به گزارش صدای دانشجو به نقل از فارس، جعفر نکونام، دانشیار دانشگاه قم و مدیر مسئول مجله علمی پژوهشی «پژوهشنامه قرآن و حدیث» است. از وی کتابهایی مانند روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی، درآمدی بر تاریخگذاری قرآن، درآمدی بر معناشناسی قرآن و مقالات متعددی مانند عرفی بودن زبان قرآن، پژوهشی درباره آغاز نزول قرآن و جستاری در تاریخ گذاری قرآن منتشر شده است.
به مناسبت شبهای مبارک قدر و نزول قرآن کریم، گفتوگوی مشروحی با وی درباره نزول قرآن کریم انجام دادیم که متن آن از نظر میگذرد.
دیدگاهها درباره نزول قرآن در شب قدر/ انتقاد از نظر مشهور
نکونام در ابتدای این گفتوگو به ارائه دیدگاههای متفاوت درباره نحوه نزول قرآن پرداخت و گفت: درباره نزول قرآن کریم در شب قدر، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. دیدگاه مشهور این است که در شب قدر، قرآن نزول دفعی داشته؛ یعنی اجمال یا روح معانی همه قرآن در شب قدر به طور یکجا بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.
وی افزود: این دیدگاه مورد انتقاد است، چرا که روایتی در این زمینه وجود ندارد که دلالت کند کل قرآن ـ چه به صورت اجمال و چه به صورت تفصیل ـ در شب قدر بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده باشد. تنها روایاتی که از اهل سنت و شیعه نقل شده، این است که در شب قدر، قرآن به صورت دفعی بر آسمان دنیا نازل شده است.
نکونام ادامه داد: در روایات اولاً، سخن از اجمال یا روح کل قرآن نیست؛ بلکه سخن از نزول کل قرآن است، و ثانیاً، گفته شده که بر آسمان دنیا نازل شده است؛ نه بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و از این جهت مورد انتقاد بعضی از علما از جمله شیخ مفید واقع شده و روایت، تضعیف و مردود خوانده شده است.
استاد دانشگاه قم افزود: چنین ایراد گرفتهاند که نزول قرآن بر آسمان دنیا چه خاصیتی میتواند داشته باشد؟ قرآن برای هدایت بشر است و قرآنی که در آسمان باشد، چگونه میتواند بشر را هدایت کند؟
آیات قرآن، دلالت بر نزول دفعی قرآن ندارند
نکونام ادامه داد: در زمینه نزول دفعی قرآن، آیاتی نیز که صراحت در این معنا داشته باشد، وجود ندارد. تمام آیاتی که در این زمینه به آنها استناد شده، مجمل است و هیچ دلالت روشنی بر نزول دفعی قرآن ندارند. ادلهای نیز که مجمل باشد، حجیت و قابلیت استناد ندارند. برای نمونه یکی از آیاتی که در این زمینه به آن استناد کردهاند، آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر، 1) است.
این پژوهشگر قرآنی درباره شرط صحیح فهم هر آیه گفت: شرطش این است که در همان فضا و زمانی که نازل شد، فهمیده شود. سوره قدر که این، اولین آیه آن است، در مکه و خطاب به مشرکان مکه در همان اوایل بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. طبق روایات ترتیب نزول، این سوره بیست و پنجمین سوره نازل شده است و لذا باید در همان سال اول بعثت نازل شده باشد. بی تردید آن چیزی که آنها شاهد بودند، این بوده است که 25 سوره از سورههای قرآن موجود بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است؛ نه کل قرآن موجود و نه اجمال یا روح آن، و حال وقتی خطاب به آنان گفته شود: «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم»، چه معنایی میتواند به ذهن آنان متبادر شود، جز این که اولین سوره نازله در آن شب نازل شده و بنابراین شروع نزول قرآن از آن زمان بوده است؟ چون بیتردید، نمیتواند همه این 25 سوره در یک شب نازل شده باشد و مضامین آنها هم نشان میدهد که هر کدام مناسبت نزول متفاوتی دارد.
نکونام افزود: بیتردید آن مردم از کل قرآن و یا روح یا اجمال آن آگاهی نداشتند و لذا نمیتواند چنین معنایی به ذهن آنها خطور کند.
