مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 19. مرداد 1394 - 9:06   |   کد مطلب: 15521
ایام شهادت ائمه معصومین علیهم السلام فرصتی را در اختیار مریدان و تابعین آن بزرگواران قرار می دهد تا بیشتر در باره سیره ، اهداف و منش حضرات معصومین مطالعه نموده و با شناخت صحیح از ائمه علیهم السلا م بتوانند صراط مستقیم را از راه کج و انحرافات تشخیص داده و در مسیر رضایت خداوند و رستگاری قدم بردارند.

پایگاه اطلاع رسانی صدای دانشجو،نگاهی به سیره امام صادق علیه السلام

ایام شهادت ائمه معصومین علیهم السلام فرصتی را در اختیار مریدان و تابعین آن بزرگواران قرار می دهد تا بیشتر در باره سیره ، اهداف و منش حضرات معصومین  مطالعه نموده و با شناخت صحیح از ائمه علیهم السلا م بتوانند صراط مستقیم را از راه کج و انحرافات تشخیص داده و در مسیر رضایت خداوند و رستگاری  قدم بردارند. هم اکنون در سالروز شهادت حضرت جعفر بن محمد امام صادق (علیه السلام ) این فرصت در اختیار ماست تا با نگاهی گذرا به سبک زندگی آن حضرت الگوپذیری لازم جهت نیل به سعادت دنیوی و اخروی را داشته باشیم
نگاهی گذرا به زندگی آن حضرت :
اسم : جعفر
لقبها : صادق- مصدق - محقق - کاشف الحقایق - فاضل - طاهر - قائم - منجی - صابر
كنیه : ابوعبدالله - ابواسماعیل - ابوموسی
نام پدر : حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام)
نام مادر : فاطمه ( ام فروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بكر
زمان تولد : هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری
در روز جمعه یا دوشنبه ( بنا بر اختلاف ) در هنگام طلوع فجر مصادف با میلاد حضرت رسول . بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان را نیز برخی سال 80 هجری ذكر كرده اند .
محل تولد : مدینه منوره
عمر شریفش : 65 سال
مدت امامت : 34 سال
زمان رحلت ( شهادت ) : 25 شوال سال 148 هجری درباره زمان شهادت نیز گروهی ماه شوال و دسته ای دیگر 25 رجب را بیان كردند .
قاتل : منصور دوانیقی بوسیله زهر
محل دفن : قبرستان بقیع
فرصت طلايى
امام صادق عليه السلام شيخ الائمه است،از همه ائمه ديگر عمر بيشترى نصيب ايشان شد،شصت و پنج‏ساله بود كه از دنيا رحلت فرمود.عمر نسبتا طويل آن حضرت و فتورى كه در دستگاه خلافت رخ داد كه امويان و عباسيان سر گرم زد و خورد با يكديگر بودند فرصتى طلايى براى امام به وجود آورد كه بساط افاضه و تعليم را بگستراند و به تعليم و تربيت و تاسيس حوزه علمى عظيمى بپردازد،جمله‏«قال الصادق‏»شعار علم حديث گردد،و به نشر و پخش حقايق اسلام موفق گردد.از آن زمان تا زمان ما هر كس از علما و دانشمندان اعم از شيعى مذهب و غيره كه نام آن حضرت را در كتب و آثار خود ذكر كرده‏اند با ذكر حوزه و مدرسه‏اى كه آن حضرت تاسيس كرد و شاگردان زيادى كه تربيت كرد و رونقى كه به بازار علم و فرهنگ اسلامى داد توام ذكر كرده‏اند،همان طورى كه همه به مقام تقوا و معنويت و عبادت آن حضرت نيز اعتراف كرده‏اند.
شيخ مفيد از علماى شيعه مى‏گويد آنقدر آثار علمى از آن حضرت نقل شده كه در همه بلاد منتشر شده.از هيچ كدام از علماى اهل بيت آنقدر كه از آن حضرت نقل شد،نقل نشده.اصحاب حديث نام كسانى را كه در خدمت آن حضرت شاگردى كرده‏اند و از خرمن وجودش خوشه گرفته‏اند ضبط كرده‏اند،چهار هزار نفر بوده‏اند و در ميان اينها از همه طبقات و صاحبان عقايد و آراء و افكار گوناگون بوده‏اند.
محمد بن عبد الكريم شهرستانى،از علماى بزرگ اهل تسنن و صاحب كتاب معروف الملل و النحل،درباره آن حضرت مى‏گويد:«هو ذو علم غزير،و ادب كامل فى الحكمة،و زهد فى الدنيا،و ورع عن الشهوات.»يعنى او،هم داراى علم و حكمت فراوان و هم داراى زهد و ورع و تقواى كامل بود،بعد مى‏گويد مدتها در مدينه بود،شاگردان و شيعيان خود را تعليم مى‏كرد،و مدتى هم در عراق اقامت كرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و رياست نشد و سر گرم تعليم و تربيت‏بود.در آخر كلامش در بيان علت اينكه امام صادق توجهى به جاه و مقام و رياست نداشت اين طور مى‏گويد:«من غرق فى بحر المعرفة لم يقع فى شط،و من تعلى الى ذروة الحقيقة لم يخف من حط.»يعنى آن كه در درياى معارف غوطه‏ور است‏به خشكى ساحل تن در نمى‏دهد،و كسى كه به قله اعلاى حقيقت رسيده نگران پستى و انحطاط نيست.
نگاهى به سيره امام صادق عليه السلام
 

