مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 21. مرداد 1391 - 14:53   |   کد مطلب: 1422
در گفتمان اقلیتی، حجاب اسلامی به عنوان یک الگوی ایدئولوژیک و هویتی زن مسلمان مورد توجه قرار گرفت. اما در گفتمان اکثریتی، تکنیک‌های سرکوب با نشانه‌های متفاوت به اسلام ستیزی می‌پرداخت که البته گاه این تکنیک‌ها در قالبِ اصطلاحاتی نظیر «خرافه ستیزی» جامه‌ی مشروعیت می‌پوشید.
سینما در برابر بیداری فطری بشر

سکسوالیته در دوران پهلوی اول و دوم با دو گفتمان اکثریتی (حاکمان و دولتمردان پهلوی) و اقلیتی (روحانیون و افراد مذهبی) گره خورده است. کشف حجاب و مقاومت در برابر قانون کشف حجاب در دوران رضاشاه و سپس محمدرضا شاه، اشاره به اهمیت «بدن» به عنوان ابزار اصلی این گفتمان‌ها دارد. مقاومت در برابر «کشف حجاب» به منزله‌ی «رهایی» مورد نظر عده‌ی بسیاری از مردم ایران در دوران پهلوی قرار گرفت.

به خصوص پس از شهریور 1320 که جریان نوین اسلامی عمدتاً با صبغه‌ی روشنفکری در ایران پدید آمد، حجاب اسلامی نیز در میان بانوان مسلمان، به مثابه‌ی یک هویت و تشخص دینی و اجتماعی و حتی سیاسی در برابر دو جریان سنت‌گرا و غرب‌گرا، مطلوب شماری از زنان جوان و تحصیل‌کرده واقع گردید.

در این دوران زنان علاوه بر چادر از پوششی استفاده کردند که اندام را با لباس‌های مناسب و مطابق با سلایق افراد و موی سر نیز با روسری پوشیده می‌شود. بدین ترتیب در گفتمان اقلیتی، حجاب اسلامی به عنوان یک الگوی ایدئولوژیک و هویتی زن مسلمان و انقلابی مورد توجه قرار گرفت. اما در گفتمان اکثریتی، تکنیک‌های سرکوب با نشانه‌ها و رمزگان متفاوت به اسلام ستیزی می‌پرداخت که البته گاه این تکنیک‌ها در قالبِ اصطلاحاتی نظیر «خرافه ستیزی» و «خردباوری»، جامه‌ی مشروعیت می‌پوشید. یکی از این عرصه‌ها، سینما بود و همچنان هست، به ویژه آنچه سینمای «کاباره‌ای» خوانده شده است که از سال 1327 تا 1347ه.ش. سلطه‌ی کامل بر سینمای ایران داشت.

ریشه‌ی این اسلام ستیزی که در عرصه‌های دیگر گفتمانی نیز می‌توان یافت و ریشه‌یابی کرد به عنوان مثال اگر از سال 1336ه.ش. که آغاز روزگار نو سینمای ایران خوانده شده است و در همین سال فیلم «شب نشینی در جهنم» ساخته شد، 47 سال به عقب برگردیم به سال 1910م. می‌رسیم یعنی سالی که در آن کنفرانس جهانی راه‌های گسترش تبشیر مسیحی‌گری در جهان سوم برگزار گردید. در این کنفرانس پدران روحانی دین مسیحیت از اسلام‌گرایی مردمان جهان سوم ابراز نگرانی نمودند.

به طوری که در سخنرانی «گاردنر» در مجمع کشیشان در عصر روز شنبه 18 ژوئن 1910م. در قاهره، از اسلام به عنوان مشکل و به عبارتی صحیح‌تر از «مشکلِ اسلام» نام برده می‌شود چرا که نگران گرویدن مردم به اسلام هستند و حتی در همین سال در کنفرانس «ادینبورگ»، به آماری بدین گونه اشاره می‌شود که در روسیه در پی اعلام آزادی مذهب در 17 آوریل 1905م.، تعداد 50 هزار نفر که به اجبار به کلیسای شرقی (یونانی) پیوسته بودند، همگی به اسلام بازگشته‌اند و به دنبال آن‌ها تعدادی دیگر هم برای نخستین بار به اسلام گرویده‌اند.