آغاز نزول قرآن در ماه رمضان سال اول بعثت بود
استاد دانشگاه قم گفت: طبق روایات فراوانی که از طرق سنی و شیعه رسیده، پیامبر(ص) در 27 رجب به پیامبری مبعوث شد و طبق صریح آیه ذکر شده و نیز آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن» (بقره، 185) قرآن در شب قدر ماه رمضان نازل شده است. همچنین طبق روایات فراوانی اولین سورهای که بر پیامبر نازل شده، سوره علق است. نتیجهای که از جمع این آیات و روایات حاصل میشود، این است که پیامبر در 27 رجب به پیامبری بر انگیخته شده و حدود دو ماه به تبلیغ رسالت پرداخته تا این که سوره علق در شب قدر ماه رمضان همان اولین سال بعثت بر آن حضرت نازل شده است.
وی اضافه کرد: سبب نزولی که برای سوره علق در روایات یاد شده و مضامین خود این سوره نیز آن را گواهی میکند، این است که پیامبر از همان روز اول بعثت در کنار کعبه به همراه حضرت علی علیهالسلام و خدیجه نماز میگزارده و این عمل آنان، مشرکان قریش را کنجکاو نموده است که آنان چه کار میکنند و به طور طبیعی نیز پیامبر به آنان فرموده است که من به پیامبری مبعوث شدم و مأموریت یافتهام، شما را نیز به پرستش خدای یگانه فرا بخوانم؛ آنگاه آنان آن حضرت را دروغگو شمرده و ایشان را از نماز گزاردن در کنار کعبه نهی کردهاند.
نکونام افزود: به طور طبیعی پیامبر در این هنگام نیاز به تثبیت قلب و راهنمایی داشتند که در برابر تکذیب و نهی مشرکان مکه از نماز گزاردن در کنار کعبه چه کار کنند که در پی آن، سوره علق نازل شده و طی آن به پیامبر دستور داده شده است که همچنان به نمازگزاردن در کنار خانه کعبه ادامه دهد و از دستور مشرکان مکه اطاعت نکند و مشرکان مکه نیز اگر از این ممانعت دست برندارند، خداوند آنان را عذاب خواهد کرد.
این استاد دانشگاه قم به آیاتی در این زمینه اشاره کرد و گفت: آیاتی از سوره علق که بر چنین مضمونی دلالت دارد، از این قرار است: «أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى - عَبْداً إِذا صَلَّى - أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى - أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى - أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى - أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى - کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَةِ - ناصِیَةٍ کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ - فَلْیَدْعُ نادِیَهُ - سَنَدْعُ الزَّبانِیَةَ ... (علق / 9-19)؛ آیا دیدى آن کس را که باز مىداشت، بندهاى را آن گاه که نماز مىگزارد؟ چه پندارى اگر او بر هدایت باشد، یا به پرهیزگارى وا دارد [براى او بهتر نیست]؟ [و باز] آیا چه پندارى [که] اگر او به تکذیب پردازد و روى برگردانَد [چه کیفرى در پیش دارد]؟ مگر ندانسته که خدا مىبیند؟ زنهار، اگر باز نایستد، موى پیشانى [او] را سخت بگیریم؛ [همان] موىِ پیشانى دروغزن گناهپیشه را. [بگو] تا گروه خود را بخواند. بزودى آتشبانان را فرا خوانیم. زنهار! فرمانش مَبَر، و سجده کن، و خود را [به خدا] نزدیک گردان.
میان انزال و تنزیل تفاوت معنایی وجود ندارد
نکونام، در زمینه انزال و تنزیل و این که آیا انزال در آیات سورههای قدر و بقره بر نزول دفعی قرآن دلالت ندارد، اظهار داشت: برخی از مفسران از جمله علامه طباطبایی گفتهاند که انزال به معنای نزول دفعی و تنزیل به معنای نزول تدریجی است و بر این اساس آیاتی مانند «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر، 1) را دلیل گرفتهاند، بر این که قرآن، نزول دفعی داشته است؛ در حالی که هرگز لفظ «انزال» چنین دلالتی ندارد و برخی از دانشمندان مانند آیت الله دوزدوزانی چنین نظری را رد کردهاند و شواهد فراوانی را آوردهاند که هیچ تفاوتی میان انزال و تنزیل نه در لغت و نه در قرآن وجود ندارد.
استاد دانشگاه قم به مثالی در این زمینه اشاره کرد و گفت: در مورد مائده آسمانی که بر حواریون نازل شده، یک بار واژه انزال (بقره، 114) و یکبار هم واژه تنزیل (بقره 112) به کار رفته است. به طور طبیعی چون آیات مربوط ناظر بر یک واقعه است و یک واقعه را گزارش میکند، نمیتوان این کاربرد متفاوت را به معنای تفاوت در نزول دانست و آمدن مائده از آسمان به یک صورت اتفاق افتاده یا به صورت دفعی و یا به صورت تدریجی.