كار و تلاش و دستگيرى از مستمندان
امام صادق عليه السلام نه تنها ديگران را دعوت به كار و تلاش مى كرد، بلكه خود نيز با وجود مجالس درس و مناظرات و ... در روزهاى داغ تابستان، در مزرعه اش كار مى كرد. يكى از ياران حضرت مى گويد: آن حضرت را در باغش ديدم، پيراهن زبر و خشن بر تن و بيل در دست، باغ را آبيارى مى كرد و عرق از سر و صورتش مى ريخت، گفتم: اجازه دهيد من كار كنم. فرمود: من كسى را دارم كه اين كارها را بكند ولى دوست دارم مرد در راه به دست آوردن روزى حلال از گرمى آفتاب آزار ببيند و خداوند ببيند كه من در پى روزى حلال هستم. (1)
حضرت در تجارت نيز چنين بود و بر رضايت خداوند تاكيد داشت. لذا وقتى كار پرداز او كه با سرمايه امام براى تجارت به مصر رفت و با سودى كلان برگشت، امام از او پرسيد: اين همه سود را چگونه به دست آورده اى؟ او گفت: چون مردم نيازمند كالاى ما بودند، ما هم به قيمت گزاف فروختيم. امام فرمود: سبحان الله!
عليه مسلمانان هم پيمان شديد كه كالايتان را جز در برابر هر دينار سرمايه يك دينار سود نفروشيد! امام اصل سرمايه را برداشت و سودش را نپذيرفت و فرمود: اى مصادف! چكاچك شمشيرها از كسب روزى حلال آسان‎تر است. (2)
حقيقت اين است كه امام در نهايت علاقه به كار و تلاش، هرگز فريفته درخشش درهم و دينار نمى شد و مى دانست كه بهترين كار از نظر خداوند تقسيم دارايى خود با نيازمندان است، حقيقتى كه ما هرگز از عمق جان بدان ايمان عملى نداشته و نداريم. امام خود درباره باغش مى فرمود: وقتى خرماها مى رسد، مى گويم ديوارها را بشكافند تا مردم وارد شوند و بخورند. همچنين مى گويم ده ظرف خرما كه بر سر هر يك ده نفر بتوانند بنشينند، آماده سازند تا وقتى ده نفر خوردند، ده نفر ديگر بيايند و هر يك، يك مد خرما بخورند. آنگاه مى خواهم براى تمام همسايگان باغ (پيرمرد، پيرزن، مريض، كودك و هر كس ديگر كه توان آمدن به باغ را نداشته) يك مد خرما ببرند. پس مزد باغبان و كارگران و ... را مى دهم و باقى‎مانده محصول را به مدينه آورده بين نيازمندان تقسيم مى كنم و دست آخر از محصول چهار هزار دينارى، چهارصد درهم برايم مى ماند. (3)
 