حال با در نظر گرفتن این نکته به پرفروش‌ترین فیلم سال 1336ه.ش در تهران، یعنی «شب نشینی در جهنم» با فروش 7 میلیون و 500هزار ریال (7500000 ریال) بنگریم که کارگردان آن «ساموئل خاچیکیانِ» ارمنی تبار، تمایل به ساخت آن نداشت، خود آن مرحوم علت این تمایل نداشتن و درخواست برای حذف نامش از شناسنامه‌ی فیلم را این‌گونه بیان کرده است: «به هر حال موضوع به مسائل اعتقادی مسلمانان بر می‌گشت و من مسیحی بودم. خیلی‌ها به من توصیه کردند که کارگردانی فیلم را به عهده نگیرم، ولی میثاقیه [تهیه کننده‌ی فیلم] و حسین مدنی [نویسنده‌ی فیلم‌نامه] و [...] اصرار بسیار داشتند و من با شرط اینکه اسمم روی تیتراژ فیلم نیاید، قبول کردم.»

تمام این موارد را می‌توان از نشانه‌های گفتمان اکثریتی در بحث جنسیت (سکسوالیته) و پیامدهای کشف حجاب و اسلام‌ستیزی حکومت پهلوی دانست. البته در دوران بعد از انقلاب مواردی چون «آدم برفی» و «خوابم می‌آد» قابل ذکر است.

در این فیلم به دوزخ رفتن «حاجی جبار» و دیدارش با عزرائیل تجسم شده است. توجه کنید به ترکیب اسم کاراکتر اصلی فیلم یعنی «حاجی» به علاوه‌ی «جبار» و حمایت فرخ غفاری از این فیلم که نوشت: «داستان شب نشینی در جهنم (از آقایان مدنی و میثاقیه) ما را به فکر قصه‌های فلسفی ادبیات فرانسه در قرن هجدهم می‌اندازد. فلسفه‌ی این فیلم خیلی آشکار است...» توجه کنید به وجود رقص راک اندرول در این فیلم و جالب‌تر اینکه در 16 تیر سال بعد یعنی 1337ه.ش. همین فیلم به عنوان نماینده‌ی ایران و «میهمان» در جشنواره‌ی برلین (آلمان) به نمایش در می‌آید.

از دیگر نشانه‌های تکنیکی اکثریتی در سینمای ایران در سال 1336ه.ش.، می‌توان به لباس مردانه پوشیدن دلکش (عصمت باقرپور) در فیلم «ظالم بلا» به کارگردانی «سیامک یاسمی» اشاره کرد که دلکش کت و شلوار مردانه به تن کرد و به یمن صدای کلفت و مردانه‌اش، جاهل تمام عیاری شد.

«حمیدرضا صدر» می‌نویسد: «تصادفی نبود که همان سال علی تابش، کمدین سینمای ایران، در «مادمازل خاله» (امین امینی) لباس زنانه پوشید و در قالب یک زن به عشوه‌گری و ناز کردن پرداخت. جابه‌جایی زن و مرد با تغییر لباس و آرایش و هم‌ذات پنداری در مقام جنس مخالف با سنت‌شکنی‌های مرسوم دوران هم ساز بود. به نظر می‌رسید عملاً فاصله‌ای بین زن و مرد وجود ندارد.»

تمام این موارد را می‌توان از نشانه‌های گفتمان اکثریتی در بحث جنسیت (سکسوالیته) و پیامدهای کشف حجاب و اسلام‌ستیزی حکومت پهلوی دانست. البته در دوران بعد از انقلاب مواردی چون «آدم برفی» و «خوابم می‌آد» قابل ذکر است.

