به گزارش صدای دانشجو، به نقل از خبرگزاری فارس در بیشکک، دیروز (27 اردیبهشت ماه) نمایندگی خبرگزاری فارس در قرقیزستان با مشارکت دانشگاه دولتی «آرابایف» کنفرانس علمی- عملی با موضوع «مناسبات و همکاریها در جهان متغیر» را بین جمهوری اسلامی ایران، جمهوری قرقیزستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی برگزار کرد.
در این کنفرانس که با هدف بررسی و مباحثه سازنده استراتژیها و مکانیسمهای همکاریهای جمهوری قرقیرستان، جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آسیای مرکزی و طرح توصیههای دقیق در جهت حل مشکلات در این حوزه برگزار شد، «سید یاسر جبرائیلی» معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس به تشریح تحول در نظم اقتصاد بین الملل و مقتضیات آن برای اعضای سازمان همکاری های شانگهای پرداخت.
ثبات هژمونیک با محوریت آمریکا به مرحله زوال رسیده و جهان در حال گذار به یک نظم جدید است
وی در سخنرانی خود اینگونه عنوان کرد که نظم اقتصاد جهانی به سرعت در حال تغییر است و تحول در آن، توزیع قدرت در نظام بینالملل را نیز متحول خواهد ساخت. کسانی چون «امانوئل» والراشتاین» بر این باورند که از سال 1970، نظم برخاسته از جنگ جهانی دوم به رهبری آمریکا دچار بحران شده و حوادث 11 سپتامبر 2001 آخرین نشانههای زوال هژمونی آمریکاست. اما وقایع متعدد سیاسی، اقتصادی و نظامی که پس از سال 2001 تا به امروز رخ دادهاند، به ما میگویند نظم موجود از مقطع بحران خارج به مرحله زوال وارد شده و هم اکنون در دوره گذار به یک نظم جدید هستیم.
جبرائیلی افزود: آمریکا به عنوان قدرت هژمونیک که رابطه متقابل با نظم موجود دارد، امروز فاقد بنیه اقتصادی، سیاسی و نظامی لازم برای تحمیل امیال، قواعد و هنجارهای دلخواه خود در مسائل و حوزههای راهبردی بینالمللی است و علت اصلی وضع امروز آن که ثبات هژمونیک ناشی از قدرت آن را در مرحله زوال قرار داده، عمدتا به کاهش قدرت اقتصادی آن باز میگردد.
وی ادامه داد: اینکه دلایل این کاهش قدرت اقتصادی چیست، نیاز به بررسی جداگانه دارد، اما خانم «آرایانا هافینگتون» در کتاب آمریکای جهان سومی، تصویر دقیقی از وضع اقتصادی آمریکای امروز ارائه میدهد: که عبارتند از زیرساختهای فرسوده و ناکارآمد، انجام نشدن سرمایهگذاریهای لازم برای نوسازی و به روز شدن، اضمحلال طبقه متوسط به عنوان نیرویی که باعث قدرت گرفتن آمریکا شده بود، فساد سیاسی و اقتصادی سازمان یافته، ناکارآمدی نظام آموزشی و.... از جمله ویژگیهای آمریکای قرن 21 هستند.
کمتر از یک دهه آینده، دلار ارز رایج جهانی نخواهد بود
جبرائیلی در ادامه سخنرانی افزود: آمریکا بالغ بر 19 هزار میلیارد دلار بدهی دارد که 35 درصد از آن، بدهی به سایر کشورهاست. این بدهی زمانی معنی خواهد یافت که دلار جایگاه خود را به عنوان ارز رایج بینالمللی از دست بدهد که در این صورت، ایالات متحده که از مزیت بینالمللی دلار برای واردات ارزان بهرهمند بود، قادر به این نوع واردات نخواهد بود و وارد یک بحران تورمی خواهد شد.
به گفته وی، مطالعه روندهای مالی جهانی نشان میدهد در کمتر از یک دهه آینده، دلار دیگر ارز رایج و غالب جهانی نخواهد بود.
جبرائیلی در ادامه با اشاره به انعقاد دهها پیمان پولی دوجانبه طی دهه اخیر گفت: این قراردادها حکایت از این دارد که کشورها نمیخواهند از ارز ثالث در مبادلات تجاری خود استفاده کنند. طی ماههای گذشته، ما شاهد واردات انبوه طلا از سوی کشورهای آسیایی به ویژه چین هستیم و طلبکاران آمریکا در حال عرضه اوراق قرضه آمریکا با قیمت پائین (Debt Dumping) هستند و در یک رویداد بیسابقه، صرفا طی سال 2015، فقط 225 میلیارد دلار از اوراق قرضه آمریکا را زیر قیمت در بازارهای مالی عرضه کردهاند تا خود را از شر این «دارایی بد» خلاص کنند.
