سکوت همه جا را فرا گرفته است و تمام چشم ها پرسش گرانه به سویش دوخته شده است. انگار کائنات از حرکت ایستاده است و ملکوتیان چشم بر زمین دوخته اند تا یکی از تاریخی ترین لحظات جهان را نظاره گر باشند. همگان مشتاقند تا ببینند پیامبر رحمت ، حالا که به نقطه ی اوج سخنرانی خود رسیده اند ، قصد مطرح نمودن کدام موضوع مهمی را دارند. سکوتی طاقت فرسا در نقطه ی اوج سخنرانی!
اما پیامبر نگران است ! می خواهد بهترین مژده ی جهان را بدهد اما نگران است. ناگهان عطر روح افزای وحی همه جا را فرا می گیرد:
”اى پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانى تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکردهاى، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوى دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتى) راهنمایى نخواهد کرد ”
لبخند آرامش بر لبان حبیب خدا می نشیند و با نگاهش علی (علیه السلام) را فرا می خواند و ”من کنت مولاه فهذا علی مولاه“.
شور و نشاط زمین و زمان را فرا می گیرد از تکمیل آخرین حلقه از حلقات سلسله ی حکومت الهی بر زمین.
اما در اینجا رازی سر به مهر و کمتر دیده شده وجود دارد. رازی که همچون گنجی گرانبها در این روز و در آن مکان پنهان شد و می خواهیم در این سیاهه به جست و جوی آن بپردازیم ؛ و آن علت نگرانی رسول الله است از بیان این فرمان الهی.
در واپسین روزهای زندگی پیغمبر رحمت و در حساس ترین لحظات ابلاغ رسالت ، به راستی چه چیزی مایه ی تشویش و اضطراب او شده است؟
سوالی که پاسخ به آن شاید کلیدی را از لابلای تاریخ به دست ما بدهد تا بتوانیم تحلیل های خود را بر پایه ی آن استوار نماییم.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به نکته ی جالبی در این باره اشاره می کنند که می تواند ما را در کشف این گنج گرانبها یاری دهد. ایشان ذیل این آیه می فرمایند:
”اگر در آیات این سوره دقت کنیم و در مواعظ و داستانهای آن تدبر کنیم ، در می یابیم که غرض اصلی از این سوره ، دعوت به وفای عهد ، پایداری در عهد و پیمانها ، پرهیز از پیمان شکنی ها و این که سنت خدای متعال به آسان کردن تکالیف بندگان و تخفیف دادن به تقوا پیشگان و رحمت است . در مقابل ، بر این معنا تأکید شده است که خدا نسبت به کسی که پیمان خود را با امامش بشکند و گردنکشی و طغیان نماید و اطاعت از امام را ترک گوید و حدود و میثاق های دینی را بشکند، سخت گیری خواهد کرد. ”
کوتاه سخن آنکه به نظر می رسد علت اصلی تشویش پیامبر همراهی مسلمانان و مقاومت ایشان در برابر وسوسه های درونی و فشارهای بیرونی است . همانگونه که از ایشان روایت است که فرمودند: سوره هود مرا پیر کرد
آنجا که خداوند فرمان می دهد :“پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن، و نیز کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند) و طغیان نکنند، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند.“
تشویش پیامبر از آن است که ”ولی“ تنها بماند. اضطراب از آنجاست که فشار های نفسانی و شیطانی مقاومت مسلمانان را بشکند و حکومت فراگیر الهی را با مشکل مواجه کند. اتفاقات آینده پیش چشم پیامبر مجسم است. آیا داستان سقیفه و بیعت گیری از اسد الله ، تعرض به سرور زنان عالم ، قتل سرور جوانان بهشت و ”فقتل من قتل و سبی من سبی“ تشویش زا و نگران کننده نیست؟
آیا ممکن است مقاومت مسلمانان این مقدرات را تغییر دهد؟آیا شیعیان در امتحان حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم سربلند خواهند شد و بر سر این عهد و پیمانی که با امام خود بسته اند مقاومت خواهند نمود؟
معنای ”و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوى دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتى) راهنمایى نخواهد کرد ” چیست و چه پیامی میان حبیب و محبوب رد و بدل شده است که آرامش را برای امام الانبیا به ارمغان آورده است؟
در جهان رازهایی است که شاید تا ابد سر به مهر بماند.
دیدگاه شما