به گزارش صدای دانشجو؛ دلایل حقیقی تاسیس شعب مذکور و راهکارهای جایگزین و البته بهتر برای رفع این مسئله، عدالت آموزشی، برند فروشی دانشگاههای معتبر و... مسائلی است که در گفتگو با سیدحسن موسوی فرد، مدیر تحقیقات و پژوهش برنامه تلویزیونی ثریا مطرح و بررسی میشود.
روند نظام آموزشی کشور در مقاطع قبل و بعد از ورود به دانشگاه، چه میزان با سیاستهای نظام در خصوص عدالت آموزشی همخوانی دارد؟
به نظرم لازم است بین این دو مقطع، یعنی قبل از کنکور و پس از پذیرش در دانشگاه، تفکیک قائل شویم. گرچه روند ناعادلانه قبل از کنکور، پس از قبولی دانشجو در دانشگاه نیز ادامه مییابد و قواعد گذشته، متاسفانه مسیر آینده را نیز به سمت دیگری هدایت میکند.
سال هاست که ما با پدیدهای به نام کنکور و پذیرش در دانشگاهها مواجه هستیم و برای پیشگیری از تبعات آن هنوز راه حلی پیدا نکردهایم. در تصور عمومی جامعه، تضمین آینده و شان اجتماعی افراد به مدرک تحصیلی آنها گره خورده است. این تصور باعث شده مساله دانشگاه و قبولی در آن، برای همه افراد و خانودهها اهمیت ویژهای پیدا کند؛ چون دانشگاه محلی برای دریافت مدرک و پس از آن کسب شان اجتماعی مورد نظر است.
با این اوصاف، در طی چند سال گذشته، هر سازمان و مرکزی به نوبه خود برای این مساله به گونهای تلاش کرده، البته عدهای به هدف سودآوری از این بازار آشفته رقابت آموزشی و عدهای نیز به گمان خود، برای حل مشکل وارد این میدان شدهاند. مثلا: موسساتی که با ترویج روش دوپینگی، راه را برای قبولی افراد در دانشگاه باز میکنند یا موسساتی که سعی میکنند از سنین پایینتر دانش آموز را برای این اتفاق به ظاهر بزرگ آماده کنند و یا مدارس غیر انتفاعی و مدارس خاص که هر ساله با اعلام آمار قبولیِ دانش آموزانشان موفقیت خود را در فضای آموزشی به رخ میکشند!
درست همین جاست که مسیر نظام آموزشی از عدالت منحرف شده و تحصیل فرزندان اغلب مسئولین کشور و نیز قشر ثروتمند جامعه در مدارس غیر انتفاعی، یکی از مصداقهای این بیعدالتی است. با توجه به محدودیت امکانات و فضای آموزشی در کشور به ویژه در شهرستانها، استفاده قشری خاص از این امکانات به واسطه گره خوردن رانت ثروت و قدرت، فرآیندی است که باعث طبقاتی شدن ارائه خدمات آموزشی و بروز بیعدالتی میشود. این فرآیند موجب ایجاد یک طبقه ممتاز در بین دانش آموزان شده و فارغ التحصیلان این مدارس به واسطه روابط خاص! صاحبان قدرت و صاحبان پست و مقام در آینده هستند.
این طبقاتی شدن از همان قواعدی است که مسیر بعد از خود را رقم میزند و بیعدالتی از مدرسه به دانشگاه منتقل میشود. پدیده دانشجوی پولی و برند فروشی دانشگاههای معتبر در ادامه همین مسیر به وجود میآید.
دانشجوی پولی به چه موردی اطلاق میشود؟ دورههای شبانه، پیام نور، غیر انتفاعی و... نیز در این تعریف میگنجد؟
در حال حاضر تعداد دانشجویان پولی در کشور زیاد است و طبق آمار۸۰ درصد دانشجویان در دورههای شبانه، پیام نور، غیر انتفاعی و تنها ۱۷ درصد آنها در دورههای روزانه و غیرپولی تحصیل میکنند. اما پدیده نامبارکی که از آن تعبیر به دانشجوی پولی میشود، غیر از دانشجویان شبانه، پیام نور و غیر انتفاعی است.
