مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 21. مهر 1393 - 22:38   |   کد مطلب: 14248
شاید این مطلب که مریم میرزاخانی برنده مدال فیلذر ریاضیات، در زمانی که به استادی دانشگاه پرینستون رسید حتی یک مقاله هم در ISI نداشت، عجیب به نظر برسد، اما همینطور بوده است.حالا و بعد از استاد تمامی و پروفسوری در دانشگاه پرینستون هم تنها یازده مقاله ثبت شده در فهرست اسکوپوس دارد.
isi

 

 

 

 

 

 

 

خیلی از اساتید آمریکایی و حتی اروپایی که در دانشگاههای معتبر تحصیل و تدریس می کنند، وضعیت مشابهی دارند.

حتی تحصیل در مقطع دکترا هم لزومی برای تالیف مقاله ایجاد نمی کند، چون ماهیت مقطع کارشناسی ارشد این است که شما را برای بازار کار آماده کند ولی در ایران دوره کارشناسی ارشد برای دانشجو، دوره‌ای است که می‌خواند تا دکتری قبول شود در حالی که در انگلستان خیلی‌‌ها از لیسانس به دکترا راه پیدا می‌کنند و گرفتن کارشناسی ارشد در خیلی از رشته‌ها ضرورتی ندارد.

ارتقای اساتید و شرایط پذیرش دانشجویان در ایران، سالیان متمادی است که حول سیستم معیوب تعداد مقالات می چرخد. مقاله‌شماری خط کشی برای درجه بندی اساتید شده است، حال آنکه بسیاری از این مقالات غیرکاربردی و بعضا فاقد کیفیت است.

 دانشگاهیان را با خط‌کش تعداد مقاله اندازه می‌گیرند و در کمال ناباوری پیش می‌آید که در هنگام جدل‌های علمی به جای استدلال و استنتاج بحث تعداد مقالات طرفین پیش کشیده می‌شود.

در سیستم جذ و پذیرش دانشجو وضعیت بدتر است. دانشجوی ترم اول که هنوز چیزی نمی‌داند و تازه وارد دانشگاه شده است به دنبال نوشتن مقاله در ISI است و این چیزی است که در خارج هم وجود ندارد. وقتی در فرم‌های بورسیه و دکتری از شخص پرسیده می‌شود که آیا مؤلف کتابی هست یا نه، انتظار بی‌جایی است.

اهمیت دادن بیش از اندازه به ISI این مشکل را ایجاد کرده است. اما چرا نقش مقالات isi در نظام آموزشی ما پررنگ است؟ سوالی که باید این روزها به طور جدی پرسیده شود تا مگر اداره کنندگان نظام آموزشی دست از فرم های مصاحبه و نخ نمای قدیمی بردارند و سوالهای مصاحبه فقط از تعداد مقالات دانشجویان نپرسند!

وقتی امری فرعی مثل نوشتن مقاله به اصلی ترین کار دانشجویان ارشد و دکتری تبدیل می شود، در حالیکه زمان نیز برای آنان به سرعت در حال گذر است و مشکلات کشور هم هنوز روی زمین مانده است، هزینه همه این عقب ماندگی ها را «نفت» خواهد پرداخت. به خاطر همین هیچکس پاسخگو نخواهد بود، چرا که دولت از جیب مردم هزینه های خود ساخته را پرداخت کرده است، بی آنکه آنها روحشان هم خبر داشته باشند. البته این هم یکی از ضعف هایی است که درست اجرا نشدن خصوصی سازی موجب آن شده است. نظام آموزشی این بستر را ایجاد کرده که محصول اصلی محققان نوشتن مقاله باشد در حالیکه نوشتن مقاله فقط یکی از محصولات فرعی کار محقق است و کار اصلی آن این است که تحقیقی انجام دهد و یک مشکل جامعه را حل کند و از دل آن تحقیق ممکن است مقاله هم البته در بیاید. بخش زیادی از تحقیات دنیا در قالب R&D انجام می‌شود و هیچ وقت تبدیل به مقاله نمی‌شود، چون شرکت خصوصی نمی‌خواهد اطلاعات خود را بیرون بدهد و بهره‌برداری تجاری از آن می‌کند.

در غرب بخش خصوصی به شدت در سرمایه‌گذاری و انجام تحقیقات وارد شده است و دولت هم کمک می‌کند ولی در ایران تنها دولت مسئول تامین بودجه تحقیقاتی است. بنابراین طبیعی است که هیئت علمی در ایران دائما به دنبال نوشتن مقاله و گرفتن ارتقای علمی است و ممکن است راه را اشتباه برود و دنبال این موضوع برود که این مطلب مورد نیاز فلان مجله روز دنیاست و به نیاز جامعه خود نگاه نمی‌کند.

درد آور از اهمیت دادن روزافزون به isi در کشور این است که تنها کمتر از پنج در صد مقالات منتشر شده در ISI به فارسی ترجمه شده و در کشور استفاده می شود.

دیدگاه شما

آخرین اخبار