وی به نمونه دیگری در اینباره اشاره کرد و افزود: یک نمونه دیگر این آیه است که در آن، یکبار با لفظ «انزال» و یکبار با لفظ «تنزیل» از نزول سوره قرآن با مضمون قتال و بازتاب آن در میان منافقان سخن رفته است و هیچ تفاوت معنایی را نشان نمیدهد: «وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ (محمد، 20)؛ و کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند: چرا سورهاى [درباره قتال] نازل نمىشود؟ امّا چون سورهاى صریح نازل شد و در آن نامِ قتال آمد، مىبینى آنان که در دلهایشان مرضى هست، مانند کسى که به حال بیهوشى مرگ افتاده به تو مىنگرند».
نکونام اضافه کرد: علمای لغت نیز گفتهاند که واژههای «نَزَلَ بِهِ و نَزَّلَهُ و اَنزَلَهُ» به یک معناست (لسان العرب، ذیل ماده نزل)؛ یعنی ماده «ن ز ل» در لغت، چه مجرد و چه در باب تفعیل و چه در باب افعال معنای واحدی دارد که به معنای «فرود آورد» است.
الفاظ انزال و تنزیل درباره قرآن، به معنای حقیقی خود به کار نرفته است
استاد دانشگاه قم ادامه داد: البته الفاظ «نَزَلَ بِهِ و نَزَّلَهُ و اَنزَلَهُ» درباره قرآن به معنای حقیقی به کار نرفته است؛ یعنی به این صورت نبوده است که قرآن مانند باران یا شهاب از آسمان مادی به زمین فرود آمده باشد؛ بلکه یک معنای مجازی دارد؛ یعنی قرآن از عالم معنا و علم الهی به قلب مبارک پیامبر اکرم وحی شده است. به سخن دقیقتر، نظر بر این که در عالم معنا و علم الهی، الفاظ وجود ندارد و آن عالم، مجرد است، باید گفت، انزال قرآن به معنای مُمَثّل کردن معنا در قلب پیامبر به صورت الفاظ بوده است.
آغاز نزول قرآن، در شب قدر بوده است
نکونام درباره چگونگی دلالت نحوه آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر» بر شروع نزول قرآن در شب قدر گفت: وقتی گفته میشود، قرآن در شب قدر نازل شد، نظیر این است که گفته شود: آب قنات در روز جمعه جاری شد. همان طور که منظور این نیست که کل آب قنات در روز جمعه جاری شده؛ بلکه منظور این است که شروع آب قنات در روز جمعه بوده است، منظور از نزول قرآن در شب قدر هم این است که آغاز نزول در شب قدر سال اول بعثت پیامبر اکرم بوده و در طی 23 سال ادامه یافته است.
جبرئیل در نزول قرآن کریم، وساطت داشته است/ قرآن مستقیم بر پیامبر نازل نشده است
نکونام در ادامه گفتوگوی خود با خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس اظهار داشت: آیات و روایات متعددی حاکی از آن است که نزول قرآن با وساطت جبرئیل انجام شده است. برخی از آیاتی که بر این معنا دلالت دارد، چنین است:
ـ «قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْریلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّه (بقره/ 97)؛ بگو: کسى که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است».
ـ «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ - عَلى قَلْبِکَ (شعراء / 193-184)؛ روح الامین آن را بر دلت نازل کرد.»
ـ قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ (نحل/ 102)؛ بگو: آن را روح القدس از طرف پروردگارت فرود آورد».
وی افزود: سبک آیات قرآن نیز نشان میدهد نزول قرآن با وساطت جبرئیل بوده است. سبک قرآن چنان است که گویا کسی پیام الهی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به پیامبر انتقال میدهد. نظیر آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛ (مائده/ 67)؛ اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از مردم، نگاه مىدارد.»
مدیر مسئول مجله علمی پژوهشی «پژوهشنامه قرآن و حدیث» تاکید کرد: اگر خود خداوند در قرآن به طور مستقیم خطاب به پیامبر سخن گفته بود، میفرمود: «آنچه از طرف من به تو نازل شده است، به مردم برسان و گرنه نکنی، رسالتم را انجام ندادهای. من تو را از مردم نگاه میدارم».
عضو هیئت علمی دانشگاه قم گفت: سبک قرآن دو ضلعی یا «من تویی» نیست؛ بلکه سه ضلعی یا «او من تویی» است. منظور از «او» خدا و از «من» جبرئیل و از «تو» پیامبر است. پس قرآن هم به دلیل صریح پارهای از آیات قرآن و هم به دلیل سبک شناختی، با وساطت جبرئیل بر پیامبر نازل شده است.
