به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، به نقل از ماسال نیوز هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه راتگرز ایالت نیوجرسی آمریکا، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه و رییس و بنیاگذار شورای ایران–آمریکاست. وی برای کاندیداتوری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران ثبت نام کرده است. امیر احمدی پس از ثبت نام به زادگاهش در دهستان شیخ نشین شاندرمن در استان گیلان سفر کرده و هم اکنون نیز در زادگاهش حضور دارد.
گفتگوی زیر حاصل دعوت امیراحمدی از تیم خبری ماسال نیوز در شامگاه 28 فروردین 96 است.
محور اساسی این گفتگو برنامه های امیراحمدی برای ریاست جمهوری و نقدهای وی به دولت کنونی ایران است؛
***
ماسال نیوز: پس از سالها اقامت در آمریکا چطور شد که به فکر نامزدی برای ریاست جمهوری ایران افتادید؟ آیا تفاوت اساسی ای میان خودتان با رقبا میبینید؟
اولا بابت زمانی که در اختیار من قرار دادید تا از این طریق با ملت ایران سخن بگویم ممنونم. من یک ایرانی وطن پرست هستم و علی رغم سالها حضور در خارج کشور ایران هرگز از ذهن و اندیشه ام دور نشد. در عمل هم ثابت کردم که من عاشق این ملت و این کشور هستم. ملت یعنی 80 میلیون نفر آدم و این جغرافیا. این گربه. من هم برای این 80 میلیون نفر و هم برای این گربه برنامه دارم.
اما پرسیدید چه تفاوت هایی دارم. اولا من مثل بقیه دوستان شرکت کننده ایرانی ام. من هم مسلمانم. همان حقی را دارم که هر ایرانی دارد. اعتقاد ندارم که از همه ایرانی ها سرترم یا توانایی هایم از همه بیشتر است. من اصولا اعتقاد دارم که هیچ کس به تنهایی نمیتواند کاری برای کشور بکند. کار کشورسازی یک کار تیمی است.
مثل همین تیم ملی ما، باید یک تیم بیاید کار کند و متاسفانه در این کشور جریان قهرمانی شده است. هر کسی از راه می رسد می گوید می توانم! در 100 روز همه کارها را انجام می دهدم. توانایی های شخصی کافی نیست باید یک تیم باشد. بنابر این اول باید از توانایی های خودم بگویم بعد تیمی که که میخواهم همراهم کنم چه کسانی هستند.
من یک ایرانی تالش هستم. میدانید تالش اصیل ترین قوم ایران است. هیچ قومی را در این کشور نمی یابید که از تالشها اصیل تر باشد. ایران از اینجا شروع شد.
ماسال نیوز: بحث اصلی ما این است که چه قابلیتی در خود دیدید که احساس کردید باید کاندیدای ریاست جمهوری شوید؟ قابلیت هایی که شما دارید و دیگر شخصیت های موجود ندارند چیست؟
سالها قبل من یک دانشجو بودم -هنوز هم دانشجو هستم- و مهندس کشاورزی گرفتم. بعد رفتم فوق لیسانس در مدیریت صنعتی گرفتم. بعد رفتم دکتری برنامه ریزی و توسعه گرفتم. این سابقهی تحصیلی عملی من. به نظر من چیز بسیار خوبی هست. به این معنا که من هم مهندس هستم و بالاخره با آن ریزه کاری های مهندسی آشنا هستم و از آنطرف مدیریت خوانده ام. بنابر این یک علم مدیریتی دارم و بعد از آن توسعه اقتصادی خوانده ام و یک علمی هم از آنجا دارم.
اما فقط علم نیست من از کشاورزی تا مدیریت، از برنامه ریزی و توسعه، تجربه ی کاری و عملی دارم. به عنوان یک مهندس کشاورزی از خانواده ای کشاورز، با کشاورزی از نزدیک آشنا هستم. سال ها - حداقل شش سال- سر همین جریان کشاورزی در کشور کار کرده ام. دو سال در روستاهای لاهیجان فعالیت میکردم. بعد چهار سال در مناطق عشایری لرستان و کهگیلویه و بویر احمد که آن موقع هم جز مناطق عقب مانده از نظر اقتصادی محسوب می شدند فعالیت کرده ام.
