به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، نقل از خبرگزاری دانشجو، «نشست فراکسیون برای پیگیری آخرین اوضاع آرش صادقی برگزار شد»، خبر را بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون امید رسانهای کرد. اهالی اصلاحطلب بهارستان روز یکشنبه ترجیح دادند درست در کوران بررسی برنامه توسعهی پنجسالهی مملکت، پیگیر آخرین اوضاع جواسیس و تروریستها شوند. مشخصاً آن هم مردی که تندترین انتقادات را علیه لیست امید و ساز و کار انتخاباتی اصلاحات روانه میکرد؛ آرش صادقی وقتی نوشته بود: «در انتخابات اخیر، کما فیالسابق اصلاحطلبان صرفاً به تاکتیک "لولوسازی" از جریان مقابل روی آورند و عملاً برنامه مشخص و مدونی ارائه ندادند.»
متهمین امنیتی «آرش صادقی» و همسرش «گلرخ ایرایی» روز گذشته به قید وثیقه به ترتیب یک میلیارد و ششصد میلیارد تومانی، برای مرخصی از زندان آزاد شدند. از اتهامات آنها اما چه میدانید؟ حمایت اصلاحطلبان از حامیان تروریستها برای چیست؟
دانشجوی عاشقپیشه یا وطنفروش حامی آدمکُشها؟
ارتباط با گروهک منافقین، عضویت در سازمان تروریستی پژاک، همکاری با سرویسهای مختلف اطلاعاتی، همکاری با احمد شهید برای تصویب تحریمهای حقوق بشری، اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی و ... این همه تازه گوشهی کوتاهی از دوسیهی بالابلند صادقی است؛ دوسیهای که دادگاه انقلاب مرداد ماه، وی را برای ارتکابشان مستحق تحمل پانزده سال حبس بعلاوهی چهار سال حبس تعلیقی دانسته بود. حالا اما بوقچیهای بیگانه به یاری نمایندگان فراکسیون امید البته میخواهند او را یک دانشجوی نایس(!) و یک فعال مدنی جا بزنند که خیلی هم بچه خوبی است و گناه دارد.
بامزه آنکه نه آرش، نه حتی همسرش گلرخ ابایی از آشکار کردن ارتباطاتشان با تروریستها ندارند؛ آدمکشهایی که حالا سالها است برای جان مردم چاقو تیز کردند، سر میبُرند و فاجعه میآفرینند. مرور سادهی فعالیتهای این زوج عاشقپیشه در شبکههای اجتماعی، خیلی چیزها را روشن میکند. ببینیم!
از جامهدران برای آدمکشها تا همدستی با شاهین نجفی
تصویر زینب جلالیان؛ از اعضای گروهک تروریستی پژاک زینتبخش سر دَر حساب توئیتر و فیسبوک گلرخ است. جلالیان به اتهام آدمکشی به حبس ابد محکوم شد. تروریست بعدی شهرام احمدی است که گلرخ و همسرش برای اعدامش جامهدران راه انداختند. احمدی عضو گروهک تکفیری «توحید و جهاد» در کردستان بود که میخواست غرب مملکت «داعشبازی» دربیاورد و دم و دستگاه خلافت بههم بزند. فرزاد کمانگیر هم از دیگر تروریستهای عضو تشکیلات پژاک است که سال هشتاد و هشت اعدام شد و حالا این کبوتران عاشق بهیادش کمپین و غیره برگزار میکنند. کار اطلاعاتی چرا؟ مرور تایملاین توئیتر و فیسبوک حضرات ارتباط سازمانی آنان را با آدمکُشهای پژاک برملا میکند.
بگذریم از اینکه اسناد مکتشفه ارتباطات ارگانیک متهمین را با انواع سرویسهای جاسوسی و گروهکهای تروریستی اثبات میکند. از بهروز جاوید گرفته که واسطهی گروهک منافقین بوده تا مرسده محسنی (ساکن آلمان)، پویا صادقیان (ساکن سوئد) و حتی پیمان عارف که واسط مصاحبههای وی با مسیح علینژاد اصلاحطلب فراری است.
سیاههی بلندبالای این کبوتران عاشق اصلاً بدون همدستی با شاهین نجفی لطفی نداشت؛ خوانندهی هتاک که قبلاً به جرم جسارت علیه دهمین ستارهی آسمان امامت «مرتد» شده بود. شاهین هم البته خوب هوای رفقایش را داشت، آنقدر که برایشان پیام بفرستد و شعر نُشخوار کند. او نوشته بود: «نوزده سال حبس بیپایان؛ بیخداحافظی برادر جان؟/ گل همسنگرت چه خواهد شد؟ پَرپرش میکنند در زندان!/ همه در خواب خر چه بیگوشند؛ چشمها محو تكهاي از نان/ حبس و حصر و شکنجه و شلاق... نکند بَرکت است از رمضان؟» خبرگزاری دانشجو از انتشار باقی این اباطیل به دلیل محتوای هتاکانه معذور است.