در سال 1336ه.ش. 5 فیلم مستند و 12 فیلم بلند ساخته شد و بدین ترتیب روزگار نوی سینمای ایران آغاز شد. در سال بعد (سال 1337ه.ش.) باز فیلمی به کارگردانی مرحوم «ساموئل خاچیکیان» با عنوان «طوفان در شهر ما» در تهران پر فروش‌ترین فیلم شد. نکته‌ای که اینجا باید بیان کنیم حضور اقلیت‌های دینی به خصوص مسیحیان عزیز در عرصه‌ی سینما و تئاتر ایران است، چرا که با مقاومت گفتمان اقلیتی (مذهبیون و روحانیت مسلمان) در برابر نشانه‌های گفتمان اکثریتی (هنرهای نمایشی سینما، تئاتر، موسیقی، رقص و...) غیر مسلمان‌ها وارد عرصه‌ی هنر ایران شدند و منصفانه بهترین‌ها نیز گشتند چرا که در جامعه‌ای که خود را اقلیت می‌دیدند برای بقا باید بهترین باشند.

اما نکته‌ی اصلی بر نوع مقاومتی است که روحانیون و مذهبیون مسلمان پیش گرفتند و آن اینکه به کل در مقاومت خویش به حذف مواردی چون سینما و تئاتر و حرام اعلام کردن آن پرداختند و به همین دلیل بسیاری از مسلمانان وارد این حیطه نگشتند و فن و هنر سینما از دست معتقدها و متدین‌های اسلامی خارج گردید یا به عبارتی از طیف مسلمانان کسی پرورش نیافت. به طوری که در آینده در بحث جشن‌های هنر شیراز به شخصیتی به نام «آربی آوانسیان» که یکی از بهترین کارگردان‌های سینما و تئاتر ایران شناخته شده است، خواهیم پرداخت که بیگانه بودن وی با فرهنگ اسلامی در همان دوران قبل از انقلاب مورد نقد قرار گرفت.

از فیلم‌های دیگری که در این سال ساخته شد، فیلم «لات جوانمرد» اثر «مجید محسنی» است که 5 سال پس از کودتای سال 1332ه.ش. ساخته شد. در سال 1338ه.ش.، 26 فیلم بلند و 3 فیلم مستند ساخته شد که پرفروش‌ترین آن‌ها در تهران، فیلم «آسمون جل» (نصرت الله وحدت) با فروش 4 میلیون ریال (4000000 ریال) بود. در بهمن همین سال سینماهای کشور تصمیم می‌گیرند مادام که رادیو مسکو دست از فحاشی به مقدسات ملی ما برنداشته است از نمایش فیلم‌های روسی خودداری کنند.

در این مورد نکته‌ای نهفته است و آن اینکه در دوران پهلوی دوم، کم رنگ شدن یا پررنگ شدن حضور استعمارگران و دولت‌های غربی، از عرصه‌ی نظامی به عرصه‌ی فرهنگی و به عبارت بهتر به عرصه‌ی مصرف‌گرایی تبدیل شد. به گونه‌ای که آغاز دوباره‌ی فیلم‌سازی در ایران و رونق سینماداری هم ساز با ظهور مصرف‌گرایی در ایران بود و رابطه‌ی سینما و مصرف با قابلیت فیلم‌ها در نمایش شیوه‌های نوین زندگی و استفاده از ابزار عناصر نو تشدید می‌شد و در این میان جنسیت و سکسوالیته حرف اصلی را می‌زد، به طوری که وسوسه‌ی زندگی تجملاتی و جامه و آرایش ستاره‌ها که صحنه به صحنه و فیلم به فیلم تغییر می‌کرد، تماشاگر را به پذیرش الگوهایی جدید مصرفی فرا می‌خواند.

در بهار همین سال (1338ه.ش.) رئیس کلانتری منطقه‌ی 11 تهران در اتومبیل جیپ کلانتری با ضربات چاقوی یکی از قمه کشان کشته شد و این نشان از جامعه‌ای ناآرام و سرشار از خشونت بود. جامعه‌ای که دولت و حکومتش، ایران را به پایگاه نظامی آمریکا بدل کرده بود. در این سال دوبله به فارسی افزایش یافت و به 183 فیلم دوبله شده رسید. به حربه‌ی استعمار و سرمایه‌داری برای نفوذ در بطن یک فرهنگ از راه سینما توجه داشته باشیم. در سال 1339ه.ش. شاهد نخستین بوسه‌های سینمایی بین زن و مرد در سینمای ایران در فیلم «فردا روشن است» ساخته‌ی «سردار ساگر» هستیم. به یاد آوریم تکنیک‌های اکثریتی را در اسلام ستیزی و قانون کشف حجاب و عرضه‌ی بدن و نمایش بدن و جنسیت در عرصه‌ی عمومی!