به عقیده این تحلیلگر مسائل بینالملل، تأثیر نهادهای بینالمللی در زمینه تزریق رضایتمندانه هنجارها و قواعد هژمونی آمریکا به جوامع پیرامونی به منظور تداوم هژمونی واشنگتن از بین رفته است.
معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس، نهادهای بینالمللی چون بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی(WTO) که وظیفه تزریق رضایتمندانه هنجارها و قواعد هژمونی آمریکا به جوامع پیرامونی به منظور تداوم هژمونی واشنگتن داشتند را امروز تقریبا بیاثر دانست و افزود: اگر زمانی ادعا میشد که کشورها یا باید عضو WTO شوند و یا از تجارت جهانی محروم بمانند دیگر اینطور نیست.
جبرائیلی اضافه کرد: ناکارآمدی WTO حتی کشورهای عضو را به سمت ترتیبات تجاری دوجانبه، چند جانبه و منطقهای سوق داده است که با هنجارها و شرایط ملی و منطقهای سازگاری بیشتری دارند و عملیاتیترند. بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا (Asian Infrastructure Investment Bank) نیز یک نهاد جایگزین برای IMF است که به دلیل مقاومت آمریکا برای حفظ حق وتوی خود در IMF ایجاد شد.
وی افزود: این بانک در روند وامدهی خود، هنجارهای صندوق بینالمللی پول را نیز تحمیل نمیکند و با اقبال قابلتوجهی مواجه شده است. اینها همه نشانههایی هستند که به ما میگویند دولتها خود را برای ورود به نظم جدید اقتصادی آماده میکنند.
آمریکای فعلی در عرصه سیاسی و نظامی بینالمللی از قدرت تعیینکنندگی برخوردار نیست
جبرائیلی در ادامه سخنان خود به ناتوانی در هدف اعلام شده آمریکا در سرنگونی نظام سیاسی ایران و تسلط مجدد بر منابع این کشور، ناکامی در جلوگیری از الحاق کریمه به روسیه، ناتوانی در سرنگونی دولت قانونی بشار اسد در سوریه اشاره نمود و تصریح کرد: شکلگیری جنبشهای قدرتمند تجزیهطلبی در ایالتهای تگزاس، ورمونت، آلاسکا و هاوایی، نشان از این دارد که حتی اتحاد ایالات در آمریکای شمالی نیز در معرض فروپاشی است و قطبهای جدید قدرت نقش پیشرو آمریکا را به عنوان هژمون تأیید نمیکنند.
وی خاطرنشان کرد: اجماع وسیع سیاسی در حمایت از اهداف و سیاست واشنگتن وجود ندارد. آمریکا هم اکنون قادر به پاسخگویی به منافع متحدین خود نیست و به انگیزههای آنان نمیتواند توجه کند و میتوان این بخش را با سخنان اخیر هنری کیسینجر به پایان برد که گفت: «در دوران جنگ سرد، به اندازهای ظرفیت آمریکا در زمینه مواد [و منابع موجود و در اختیار] بالا بود که تخصیص منابع به اقدامی خاص، یک وظفیه مهم قلمداد میشد اما جهان تغییر کرده و راهحلهای گذشته دیگر کاربردی ندارد. با گذشت چندین دهه، ما در وضعیتی قرار گرفتیم که فهمیدیم با شناسایی مشکل نمیتوانیم به سادگی به آنچه میخواهیم، دست پیدا کنیم».
ادغام حاکمیتهای ملی و کاهش اختیارات حاکمیتی کشورها، موجب شکست و ناکارآمدی ائتلاف است
معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس گفت: اما نظم جدید چه مشخصاتی دارد؟ آیا به عنوان مثال، یک ثبات هژمونیک بر مبنای قدرت و هنجارهای چینی شکل خواهد گرفت و ما شاهد یک نظم تکقطبی دیگر خواهیم بود؟ واقعیتهای جهان به ما میگویند پاسخ این سوال منفی است. ما بازیگران قدرتمند زیادی خواهیم داشت و حتی میتوان آنها را رتبهبندی کرد. اما این بازیگران به تنهایی قادر به تأثیرگذاری در روندهای راهبردی نخواهند بود.
جبرائیلی اظهار داشت: توزیع قدرت و تجویز هنجارها در نظام بینالملل بر مبنای ترجبحات ائتلافها و اتحادهایی از کشورها خواهد بود. اگر این مفروض را بپذیریم، پرسش مهم دیگر این است که این اتحادها چگونه باید باشند؟ تجربه شکست خورده اتحادیه اروپا به ما میگوید ادغام حاکمیتهای ملی در واحدهای بزرگتر و کاهش اختیارات حاکمیتی کشورها، موجب شکست و ناکارآمدی ائتلاف میشود. بحران اقتصادی اخیر اروپا به ویژه مسئله یونان، نشان داد نمیتوان برای کشورهایی که قدرتهای اقتصادی متفاوتی دارند و سیاستهای اقتصادی متنوعی دنبال میکنند یک ارز واحد تعریف کرد.
