به گزارش صدای دانشجو به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران؛ انجمن منحله دانشگاه نوشیروانی بابل که به دلیل اقدامات ساختارشکنانه خصوصا در ایام فتنه 88 در دانشگاه صنعتی بابل، منحل و ممنوع الفعالیت شد و با گذشت سه سال از دولتی که تلاش بسیاری برای روی کارآوردن آن انجام دادند، باز هم به دلیل همان سابقه سیاه (که البته خود به آن افتخار می کنند و در سالگرد فتنه تصاویر اقداماتشان را در کانال تلگرامی خود منتشر می کنند) هنوز هم نتوانستند مجوز فعالیت دریافت کنند، گاهنامه ایی را هر دوره تهیه و در کانال تلگرامی خود منتشر می کند.
این انجمن در آخرین شماره نشریه خود که اوایل هفته جاری منتشر شد، در اقدامی قابل تامل، با نوشتن مطلبی با عنوان «از چاله به چاه» دست به تحریف آشکار تاریخ زد.
نویسنده این یادداشت کوتاه به رسم هم مسلکان اصلاح طلب خود که همواره برای تحریف تاریخ مفروضات اشتباهی را آغاز و همان مفروضات را توضیح داده و تشریح میکنند و سپس بر اساس همان مفروضات ناقص، نتیجه گیری نادرست و معیوبی را صورت بندی می کنند، اقدام کرده است و در ابتدای نوشتار خود آورده است: «28 مرداد سالروز کودتایی است که حاصل ائتلاف منحوس هواداران مرتجع حکومت پهلوی و برخی از مذهبیان به رهبری کاشانی و با دخالت سازمان های امنیتی آمریکا و انگلیس علیه دولت مرحوم مصدق رقم خورد.»
البته قبل از اینکه بخواهیم با اسناد متقن و نامه های نگارش شده خود آقای مصدق به رئیس جمهور آمریکا، ثابت کنیم که عامل و رهبری کودتا نه آیت الله کاشانی، بلکه اعتماد بی جا به آمریکا و عوامل شاه بوده است، باید گفت، اینکه انجمن منحله ایی همواره زبان تند توهین و تخریب را علیه روسای قبلی و جدید دانشگاه (که بازهم خود برای روی کار آمدنش، گریبان دریدند) به کار می گیرد، بدون هیچ سندی اقدام به چاپ مطلب و ایجاد شبهه در ذهن دانشجویان کند، چیزی جز توهین به شعور دانشجویان و خوانندگان نشریه نیست.
و اما چرا کودتا شد و چه کسی عامل کودتا بود...
بسیاری از کارشناسان تاریخ مشروطه بزرگترین اشتباه مصدق را دوری از مرجعیت و روحانیون و در عین حال اعتماد به آمریکاییها دانستند. به همین دلیل نیز روز ملی شدن صنعت نفت را روز جدا ساختن انگلستان از این صنعت و وابسته ساختن آن به آمریکاییها میدانند.
نزدیکشدن و اعتماد مصدق به آمریکا در کنار دشمنی عمیقش با انگلیس، باعث شد که وی بدون توجه به مشی مشترک این دو کشور، از این ارتباط صمیمی با آمریکا متضرر شده و در واقع تمام نهضت را دچار اضمحلال کند. یکی دیگر از اشتباهات مصدق آن بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش پیدا کرد.
از نظر وی ملّت آمریکا «شرافتمند، ارجمند، نجیب و نوعپرور» بوده و «طرفدار جدی آزادی و حاکمیت ملل» هستند بهطوری که «فداکاریهای آن ملتِ نیکنهاد در دو جنگ جهانی، بهترین گواه این معنی است».