دانشجویان پولی در این تعبیر کسانی هستند که در دانشگاههای معتبر کشور مانند: تهران، امیر کبیر، شهید بهشتی و.... در پردیسهای جداگانه، با هزینههای خیلی بیشتر از دورههای شبانه و... درس میخوانند و فرآیند پذیرش دانشجو را به روال عادی طی نکرده ولی همان مدرک را دریافت میکنند.
شهریه این شعبهها و پردیسها متغیر است، به عنوان مثال سال گذشته شهریههای تعیین شده برای مقطع کارشناسی ارشد در پردیس شماره ۲ شهید بهشتی در گروه علوم انسانی شامل: ۲۲ میلیون و ۴۰۰ هزار ریال شهریه ثابت، ۲ میلیون و ۲۸۰ هزار ریال شهریه متغیر و ۴ میلیون و ۵۶۰ هزار ریال شهریه پایان نامه و برای سایر دورهها شهریه ثابت ۲۸ میلیون ریال تعیین شده است.
یا شهریه تعیین شده برای کل دوره دکتری شعبه شماره ۲ دانشگاه تهران برای دانشجویان گروههای علوم انسانی و علوم اجتماعی و رفتاری، به صورت علی الحساب ۴۵ میلیون تومان و برای گروههای علوم پایه و فنی و مهندسی، ۵۵ میلیون تومان تعیین شده است.
نحوه پذیرش در این پردیسها نیز غالبا از طریق بدون آزمون، با مصاحبه، سوابق تحصیلی، آزمون اختصاصی و... است.
این پدیده چه تبعات و آسیبهایی دارد؟
دانشجوی پولی با تعریف مذکور، مسالهای است که مورد انتقاد نخبگان و جامعه دانشگاهی کشور قرار گرفته است. بزرگترین آسیب این پدیده، پیوند دادن رانت قدرت با ثروت است. کسانی که مدرک تحصیلی وشان اجتماعی مناسب نداشته، ولی پول دارند، به راحتی به مدرک دانشگاههای معتبر کشور دسترسی پیدا میکنند و این موضوع آینده کشور را تحت الشعاع قرار میدهد.
در گذشته ورودِ کسی که مدرک معتبر نداشت، به فضای سیستمهای اداری و مدیریت کشور سخت بود، اما در حال حاضر با وجود رانت مذکور، افراد ثروتمند به راحتی میتوانند به سیستم دولتی وارد شده و رانتهای بیشتری به دست آورند؛ که متاسفانه این مسیر به فساد بیشتر منجر خواهد شد.
مساله دیگر این است که وقتی دانشگاه به پول دانشجو وصل شود، اولین چیزی که ذبح میشود، کیفیت آموزشی است. چون هدف افراد از تحصیل در این پردیسها آموختن نیست، بلکه گرفتن مدرک است؛ مدرکی که یا برای ارتقای پست یا افزایش پایه حقوقی و... مورد نیاز است! علاوه بر آن، این دانشجویان لزوما استعداد و توانایی لازم برای رشتههای پذیرش شده را ندارند.
علت حقیقی پذیرش دانشجو در پردیسهای پولی چیست؟
محرک اصلی پذیرش دانشجوی پولی در ایران بر خلاف دیگر دانشگاههای جهان، تامین مالی دانشگاهها است. از آنجایی که دولت کسری بودجه دارد، برای تاسیس این پردیسها مجوز صادر میکند و این یک توافق چند جانبه بین استاد و دانشگاه و دانشجو است. دانشجویی که مدرک میخواهد و دانشگاهی که نیاز به تامین مالی دارد!
معمولا سادهترین روش تامین مالیِ دانشگاهها همین پذیرش دانشجوی پولی است. به همین دلیل است که در حال حاضر اکثر بار تامین مالی دانشگاهها بر دوش دانشجو حتی در دورههای شبانه، غیرانتفاعی، پیام نور و... است، غالبا تامین صد در صد هزینههای تحصیل توسط دانشجو صورت میگیرد. حتی در برخی موارد، دانشجویان بیش از صد در صد هزینه و در واقع بیشتر از هزینه آموزش خود به دانشگاه میپردازند که این پرداختها ناکارآمدی سیستم مالی دانشگاهها را جبران میکند.