ساده زيستى و همرنگى با مردم
امام همانند مردم معمولى لباس مى پوشيد و در زندگى رعايت اقتصاد را مى كرد. مى فرمود: بهترين لباس در هر زمان، لباس معمول همان زمان است. لذا (4) گاه لباس نو و گاه لباس وصله‎دار بر تن مى كرد. لذا وقتى سفيان ثورى به وى اعتراض مى كرد كه: پدرت على لباسى چنين گرانبها نمى پوشيد، فرمود: زمان على عليه السلام زمان فقر و اكنون زمان غنا و فراوانى است و پوشيدن آن لباس در اين زمان، لباس شهرت است و حرام ... پس آستين خود را بالا زد و لباس زير را كه خشن بود، نشان داد و فرمود: لباس زير را براى خدا و لباس نو را براى شما پوشيده ام. (5)
با اين همه حضرت همگام و همسان با مردم بود و اجازه نمى داد، امتيازى براى وى و خانواده اش در نظر گرفته شود. و اين ويژگى هنگام بروز بحران هاى اقتصادى و اجتماعى بيشتر بروز مى يافت. از جمله در سالى كه گندم در مدينه ناياب شد، دستور داد گندم هاى موجود در خانه را بفروشند و از همان، نان مخلوط از آرد جو و گندم كه خوراك بقيه مردم بود، تهيه كنند و فرمود: «فان الله يعلم انى واجدان اطعمهم الحنطه على وجهها ولكنى احب ان يرانى الله قد احسنت تقدير المعيشه.»
(6) خدا مى داند كه مى توانم به بهترين صورت نان گندم خانواده ام را تهيه كنم؛ اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه‎ريزى صحيح زندگى ببيند.
 
شجاعت
امام صادق عليه السلام در برابر ستمگران از هر طايفه و رتبه اى به سختى مى ايستاد و اين شهامت را داشت كه سخن حق را به زبان آورد و اقدام حق‎طلبانه را انجام دهد، هر چند با عكس العمل تندى رو  به رو شود. لذا وقتى منصور از او پرسيد: چرا خداوند مگس را خلق كرد؟ فرمود: تا جباران را خوار كند. و به اين ترتيب منصور را متوجه قدرت الهى كرد. (7) و آنگاه كه فرماندار مدينه در حضور بنى‎هاشم در خطبه هاى نماز به على عليه السلام دشنام داد، امام چنان پاسخى كوبنده داد كه فرماندار خطبه را ناتمام گذاشت و به سوى خانه اش راهى شد. (8)
همزيستى و مدارا با مسلمانان
امام صادق عليه السلام شيعيان را به همزيستى با اهل تسنن دعوت مى كرد تا به اين طريق هم شيعيان از جامعه اكثريت منزوى نشوند و هم بتوان احكام و اصول شيعى را با ملاطفت به آنان منتقل كرد. از اين روى در مدار حق با مسامحه با آنان رفتار مى شد، اما اين سهل گرفتن هرگز به معناى زير پاى گذاشتن اصول نبود و آن جا كه مسئله اصولى در ميان بود، حضرت هرگز تسليم نمى شد. از جمله در يكى از سفرها، امام صادق عليه السلام به حيره (ميان كوفه و بصره) آمد. در آن جا منصور دوانيقى به خاطر ختنه فرزندش جمعى را به مهمانى دعوت كرده بود.
امام نيز ناگزير در آن مجلس حاضر شد. وقتى كه سفره غذا را انداختند، هنگام صرف غذا، يكى از حاضران آب خواست ولى به جاى آن، شراب آوردند، وقتى ظرف شراب را به او دادند، امام بى درنگ برخاست و مجلس را ترك كرد و فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «ملعون مَن جلس على مائده يشرب عليها الخمر» (9) ؛ ملعون است كسى كه در كنار سفره اى بنشيند كه در آن سفره شراب نوشيده شود.