مطهری عضو فراکسیون امید اما نامبرده را تنها یک زندانی سیاسی میداند و برای مسؤلین امنیتی و قضائی مملکت خط و نشان میکشد که باید دست از بریدن احکام سنگین برای آنها بردارند. پشتپرده حمایت اصلاحطلبان از تروریستها چیست؟ مردم میپرسند.
ماجرای زندان خیالی/ آرش صادقی بین سالهای ۹۰ تا ۹۲ کجا غیب شد؟
«دوبار کتفم و یک بار هم دندانم شکست. بدترین آزار بدنی در طول دوره بازجویی اما کندن موی دست و صورت و بدنم بود.» اینها را آرش صادقی در گفتوگو با روزآنلاین دربارهی بازداشتش در سال 90 گفته بود. حجتالاسلام محسنی اژهای اما همان روزها کلاً همه چیز را تکذیب کرد. سخنگوی قوهی قضائیه گفته بود: «بعضیها گفتند آرش صادقی اعتصاب غذا کرده است؛ در حالی که در زندان اوین در سال ۹۱ و ۹۲ چنین فردی وجود نداشته است. البته در سال ۸۹ فردی با این نام دستگیر شده و به یک سال حبس محکوم شده است که بعد از سپری کردن محکومیت آزاد شده است. ولی اگر تشابه اسمی هم بوده چنین فردی در سال ۹۱ و ۹۲ در زندان اوین وجود نداشته است.»
آرش اما آن روزها غیبش زده بود؛ در حالی که در فیسبوک و اینور و آنور به همه گفته بود در زندان است. حتی همان روزها مسیح علینژاد اصلاحطلب فراری، به واسطهی پیمان عارف گفتوگویی با پدر آرش انجام داد، که در آن ادعا میشد وی در زندان است و حال و روز خوشی هم ندارد.
داستان اما خیلی زود رو شد؛ پیمان عارف در اینباره مینویسد: «میماند سؤال از "وجود خارجی" داشتن افرادی چون «مهتا فغانی» و «اسماعیل سلمانی» (افرادی که در دوران ناپدیداری آرش در فضای مجازی پدیدار شدند و بعد ناپیدا). افرادی که اگر وجود خارجی نداشته باشند به شهادت چتهاشان با خود من و اطلاعاتی که داشتند؛ تنها و تنها خود آرش تواند لباسشان بر تن نمود.» خلاصه آنکه آن سالها آرش چند اکانت فِیک با نام و نشان خیالی (مثل فغانی و سلمانی) درست کرده و خودش برای خودش تبلیغ میکرد!
صادقی اما در آن سالها کجا بود؟ بعضیها میگویند در منزلش پنهان شده بود؛ برخی منابع اما معتقدند نامبرده نزد یکی از اقوام پدرش در ابهر اقامت داشت.
مردم چه میگویند؟
«اعتراف میکنم بنده اسیر جَو کانال وحیدآنلاین شدم و برای آرش صادقی هشتگ زدم. اگه میدونستم گلرخ آریایی علناً از پژاک حمایت میکنه عمراً هشتگ میزدم.» اینها را یکی از کاربران توئیتر نوشته بود؛ کاربری که به گفتهی خودش بعد از تماشای حمایت علنی گلرخ و آرش از آدمکُشهای پژاکی، پشیمان شده و حالا دنبال روشنگری است. احمد شریفی نوشته بود: «کرمانشاه سرباز بودم؛ پژاک صد متری ما نارنجک انداخت تو کانکس پلیس، نوزده تا سرباز راهنمایی و رانندگی رو کُشت. سرباز راهور که حتی باتوم هم ندارن. حالا انتظار دارین از کسی که عکس یک پژاکی رو گذاشته کاور پروفایلش، حمایت کنم و هشتگ بزنم؟»
واکنش وحیدآنلاین اما جالب بود؛ او در جواب این توئیت نوشت: «ازاتهام خبرندارم. از طوفان توییتری هم بیزارم! ولی دفاع ازحقوق مجرمی که ۱۰۰ نفر روکشته هم خیلی مهمه. ایشون که احتمالاً متهمی قابل تقدیر است.» شرح و حاشیه نیاز است!؟
انتهای پیام / چ
دیدگاه شما