در حال حاضر میزان کمک دولت به دانشگاهها در بخش آموزش کم شده و تخصیص بودجه، بیشتر در بخش پژوهش صورت میگیرد که البته آن هم به صورت بلاعوض و به بدترین وجه اتفاق میافتد.
راهکارهای جایگزین برای تامین مالی دانشگاهها و کاهش روند تاسیس این پردیسها چیست؟
در تمام دانشگاههای کشور از دو شیوه برای تامین مالی استفاده میشود: اول دریافت شهریه و دوم کمکهای بلاعوض دولتی. در بهترین دانشگاههای کشور نیز شرایط همین است. اما در یک مقایسه بین دانشگاههای کشور و دانشگاههای معتبر دنیا به ضعف روند تامین مالی در دانشگاههای داخل پی میبریم.
دریافت شهریه از دانشجو در سطح جهان تبدیل به شیوهای منسوخی شده است و شهریه سهم اندکی از درآمد دانشگاههای معتبر جهان را به خود اختصاص میدهد. بعضی دیگر از دانشگاهها نیز، که شیوه آنها هم بر اساس دریافت شهریه بوده، روشهای جایگزین دیگری مثل پرداخت وام و بازپرداخت آن بعد از شاغل شدن و کسر از حقوق فرد را در پیش گرفتهاند.
به مرور زمان روند دریافت شهریه در دانشگاههای دنیا در حال کاهش است، چون دانشجو برای دانشگاههای معتبر دنیا فقط هزینه نیست، بلکه درآمدزاست. وقتی یک استاد قراردادی با صنعت یا دولت میبندد و باید خدمتی را ارائه کند، این کار را با دانشجوها انجام میدهد، پایان نامههای دکتری و ارشد طبق نظر استاد و نظر استاد هم در راستای تامین نیاز سفارش دهنده است. از طرفی، سفارش دهنده دولت یا صنعت است که نهایتا این روند منجر به رفع نیازهای کشور و دانشجو و موجب درآمد زایی برای خودش و دانشگاه میشود.
در لیست درآمدهای دانشگاه «ام آی تی»، شهریه دریافتی از دانشجویان فقط ۹ درصد درآمدهای دانشگاه را تشکیل میدهد. مابقی درآمدها نیز به این صورت است: تحقیقات در آزمایشگاه ۳۰ درصد و تحقیقات در پردیس مرکزی ۲۳ درصد درآمدها را تامین می کند که سفارش دهنده این تحقیقات نیز، دولت یا بخش خصوصی است. ۱۸ درصد درآمدها سرمایه گذاری دانشگاه را شامل می شود، به این شکل که دانشگاهها شرکتهای زیرمجموعهای داشته و از طریق آنها سودآوری دارد؛ بنابراین مالکیت سهام این شرکتها تماما یا پنجاه درصد، کمتر یا بیشتر میتواند در اختیار دانشگاه باشد و سود آن را دریافت کند. از دیگر درآمدهای این دانشگاه، حدودا ۴ درصد هدایا و در همین حدود، کمک شرکتهای مختلف به دانشگاه است.
شیوه تامین مالی دانشگاه کالیفرنیا نیز تقریبا به همین شکل است. در درآمدهای دانشگاه توکیو نیز ۲۴ درصد همکاری تحقیقاتی، ۱۷ درصد درآمد ارائه خدمات درمانی، ۱۲ درصد کمک هزینه تحقیقات و فقط ۸ درصد شهریه به چشم میخورد.