وی ادامه داد: نتیجه چنین وضعی، تحمیل هزینه اتحاد به کشورهایی است که قدرت اقتصادی بالایی دارند و امروز، آلمان و فرانسه متحمل این هزینه هستند. تمایل انگلستان به خروج از اتحادیه علیرغم داشتن استقلال از یورو نیز نشان میدهد کشورها میل ندارند اتحادها و ائتلافهای اقتصادی، به سطح اتحاد سیاسی ارتقاء یافته و امیال سیاسی مستقل آنها را قربانی کند.
جبرائیلی بر این باور است که سازمان همکاریهای شانگهای، میتواند یک الگوی موفق تأمین منافع کشورها در نظم جدید باشد. چرا که رویکرد حفظ استقلال همهجانبه اعضا در عین ارتقای منافع مشترک را دنبال میکند.
این تحللیگر سیاسی عنوان کرد: میتوان به اعلامیه پایان نشست سران اعضای شانگهای در سال 2002 در سنپترزبورگ اشاره کرد که به خوبی این مسئله را تبیین میکند: «صادرکنندگان اعلامیه میخواهند روحیه شانگهای را نشان دهند. این روحیه به معنی احترام متقابل تمدنهای گوناگون به یکدیگر و رفاه مشترک است».
این کارشناس مسائل بینالمللی گفت: پیروی از اصول منشور ملل متحد، احترام به استقلال، حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی یکدیگر، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، عدم به کار بردن زور و حتی تهدید نکردن برای استفاده از زور، بهرهگیری از از مزایای برابری و منافع مشترک، حل همه مسائل از طریق مشورت و... با اصول و اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همخوانی دارد.
وی بیان داشت: با توجه به اعلامیه سنپترزبورگ که بر پذیرش اعضای جدیدی که این اصول و اهداف را بپذیرند، تأکید شده است، پیوستن ایران به شانگهای، هم برای ایران و هم برای این سازمان، منافع متعددی خواهد داشت.
جبرائیلی تصریح کرد: من از تعبیر آقای «دیمتری مزنتسف» دبیر کل سازمان همکاری شانگهای استفاده میکنم که «اگر ایران به سازمان همکاری شانگهای بپیوندد، این مسأله کمک زیادی به قدرت سازمان، گسترش همکاریهای چندجانبه و تقویت نفوذ سازمان در مسائل مهم بینالمللی خواهد کرد» و اضافه میکنم که عضویت ایران، در منازعه بر سر حفظ نظم کنونی و شکلدهی یک نظم جدید و مطلوب، موازنه را به نفع سازمان شانگهای تقویت خواهد کرد. ایران هماکنون با همه اعضای سازمان از جمله قرقیزستان روابط اقتصادی رو به رشدی دارد و مهمتر اینکه روابط سیاسی دوستانهای با اعضا دارد.
معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس افزود: طبق برآورد شورای اطلاعات ملی آمریکا، ایران و روسیه در سال 2025 به سبب داشتن ذخایر عظیم، پادشاهان انرژی جهان خواهند بود. ایران هماکنون علاوه بر منابع عظیم انرژی، در حوزههای مختلف علمی و فناوری در ردههای برتر جهانی قرار دارد.
وی افزود: عضویت در باشگاه فناوری هستهای جهان، رتبه اول فناوری هوا و فضا در منطقه غرب آسیا و رتبه 19 در جهان، رتبه اول بیوتکنولوژی در میان کشورهای اسلامی و رتبه 23 جهان، رتبه اول علم شیمی در منطقه و رتبه 13 جهان، رتبه ششم نانوفناوری در جهان و دستاوردهای متعدد در حوزه اختراعات و اکتشافات، ایران را تبدیل به یک قدرت علمی و اقتصادی کرده است. موقعیت ترانزیتی ایران را نیز باید به این معادلات افزود.
جبرائیلی در پایان تصریح کرد: ایران از سال 2005 عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای بوده و اکنون با لغو قطعنامههای تحریمی سازمان ملل، زمینه پیوستن نهایی تهران به این سازمان فراهم است. این اتفاق در سال 2016 ممکن است و هر یک روز تأخیر در آن، تأمین منافع این سازمان، اعضاء و خود تهران را به عقب میاندازد.
انتهای پیام/م
دیدگاه شما