امام حتى در مجالس عمومى خليفه نيز حاضر نمى شد؛ زيرا حكومت را غاصب مى دانست و حاضر نبود با پاى خود بدان جا برود، زيرا با اين كار از ناحق بودن آنان، چشم‎پوشى مى شد و تنها زمانى كه اجبار بود به خاطر مصالح اهم به آنجا مى رفت؛ لذا منصور ضمن نامه اى به وى نوشت: چرا تو به اطراف ما مانند ساير مردم نمى آيى؟ امام در پاسخ نوشت: نزد ما چيزى نيست كه به خاطر آن از تو بترسيم و بياييم، نزد تو در مورد آخرتت چيزى نيست كه به آن اميدوار باشيم. تو نعمتى ندارى كه بياييم و به خاطر آن به تو تبريك بگوييم و آنچه كه اكنون دارى آن را بلا و عذاب نمى دانى تا بياييم و تسليت بگوييم. منصور نوشت: بيا تا ما را نصيحت كنى.
امام نيز نوشت: كسى كه آخرت را بخواهد، با تو همنشين نمى شود و كسى كه دنيا را بخواهد، به خاطر دنياى خود تو را نصيحت نمى كند. (10)
 
علم امام صادق عليه السلام و اقدامات وى
آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق عليه السلام ويژگى خاصى بخشيده، استفاده از علم بى كران امامت، تربيت دانش‎ طلبان و بنيان‎گذارى فكرى و علمى مذهب تشيع است. در اين باره چهار موضوع قابل توجه است:
الف- دانش امام.
ب- ويژگى هاى عصر آن حضرت كه منجر به حركت علمى و پايه‎ريزى نهضت علمى شد.
ج- اولويت ها در نهضت علمى.
د- شيوه ها و اهداف و نتايج اين نهضت علمى.
 
الف- دانش امام
شيخ مفيد مى نويسد: آن قدر مردم از دانش حضرت نقل كرده اند كه به تمام شهرها منتشر شده و كران تا كران جهان را فرا گرفته است و از احدى از علماى اهل بيت عليهم السلام اين مقدار احاديث نقل نشده است به اين اندازه كه از آن حضرت نقل شده. اصحاب حديث، راويان آن حضرت را با اختلاف آرا و مذاهبشان گرد آورده و عددشان به چهار هزار تن رسيده و آن قدر نشانه هاى آشكار بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دلها را روشن و زبان مخالفان را از ايراد شبهه لال كرده است. (11)
مهمان نوازی
«وقتی امام در خانه اش مهمانی می داشت و سفره غذا را می گشود به مهمانان خیلی تعارف می کرد و آنان را به خوردن غذای بیشتر دعوت و ترغیب می فرمود و گاهی پس از آنکه مهمانان سیر می شدند، مجددا خوراکی می آورد و در پاسخ آنان که می گفتند ما دیگر سیر شده ایم. اشتها نداریم می فرمود: نه هنوز چیزی نخوردید. بدانید مهربانترین شما نسبت به ما کسانی هستند که بر سر سفره ما خوب غذا می خورند. آنگاه برای تشویق مهمانان به غذا خوردن و برای اینکه مبادا برخی از آنان از روی خجالت و شرم گرسنه بمانند از قول پیامبر صلی اله علیه و آله احادیثی در ارتباط با خوردن نقل می کرد تا آنا با رغبت و علاقه و طیب خاطر غذا بخورن]امام در ضمن حدیثی فرمود: اینکه پنج درهم به دست گیرم و وارد بازار شما شوم و با آن غذایی تهیه کنم و چند نفر مسلمان را دعوت کرده اطعامشان کنم، نزد من دوست داشتنی تر از آن است که یک برده را آزاد کنم. (12)
 
انفاق بی منّت
وقتی که فصل میوه می شد و خرماها می رسید دستور می داد که بخشی از دیوار باغ را  خراب کنند و شکافی ایجاد نمایند تا مردم بتوانند از آنجا وارد شوند و از میوه باغ بخورند... و نیز دستور می داد برای همسایگان باغ، پیر مردان کودکان و بیماران و زنان که نمی توانستند به باغ بیایند، برای هر نفرشان به اندازه یک مشت پر خرما ببرند. (13)
 
برآورده کردن حاجت نیازمندان
امام در رابطه با خود چنین می گوید: گاهی شخص نیازمندی حاجت خود را پیش من می آورد و من با سرعت تمام آن را انجام می دهم که مبادا زمینه از بین برود و او خود بخود از من بی نیاز گردد. (14)
 