بنابراین، دانشگاههای داخل نیز میتوانند طرحهای بزرگی را به عهده بگیرند. طرحهای کلان ملی در وزارت خانههای مختلف میتواند با همکاری دانشگاهها به نتیجه برسد. اما هنوز این شیوه خیلی رایج نشده است. به عنوان مثال: در حوزه پژوهش، درآمد اختصاصی دانشگاههای کشور یک ششم میزانی است که دولت به آنها میدهد، درصورتیکه این درآمد باید افزایش پیدا کند. در گذشته اساتید حق فعالیت اقتصادی نداشته، اما این قانون اخیرا لغو شده و اساتید میتوانند در این شرکتها فعالیت کنند. فعالیت اقتصادی اساتید در زمینه رشته علمی خودشان و نه فعالیت تجاری سودآور و چند شغله بودن، اتفاقی است که میتواند ارتباط صنعت و دانشگاه را محقق کند. ایجاد شهرکهای تحقیقاتی، شرکتهای صنعتی دانش بنیان یا دریافت هزینههای بالاسری پژوهشی یا دادن خدمات آزمایشگاهی و تجهیزات به کسانی که نیازِ تحقیقاتی دارند، میتواند از اقدامات سرمایه گذاری دانشگاهها در بخش پژوهشی باشد.
مثلا: دانشگاه شریف یکی از دانشگاههایی است که شبیه شرکتهای مذکور را ایجاد و از آن بهره برداری میکند. بنابراین شیوههای جایگزین مناسبی برای تامین مالی دانشگاهها وجود دارد که میبایستی مطابق با شرایط هر دانشگاه نسبت به ترویج آنها تلاش کرد.
یکی از بهانههایی که درباره تاسیس پردیسهای پولی مطرح میشود، این است که در صورت نبود این شعب، جوانان برای تحصیل به خارج از کشور میروند، این استدلال تا چه حدی قابل قبول است؟
سوال اینجاست که چند درصد افرادی که از کشور خارج میشوند همانهایی هستند که به این هدف میروند و مسالهشان از جنس همان چیزی است که ما تصور میکنیم و برای حل آن اقدام به تاسیس این شعب میکنیم؟!
بعضی افراد علاقه دارند در هر صورتی خارج از کشور بروند، بعضی دیگر علاقه دارند که مدرک دانشگاههای خارجی را داشته باشند. از طرفی، بعضی رشتهها در مقاطع دکتری در ایران پذیرش ندارد. همچنین، افرادی هستند که استعداد قبول شدن در دانشگاههای ایران را ندارند و برای ادامه تحصیل به هند، مالزی، سنگاپور و... سفر میکنند. البته این روند با روند پذیرش در دانشگاههای معتبر جهان متفاوت است که در صورت شناسایی استعداد در فردی، بلافاصله او را به دانشگاه دعوت کرده و شرایط پذیرش او را فراهم میکنند.
بنابراین، جنس مساله عده زیادی از جوانان مهاجر به خارج از کشور، از نوع دیگری است. با این حال برای رفع مشکل آن درصدی که فقط برای نبودن موقعیت در داخل، با صرف هزینههای بسیار در خارج کشور مدرک میگیرند نیز، راهکارهای بهتری وجود دارد و پردیسهای پولی قطعا بهترین راهکار نیست.
استفاده از ظرفیتهای آموزشی خالی در دانشگاههای غیرانتفاعی و... یکی از این راهکارهاست. البته از آنجایی که این افراد متقاضی شان اجتماعی مناسب هستند، به دنبال مدرک دانشگاههای معتبر نیز میباشند؛ اما دستیابی سریع به مدرک معتبر فقط به دلیل داشتن پول و ثروت بیشتر، در شرایطی که تعداد زیادی از دانشجویان مستضعف به دلیل مشکلات مالی حتی توانایی پرداخت هزینه دورههای شبانه را نیز ندارند و در رقابتی سخت برای ظرفیت محدود دوره روزانه درگیر میشوند، با عدالت آموزشی همخوانی ندارد. علاوه بر این، با وجود ظرفیتهای آموزشی خالی، صرف هزینه برای ایجاد پردیسهای جدید، حقوق جداگانه اساتید و... لزومی ندارد؛ گرچه برای گیرندگان مدرک، پرداخت این هزینهها به صرفه است!
*گفتگو از سروناز حر
دیدگاه شما