در اردیبهشت همین سال نخستین سینمای داریوین (اتومبیل رو) با مساحت 32000 متر و گنجایش 284 اتومبیل و قیمت بلیت 150 ریال افتتاح شد. در این سال از بین دو فیلم مستند و 27 فیلم بلند ساخته شده، فیلم «اول هیکل» ساخته‌ی «سیامک یاسمی» پرفروش‌ترین فیلم در تهران شد. با فروش 4.5 میلیون ریال (4500000 ریال) دهه‌ی 1340ه.ش، دهه‌ای که در ابتدای آن ریشه‌های انقلاب اسلامی شکل گرفت، با برنامه‌ی «اصلاحات ارمنی» اعتراض کردند، در همین زمان 4 نفر از امرای ارتش دستگیر شدند.

در همین سال بود که نخست‌وزیر وقت یعنی «علی امینی» دولت را ورشکسته اعلام کرد، در انتخابات مجلس تهران تقلب رخ داد و 4 مستند و 28 فیلم بلند ساخته شد که پرفروش‌ترین آن‌ها فیلمی از «ساموئل خاچیکیان» با عنوان «فریاد نیمه شب» با فروش 4 میلیون ریال (4000000 ریال) بود. قانون «اصلاحات ارمنی» در سال 1341ه.ش.، موجب قتل مهندس «ملک عابدی» (رئیس سازمان اصلاحات ارضی فیروزآباد فارس) شد و فیلم‌هایی بر اساس این برنامه در این سال ساخته شدند که از جمله‌ی آن‌ها «زمین تلخ» (خسرو پرویزی)، «عروس دهکده» (ناصر ملکی مطیعی) و... با این حال ایران در این سال دچار کسر بودجه‌ی 800 میلیون تومانی شد و مجبور به وام گرفتن گردید. پرفروش‌ترین فیلم سال در تهران فیلمی از مرحوم «ساموئل خاچیکیان» با عنوان «دلهره» بود با فروش 6میلیون ریال (6000000 ریال).

در همین سال «نجف دریابندری»، «تاریخ سینما» اثر «آرتور نایت» را ترجمه کرد. برنامه‌ی اصلاحات ارضی در سال 1342ه.ش. موجب شد تا امام خمینی اعلامیه‌ای برای تظاهرات برضد لوایح، صدور نمایند، در حالی که شاه در اردیبهشت همین سال، در یک سخنرانی به زارعین و مالکین هشدار داده بود. در خرداد 1342ه.ش. کماندوهای شاه به مراکز مذهبی حمله کردند و در مدرسه‌ی فیضیه‌ی قم درگیری شکل گرفت که منجر به تعطیلی بازارها و دانشگاه‌ها شد. آنچه از این اتفاق‌ها در سینما بازتاب یافت، فیلم «قانون زندگی» (جمشید شیبانی) بود که شامل صحنه‌های مستندی از تقسیم اسناد مالکیت زمین‌های بین کشاورزان توسط شاه بود و یا «پرستوها به لانه باز می‌گردند» اثر «مجید محسنی» که در 10 دی 1342ه.ش. توسط شاه مشاهده شد و از پرداخت عوارض شهرداری معاف گردید.