کمک مالی
مفضل بن قیس گفت: خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسیدم و از اوضاع خود شكایت كردم و تقاضاى دعا نمودم. فرمود كنیز! آن كیسه را كه ابو جعفر داده بیاور و كیسه را آورد فرمود: در این كیسه چهار صد دینار است صرف در احتیاج خود بنما.
عرض كردم بخدا قسم نظرم این نبود تقاضاى دعا داشتم! فرمود: از دعا فراموش نخواهم كرد ولى به مردم وضع خود را نگو كه پیش آنها سبك می شوى‏. (15)
حضرت صادق (ع) می فرمایند: سعى كنید سجده‏ها و ركوع را طولانى نمائید زیرا وقتى یكى از شما ركوع طولانى دارد شیطان از پشت سر او فریاد میزند واى بر من اینها اطاعت كردند من معصیت و اینها سجده نمودند من مخالفت كردم
اطعام فقرا
 هشام بن سالم گفت: هر وقت تاریكى شب همه جا را مى‏گرفت و مقدارى از شب می گذشت حضرت صادق علیه السّلام انبانهایى از نان و گوشت و پول برمی داشت و بر شانه می گرفت می رفت به در خانه مستمندان مدینه بین آنها تقسیم می كرد با اینكه او را نمی شناختند پس از شهادت امام صادق دیگر آن شخص را نیافتند فهمیدند آن جناب امام صادق بوده است‏. (16)
 
توجه ویژه به شاکران الهی
مسمع بن عبد الملك گفت: در منا خدمت حضرت صادق علیه السلام مشغول انگور خوردن بودیم گدائى آمد و تقاضا كرد امام دستور داد یك خوشه انگور به او بدهند. گدا گفت احتیاج به انگور ندارم اگر پول بدهید خوب است امام فرمود خداوند وسعت به تو بدهد گدا رفت باز برگشت گفت همان خوشه انگور را بدهید فرمود برو خدا گشایش دهد به تو و چیزى به او نداد.
گداى دیگرى آمد امام علیه السّلام سه دانه انگور به او داد گدا گرفت و گفت الحمد لله رب العالمین خدائى كه مرا روزى بخشید. امام فرمود: بایست دست مبارك را پر از انگور كرده به او داد باز گفت حمد و سپاس خدائى راست كه به من روزى بخشید باز فرمود بایست.
از غلامش پرسید چقدر پول دارى؟ عرض كرد تقریبا بیست درهم فرمود: به این فقیر بده گدا گفت: خدایا ترا سپاسگزارم! این نعمت از جانب تو است خدائى كه شریكى ندارى. باز امام فرمود: بایست! پیراهن خود را از تن بیرون آورد فرمود: این را بپوش. گدا پوشیده گفت: خدا را شكر می كنم كه مرا پوشانید و لباس به من داد؛ سپس روى به امام كرد و گفت : خداوند به شما جزاى خیر بدهد. جز این دعا چیزى نگفت و برگشت و رفت .
ما با خود این طور خیال كردیم كه اگر آن گدا دعا براى خود حضرت نمی كرد پیوسته به او چیزى می داد چون هر چه حمد و سپاس خدا را می نمود به او مقدارى مى‏بخشید. (17)
 
