر کند. دانشجو در این صورت از آموزش محوری به پژوهش محوری وارد میشود و در کنار آن خیلی از مهارتهای دیگر را نیز فرا میگیرد.
گام جدی برای رفع مشکلات را یک نفر باید بردارد
برای این منظور، دانشجویان و مسئولین بخشهای مختلف، باید گردهم بیایند تا وظایف و پیشنهادها به طور جدی مطرح شود. و راهکارهای تشویقی را هم به تایید مشاور برسانند. بدین وسیله، تعامل و تشکیک مساعی ایجاد کنند تا روحیهها به هم نزدیکتر شود.
یکی از مهمترین کارها آسیبشناسی انجمن هاست. بهترین راه نیز، پرسیدن از خود دانشجو از طریق مراجعه حضوری و حتی پرسشنامه است. باید پای نظرات صادقانه افراد نشست تا شیوههای فعالیت انجمنها بهبود یابد. نباید گذاشت این چراغ خاموش شود و روزمرگی آفت جوانان نسل حاضر بگردد. فراموش نکنیم که آسیبشناسی جدی، حل مشکلات را به صورت علمی موجب میشود.
دیدگاه شما