در همین سال در پی اعتراض‌ها و درگیری‌ها، رئیس «ایل بویراحمدی» (عبدالله ضرغام‌پور) کشته شد و جسدش 4 روز در میدان عمومی آویزان ماند و سینمای ایران خاموش بود و هیچ نشانی از جامعه‌ی خود نداشت جز اوامر فرمایشی دولت پهلوی، یعنی سینما کاباره‌ای و عریانی برای ایجاد بازار مصرفی برای سرمایه‌داری به طوری که ستاره‌های سینما الگوهایی شدند برای سوژه‌سازی گفتمان اکثریتی، از یک سو برای مصرف‌گرایی و از دیگر سو برای اسلام ستیزی، هر 3 همسر شاه –فوزیه، ثریا بختیاری و فرح دیبا- از منظرهای متفاوت در راستای این سیاست و این سوژه‌سازی دارای نقش‌های متفاوتی بودند. «ثریا بختیاری» همسر دوم محمدرضا شاه در 1949م. (1328ه.ش.) وقتی به عنوان ملکه‌ی ایران پا به دربار ایران گذاشت اعلام کرد که قصد دارد نام جدید سینمایی برای خود انتخاب کند.

در سال 1343ه.ش.، 4 فیلم مستند و 37 فیلم بلند ساخته شد. از جمله «ترانه‌های روستایی» (صابر رهبر) که اشاره داشت به شعار «انقلاب شاه و ملت» و نمود نتایج حرف‌های شاه و برنامه‌های دولت در سینمای ایران را می‌توان در فیلم «دهکده‌ی طلایی» (نظام فاطمی) پی گرفت. در بهار همین سال «بهمن قشقایی» به چند پاسگاه حمله کرد. بحث امنیت و جنایت در دهه‌ی 40 آرام آرام در سینمای ایران نیز بازتاب یافت به طوری که در فیلم «جهنم زیر پای من»، افسر ژاندارم در کشتن برادر تبهکارش درنگ نکرد!

در فیلم «عروس فرنگی» (نصرت‌الله وحدت) رابطه‌ی مرد ایرانی و زن فرنگی نمایش داده می‌شود. زن فرنگی که الگوی زن ایرانی قرار می‌گیرد تا هم بازار مصرفی برای کالاهای کشورهای غربی مهیا شود و هم اسلام و مذهب و هر چه بیشتر مورد هجمه قرار گیرد. خواهیم دید که این عریانی و بی‌حجابیِ کشف حجاب، پیامدی جز انقلاب 1357 در پی نخواهد داشت!

در بهمن ماه 1343ه.ش.، «حسنعلی منصور» که برای تصویب لایحه‌ی کاپیتولاسیون قصد ورود به مجلس شورای ملی را داشت، توسط هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی ترور می‌شود. این حادثه پس از انقلاب در سال 1365ه.ش. دست آویز «علی اصغر شادروان» در فیلم «تیر باران» قرار می‌گیرد! نکته‌ی مهم‌تر، اوج خشونت جامعه است که در مبارزه‌های خود دست به اسلحه بردند و در کنار روحانیت و دیگر قشرهای مبارز، مبارزه‌ی گرم را نیز در جامعه شاهد هستیم!

مذهب در همین سال 1343، در فیلم مستند «گود مقدس» اثر «هژیر داریوش» نمودهایی پیدا کرد، هر چند که موضوع این فیلم مرتبط به زورخانه‌های ایرانی است، اما نگاهی مذهبی- عرفانی در پس نگاه فیلم‌ساز نمایان است.

پس از منصور، «امیرعباس هویدا» در همان بهمن 1343ه.ش. به صدارت برگزیده شد. پرفروش‌ترین فیلم‌های این سال در تهران دو فیلم «آقای قرن بیستم» (سیامک یاسمی) و «ضربت» (ساموئل خاچیکیان) با فروش 6میلیون ریال (6000000 ریال) می‌باشد. تأمل در مضمون این دو فیلم پرفروش خود توضیحی از حال و هوای آن روزگار است! در همین سال «مهرداد پهلبد» وزیر فرهنگ و هنر ایران گردید و تلویزیون ملی ایران با مدیریت «قطبی» (دایی فرح دیبا) حیاتی تازه را شروع کرد و تالار سنگلج (25 شهریور) به بهره‌برداری رسید و دانشکده‌ی هنرهای دراماتیک بنیان نهاده شد.