مواعظ اخلاقی امام صادق علیه السلام
 ابو اسامه گفت از حضرت صادق(علیه السلام) شنیدم میفرمود: تقوى و پرهیزگارى را از دست ندهید. ورع، كوشش، راستگوئى، اداى امانت و خوش اخلاقى، خوشرفتارى با همسایگان. مردم را بسوى ما دعوت كنید نه با زبانتان. و باعث افتخار ما باشید نه باعث ننگ و عار ما. سعى كنید سجده‏ها و ركوع را طولانى نمائید زیرا وقتى یكى از شما ركوع طولانى دارد شیطان از پشت سر او فریاد میزند واى بر من اینها اطاعت كردند و من معصیت و اینها سجده نمودند و من مخالفت كردم.
سه چیز است كه خداوند بوسیله آنها پیوسته عزت و شرافت مرد مسلمان را میافزاید: 1- چشم‏پوشى از كسى كه به تو ستم نموده. 2- و بخشیدن‏ بكسى كه ترا محروم كرده. 3- پیوند خویشاوندى با كسى كه از تو قطع رابطه نموده‏
ابن سنان از حضرت صادق(علیه السلام) نقل كرد كه فرمود: مزاح و شوخى نكن که نورانیتت از میان می رود و دروغ نگو ارزش خود را از دست می دهى. از دو صفت بپرهیز دلتنگى و تنبلى؛ زیرا اگر دلتنگ و آزرده باشى بر حق صبر نخواهى نمود و اگر تنبلى كنى حق كسى را ادا نخواهى كرد. عیسى مسیح می گفت: هر كه زیاد گرفتارى براى خود داشته باشد بیمار مى‏شود و هر كه بداخلاق باشد خود را عذاب می دهد و هر كه زیاد صحبت كند خطایش زیاد مى‏شود و هر كه زیاد دروغ بگوید ارزش خود را از دست می دهد و هر كه ناسزا به مردم بگوید جوانمردى را از دست می دهد. (18)
 مردى به حضرت صادق از همسایه خود شكایت كرد فرمود صبر كن. عرض كرد: مردم مرا نسبت به خوارى و ذلت میدهند. فرمود خوار و ذلیل كسى است كه ظالم باشد. - فرمود وقتى دنیا بكسى رو آورد محاسن و نیكی هاى دیگران را به او مى‏بخشد و اما وقتى دنیا پشت كرد محاسن و نیكی هاى خود شخص را از او سلب میكند. - شخصى از كنار امام(ع) می گذشت و آن جناب مشغول غذا خوردن بودند سلام نكرده امام او را دعوت به غذا نمود. عرض كردند: سنت بر این است كه اول سلام كنى بعد دعوت به غذا با این كه امام سلام را عمدا ترك كرده بود فرمود: این از فقاهتهاى عراقى است كه بوى بخل و خسّت می دهد. (19)
 و فرمود هر كس فتنه‏اى را برانگیزد خودش طعمه آن فتنه خواهد شد. و فرمود خانواده شخص اسیران زیردست اویند بهر كس خداوند نعمتى ارزانى داشته بر اسیران خود توسعه بخشد اگر این كار را نكند ممكن است نعمت از او زائل گردد. - فرمود وقتى قلب اصلاح شود ظاهر انسان تقویت میگردد (20)
 و فرمود سه چیز است كه خداوند بوسیله آنها پیوسته عزت و شرافت مرد مسلمان را میافزاید: 1- چشم‏پوشى از كسى كه به تو ستم نموده. 2- و بخشیدن‏ بكسى كه ترا محروم كرده. 3- پیوند خویشاوندى با كسى كه از تو قطع رابطه نموده(21)
 
پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج 47، ص 56.
2- همان، ص 59/ «سبحان الله تحلفون على قوم الا تبيعونهم الا بربح الدينار دينارا ... ثم قال: يا مصادف! مجالده السيوف اهون من طلب الحلال.»
3- وسايل الشيعه، ج 16، ص 488.
4- بحارالانوار، ج 47، ص 54.
5- اعيان الشيعه، ج 1، ص 660. 6- همان، ص 59.
7- تهذيب الكمال، ج 5، ص 92، (يا ابا عبدالله لم خلق الله الذباب، فقال: ليذل به الجبابره)
8- وسايل الشيعه، ج 16، ص 423.
9- فروع كافى، ج 6، ص 268.
10- مستدرك الوسايل، ج 2، ص 438.
11- ارشاد مفيد، ص 254.

12.صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام، علامه مظفر، ترجمه سید علوی، ص305 ،انتشارات قلم، چاپ اول 1367
13. همان، ص 306
147.همان ،ص307
15.زندگانى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام‏، موسى خسروى‏، ص26 ،ناشر: اسلامیه‏  تهران‏، چاپ دوم‏: 1398 ق‏
16.همان، ص29
17.همان ،ص33
18.مواعظ امامان علیهم السلام ترجمه جلد هفدهم بحار،موسى خسروى‏، ص 178 ،ناشر: اسلامیه‏ تهران‏ نوبت چاپ: اول‏،1364 ش‏
19.همان، ص 183   
20.همان، ص185
21. همان، صص186و187
منابع مورد استفاده : سایت آوینی ، سایت تبیان ، موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج)

دیدگاه شما

آخرین اخبار