سه سبک متمایز در قرآن کریم وجود دارد
دانشیار دانشگاه قم در بخش دیگری از مصاحبه خود با فارس درباره سبکشناسی قرآن کریم گفت: انکار نمیکنم که در کل قرآن سه سبک متمایز را میتوان شناسایی کرد: یکی سبک «من تویی نزولی» مثل خطاب مستقیم خدا به پیامبر؛ چنانکه آمده است: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره/ 186)؛ و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعاى دعاکننده را- به هنگامى که مرا بخواند- اجابت مىکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند».
وی درباره دومین و سومین سبک قرآن گفت: دوم، سبک «من تویی صعودی» مثل خطاب مستقیم پیامبر به خدا؛ چنانکه آمده است: «اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فی ما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ» (زمر/ 46)؛ بار الها، اى پدیدآورنده آسمانها و زمین، [اى] داناى نهان و آشکار، تو خود در میان بندگانت بر سر آنچه اختلاف مىکردند، داورى مىکنى» و سوم، سبک «او من تویی» که شرح آن را گفتم.
وی در جمع بندی این سه سبک و تحلیل وساطت جبرئیل گفت: با توجه به تصریح قرآن بر وساطت جبرئیل در نزول قرآن باید گفت که دو سبک نخست به صورت نقل قول است؛ بنابراین در خصوص دو آیه اخیر باید گفت: در آنها خدا به طور مستقیم با پیامبر یا پیامبر به صورت مستقیم با خداوند سخن نگفته؛ بلکه از زبان آنان نقل شده است. مؤید مطلب این که هرگز چنین سبکی در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله رواج نداشته است که اگر کسی بخواهد با دیگری سخن بگوید، به جای این که بگوید: «من»، بگوید: «او»؛ چنانکه امروزه گاهی مقامی مثل وزیر به جای اینکه بگوید: «نظر من چنان است»، میگوید: «نظر وزیر چنان است» و منظور از وزیر، خودش است. ما هرگز در احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ موردی را نمییابیم که به جای این که مثلاً بفرماید: «من چنان هستم»، بفرماید: «رسول خدا چنان است». این دلیل بر این است که وقتی در قرآن از خدا به سبک «او» سخن گفته میشود، حاکی از وساطت جبرئیل در نزول قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله است و قرآن هرگز به طور مستقیم از خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله نازل نشده است.
جبرئیل چگونه نزد پیامبر میآمد؟
نکونام پس از بیان این که جبرئیل در نزول قرآن وساطت داشته، به این سؤال که جبرئیل چگونه نزد پیامبر میآمده، چنین پاسخ داد: در مورد چگونگی ارتباط جبرئیل با بشر، چنانکه آیات قرآن نشان میدهد، این است که او به شکل بشری زیبا متمثل میشده؛ چنان که در مورد مواجهه جبرئیل با حضرت مریم آمده است: «فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا (مریم/ 17)؛ ما روح خود را به سوى مریم فرستادیم و او به شکل انسانى بىعیب و نقص، بر او ظاهر شد».
یا در ملاقاتی که فرشتگان با حضرت ابراهیم علیهالسلام داشتند، چنان بود که آن حضرت پنداشت، آنان بشرهای واقعیاند و لذا برای آنان گوسالهای را بریان کرد و نزدشان نهاد: «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهیمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ - فَلَمَّا رَأى أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خیفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ (هود/ 69-70)؛ و به راستى، فرستادگان ما براى ابراهیم مژده آوردند، سلام گفتند، پاسخ داد: «سلام». و دیرى نپایید که گوسالهاى بریان آورد. و چون دید دستهایشان به غذا دراز نمىشود، آنان را ناشناس یافت و از ایشان ترسى بر دل گرفت. گفتند: مترس، ما به سوى قوم لوط فرستاده شدهایم».
استاد دانشگاه قم ادامه داد: در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم در روایات داریم که جبرئیل به صورت یک شخصی شبیه به «دحیه کلبی» که شخصی زیبا رو بوده است، ظاهر میشد. آیات قرآن هم بیان میکند که خود پیامبر، جبرئیل را با چشم خود در افق آسمان (تکویر/ 23؛ نجم/ 7) یا نزد درخت سدر انتهایی دیده است (نجم/ 14)؛ اما در این آیات توضیح داده نشده که جبرئیل نزد پیامبر چگونه ظاهر شده است.