مشاهده می‌کنیم که در تمام عرصه‌های گفتمانی و غیرگفتمانی، تمام تکنیک‌های سرکوب و تولید در حال فعالیت و شکل‌گیری می‌باشند. در ادامه خواهیم دید که اسلام ستیزی و مخالفت با بنیان‌های فرهنگی دینی جامعه‌ی ایران چگونه در این عرصه‌ها نمایان‌تر و علنی می‌گردد و در عین حال گفتمان اقلیتی و مذهبیون نیز واکنش نشان می‌دهند، به طوری که همان گونه که اشاره شد آغاز دهه‌ی40، آغاز انقلاب اسلامی 1357ه.ش. یا به عبارتی شروع مبارزه‌های انقلابی است.

مذهب در همین سال 1343، در فیلم مستند «گود مقدس» اثر «هژیر داریوش» نمودهایی پیدا کرد، هر چند که موضوع این فیلم مرتبط به زورخانه‌های ایرانی است، اما نگاهی مذهبی- عرفانی در پس نگاه فیلم‌ساز نمایان است. در سال 1344ه.ش. تیرگی روابط ایران و عراق موجب گسترش هر چه بیشتر ارتش گردید. «رضا صفایی»، فیلم شعاری «پاسداران دریا» را ساخت و «بهمن قشقایی» دستگیر و اعدام شد! در همین سال رئیس آگاهی تهران به 10سال زندان محکوم گردید.

نخستین جشنواره‌ی نمایش‌های ایرانی در مهر ماه برگزار شد. ثریا بختیاری (همسر دوم محمدرضا شاه) در فیلم «سه چهره از زن» به کارگردانی «فرانکو ایندودینا» بازی کرد. 5 مستند و 43 فیلم بلند ساخته شد. اشرف پهلوی و غلام‌رضا پهلوی (خواهر و برادر شاه) به اصفهان رفتند برای حضور در صحنه‌ی فیلم‌برداری فیلم «گل شیطان» (ترنس یانگ) –فیلمی که ایران را گذرگاه حمل قاچاق مواد مخدر به خاورمیانه معرفی کرد- و مهم‌ترین فیلم این سال یعنی «گنج قارون» (سیامک یاسمی) ساخته شد.

فیلمی که با فروش 1 میلیون ریال (10000000 ریال) در تهران پرفروش‌ترین فیلم شناخته شد. فیلمی که با کاراکتر اصلی علی «بی غم» (فردین) بازتاب دیدگاه‌های قشری از مردم در برابر ارزش‌های غربی موجود در جامعه بود که به الگویی (یا کهن الگویی) برای فیلم‌فارسی (فیلم‌هایی دارای آواز به علاوه‌ی بزبزن به علاوه ...) بدل شد. فیلمی که همه‌ی سطحی نگری‌های فیلم‌فارسی را در خود داشت و از فرط سادگی بچگانه بود و اذهان مردم کم سواد را به زحمت نمی‌انداخت و در عین حال همه‌ی عوامل جذاب و عامه پسند را در خود داشت! البته در همین سال (1344ه.ش.) فیلم «خشت و آیینه» (ابراهیم گلستان) نیز ساخته شد که آن نیز به گونه‌ای دیگر بازتابی از اوضاع دهه‌ی 40 ایران بود.

در سال 1345ه.ش. جمعیت تهران به 3میلیون نفر رسید. در آبان ماه این سال، مجمع عمومی سازمان زنان ایران به سرپرستی اشرف پهلوی در قطعنامه‌ای خواستار تشکیل سپاه دانش و عمران با شرکت زنان ایرانی و اعزام آنان به روستاها گردید. در بهار 1345ه.ش. دو نظامی محکوم به اعدام شدند. «ابوالقاسم رضایی» و «جلال مقدم» در همین سال فیلم «خانه‌ی خدا» را ساختند که مستندی مربوط به مناسک حج می‌باشد. با این فیلم در شهر مذهبی قم سینمایی افتتاح شد. تأمل در این موضوع بعد دیگری از سینما و مذهب و در اینجا سینما و اسلام را نشان می‌دهد.(*)

*مجید لکی‌سهلوانی؛ کارشناس ارشد پژوهش هنر

دیدگاه شما

آخرین اخبار