نامه مصدق به آیزنهاور و درخواست کمک از دولت آمریکا
مصدق حتی آنقدر خوش خیال و خوشبین بود که به «آیزنهاور» نامه نوشته و از او درخواست کمک و مساعدت کرد! او در نامه خود چنین مینویسد: «ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت حکومت آمریکا موانع بهوجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنانچه حکومت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، میتواند کمکهای اقتصادی را در اختیار ایران قرار دهد تا این کشور بتواند سایر منابع طبیعی خود را مورد بهرهبرداری قرار دهد. ایران، سوای نفت، منابع طبیعی دیگری نیز دارد که بهرهبرداری از آنها به حل مشکلات آن کمک مینماید، لکن تحقق این منظور بدون کمک اقتصادی خارجی مقدور نیست. در خاتمه، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم مبذول خواهید داشت».
گرچه جواب دولت امریکا به نامه مصدق منفی بود اما مصدق گویا تا آخرین لحظات دولتش، همچنان به امریکا امیدوار بود. همین هم بود که در نهایت موجب سقوط دولت مصدق و کودتا علیه وی شد به طوری که بعد از گذشت شصت سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت مصدق را منتشر ساخت. در حقیقت بزرگترین اشتباه مصدق همانی بود که رهبر انقلاب، در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان در تاریخ ۱۲ آبان ماه سال ۹۲ فرمودند:
مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد
«هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند».
هشدار آیت الله کاشانی به مصدق
در روز بیست و هفتم مرداد، آیت الله کاشانی طی نامهای به دکتر مصدق او را از شرایط جدیدی که کودتاچیان تدارک دیده بودند، مطلع ساخت و از او خواست که با همکاری با او تصمیمات لازم برای جلوگیری از کودتا را تدارک ببیند.
متن نامه بدین شرح است:
حضرت نخست وزیر معظم جناب آقای دکتر مصدق دام اقباله
«گرچه امکانی برای عرایضم باقی نمانده است ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است.... خودتان بهتر از هر کسی میدانید که تمام هم و غمم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقای آن مایل نیستید از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر بر من مسلم است که میخواهید مانند سیام تیر کذائی یکبار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف اینجانب را درخصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندم نشنیدید مرا لکه حیض کردید خانهام را سنگ باران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید حالا نه مجلسی هست و نه تکیه گاهی برای این ملت گذاشتهاید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بود درصدد به اصطلاح کودتا است.
اگر نقشه شما نیست که مانند سی ام تیرماه عقب نشینی کنید و به ظاهر قهرمان بمانید... همان طور که گفتم آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد و اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندی است در تاریخ ملت ایران که من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا توسط زاهدی که مطابق با نقشههای خود شماست آگاه کردم که فردا جای هیچ گونه عذری نباشد اگر براستی در این فکر اشتباه میکند با اظهار تمایل شما.... سید مصطفی و ناصر خان قشقایی را برای مذاکره، خدمت میفرستم. سیدابوالقاسم کاشانی»
مصدق خطاب به آیت الله کاشانی: اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم
دکتر مصدق در پاسخ نامه آیت الله کاشانی نوشت:
27 مرداد ماه مرقومة حضرت آقا توسط آقای حسن سالمی زیارت شد اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. والسلام. دکتر محمد مصدق.
کودتای ۲۸ مرداد در شرایطی رخ داد که مصدق تمام تلاش خود را کرده بود تا بر موجی که در دنیا به راه افتاده بود سوار شده و به جای انگلستان، آمریکا را به عنوان ابرقدرت نوین به رسمیت بشناسد. او میخواست با توسل به آمریکاییها زمینه ای از قدرت و اختیارات را برای خود فراهم سازد که دیگر هیچ قدرتی توان تغییر آن را نداشته باشد. با این حال مدرس در آخرین دقایق تنها ماند.
لزوم مطالعه تاریخ نسل سوم و چهارم انقلاب
در پایان باید گفت، نکته تاسف آور اینجاست که جریان تجریه طلب و رفورمیت آنقدر روی عدم مطالعه و عدم آشنایی با تاریخ قشر دانشجو و نسل چهارم انقلاب حساب باز کرده است که حتی این جسارت را به خود می دهد تا برخی از محکمات تاریخی این کشور را صرفا با چند جمله به ظاهر روایت تاریخی ولی بدون ارائه حتی ارائه یک استناد به کتب تاریخی تحریف کند.
انتها پیام/
دیدگاه شما