آیا عمر پیامبر در کمیت قرآن، تاثیر گذار بود؟
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این سؤال که اگر پیامبر، عمر زیادی میکرد، آیا بر قرآن هم افزوده میشد، مدعی شد: آنچه که در صریح آیات قرآن آمده، این است که قرآن کریم، به تدریج نازل میشد تا قلب پیامبر آرامش پیدا کند و سئوالات مردم پاسخ داده شود: «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتیلاً - وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسیراً (فرقان/ 32-33)؛ و کسانى که کافر شدند، گفتند: چرا قرآن یک جا بر او نازل نشده است؟ این گونه [ما آن را به تدریج نازل کردیم] تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم، و آن را به آرامى [بر تو] خواندیم. و براى تو مَثَلى نیاوردند، مگر آنکه [ما] حق را با نیکوترین بیان براى تو آوردیم».
وی افزود: با توجه به این آیات باید بگوییم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا هر زمانی که در قید حیات بودند و شرایط سختی برایشان پیش میآمد و نیاز به تثبیت قلب داشتند و یا از سوی مردم سئوالاتی مطرح میشد که نیاز بود، به آنها از طریق وحی پاسخ داده شود، نزول قرآن هم ادامه پیدا میکرد. ما به طور قاطع هم نمیتوانیم بگوییم که پیامبر تا زمان خاصی به تثبیت قلب نیاز داشتند و یا تا زمان خاصی مردم از پیامبر سئوال میپرسیدند و بعد دوره آن خاتمه پیدا کرده و لذا نیازی به ادامه وحی نبوده است. در هیچ زمانی سئوالات مردم پایان نمیپذیرد.
نکونام درباره سورههای مدنی و مکی گفت: ملاحظه مضامین سورههای قرآن هم نشان میدهد که همه آیات قرآن ناظر به سئوالات و حوادث و مقتضیاتی بوده است که به تدریج در زمان پیامبر از آغاز بعثت تا رحلت آن حضرت مطرح میشده است.
وی افزود: حدود 90 سوره در دوره مکی و خطاب به مشرکان قریش نازل شده و چون آنان به خدای یگانه و نیز قیامت باور نداشتند، عمده مضامین این سورهها در زمینه اثبات یگانگی خدا و قیامت است؛ اما حدود 24 سوره بقیه که در دوره مدنی و خطاب به مردم مدینه نازل شده و آنان در شرایط جنگ و دیگر مسائل حکومتی قرار داشتند، عمده مضامین سورهها در زمینه قتال و حدود و عهود و مانند آنهاست.
نکونام اضافه کرد: بیتردید اگر پیامبر حدود 20 سال با مشرکان قریش و سایر مشرکان جزیرة العرب سر و کار نداشت، این همه سورههای قرآن در اثبات توحید و قیامت نازل نمیشد و اگر در زمان پیامبر، جنگهایی مثل بدر و احد و خندق و حنین و تبوک رخ نمیداد، هیچ آیاتی درباره آنها نازل نمیشد. این شواهد نشان میدهد که فلسفه نزول تدریجی قرآن این بوده است که قرآن، ناظر به حوادث و مقتضیات و سئوالات زمان پیامبر (ص) نازل شود و به طور طبیعی اگر عمر شریف ایشان هم ادامه پیدا میکرد، نزول قرآن هم ادامه مییافت.
تعیین اهل بیت (ع) به عنوان راهنما دلیل ضرورت استمرار هدایت الهی است
نکونام در پایان این گفتوگوی تصریح کرد: به دلیل این که طرح سؤالات و نیاز به راهنمای الهی به زمان پیامبر صلی الله علیه و آله اختصاص نداشته است، حدیث ثقلین از سوی پیامبر صادر شد و اهل بیت علیهمالسلام به عنوان راهنما معین شدند و رسول گرامی اسلام در حجة الوداع که در سال دهم هجرت و پایان عمر شریف آن حضرت واقع شد، فرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی أهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا أبدا فإنهما لن یفترقا حتى یردا علیّ الحوض؛ من دو امر گران را در میانتان به جای میگذارم: کتاب خدا و عترم اهل بیتم. تا زمانی که به آنها چنگ بزنید، هرگز گمراه نمیشوید و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا این که نزد حوض بر من در آیند».
توضیح خبرگزاری فارس:
سخنان مطرح شده صرفاً دیدگاه شخصی مصاحبهشونده و در اصطلاح علما «شاذ» است و به هیچ وجه مورد تأیید خبرگزاری فارس نیست. ضمن اینکه دیدگاه قاطبه علما و پژوهشگران قرآنی درباره کیفیت نزول این کتاب آسمانی فردا در این خبرگزاری منتشر میشود.
ناگفته نماند خبرگزاری فارس آماده انتشار دیدگاههای موافقان و مخالفان در این زمینه است.
دیدگاه شما