زمانی که سازمان گسترش و نو سازی صنایع ایران من را استخدام کرد و بعد خواستند که من را جایی بفرستند برای کار، نخواستم که در تهران و جاهای شیک کار کنم. واقعا خواستم به مناطقی بروم که به یک مهندس جوان نیاز دارند. نهایتا من را فرستاند به لرستان وبعد به کهگیلویه و بویر احمد رفتم و کار عملی کردم.
افتخار می کنم که چهار سال از شش سال خدمت مهندس کشاورزی ام را در مناطق محرومی انجام دادم که نیاز به کمک داشتند.
در رشته مهندسی ای که گرفتم هم کار علمی دارم و هم کار تجربی و بعد فوق لیسانس هم که در رشته مدیریت گرفته ام، کار مدیریتی انجام داده ام. در دانشگاه مدیریت کرده ام. مدیر دانشکده ی خودم هم بوده ام. که به هر حال مجموعه ی وسیعی بود.
دکتری هم که گرفتم صرفا علم نبود تجربه هم بود. در همین کشور هم در سه سال65 تا 67 به مناطق جنگی رفته ام و خسارت های جنگ را ارزیابی کردم و فکری برای دوباری سازی این مناطق جنگ زده به عهده من بوده است. قبل از این کار من با سازمان برنامه ی کشور کارهای زیادی انجام دادم. بعد ها در زمان زلزله ی رودبار دوباره کارهایی انجام دادم. در طی همین رفت و آمد ها مطالعه و کار انجام میدادم و مینوشتم، که حاصل آن کتابها، 300 مقالهی علمی و تعداد زیادی مصاحبه است.
در عین حال هم من یک آدم آکادمیک و دانشگاهی هستم و به آموزش اعتقاد دارم. من نیروهای وسیعی را در تمام دنیا با عنوان دکتری و استاد دانشگاه تربیت کرده ام. در همین کشور هم تعدادی از داشنجویان من مدرک دکتری اخذ کرد ه، در ایران استادند و یا در وزارت خانه ها مشغول به کار هستند.
به هر حال من سال ها رفت و آمد کرده ام. این هوشنگ امیر احمدی است. یعنی هم بار علمی و هم تجربه ی عملی دارد. هم میتواند فکر کند و هم میداند که چه می گوید و چه میکند. چون علم و دانش رادارد
ماسال نیوز: برخی میگویند شما سالها در خارج از کشور بوده اید و با نیازها و مشکلات طبقات گوناگون جامعه ایرانی و مدیریت در ساختار جمهوری اسلامی آشنایی کافی ندارید.
من قبول ندارم. درست است که بیشتر سالها را خارج از کشور بوده ام اما در ایران خیلی فعالیت انجام داده ام. از جبهه های جنگ تا زلزله تا عشایر کشور و در همین وزارت خانه های خودمان برای سازمان گسترش صنایع گیلان، صنایع سنگین و دیگر سازمان ها کار کردم. تجربه خیلی مهم است اما نه هر تجربه ای.میگویند تجربه تکرار اشتباهات گذشته است. مثلا شما تجربه ای داشته باشید با یک ماشینی که شصت سال پیش ساخته شده باشد، شما نمیتوانید با آن تجربه، ماشینهای الان را رانندگی کنید. تجربه خوب است اما به تنهایی کارایی ندارد و میتواند باعث اشتباهاتی دیگر بشود. ما دیدیم در دولت آقای روحانی که افراد با تجربه ای روی کار آمدند.خب در چهار سال گذشته این تجربه واقعا چه کار کرده است؟ دیگر از این بالاتر که نداشتیم؟ تمام عمر طرف مدیر بوده است.
ماسال نیوز: ورود شما به عرصه مدیریت کلان به نوعی ادامه همان تز معروف دولت روحانی مبنی بر واردات مدیر از خارج از کشور نیست؟
هر وارداتی با فکر من مغایرت دارد.اعتقاد من بر این است که ما 80 میلیون ایرانی داریم، جوانانی بسیار هوشمند و دانشمند داریم. ما 16 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی در این کشور داریم.
مشکل این آقایان این است که وزیرانی نوکر میخواهند که به خودشان وفادار باشند نه وفادار به مردم و کشور. وزیر من باید به مردم کشور و به سازمان و رشته اش وفادار باشد. نه به امیر احمدی رئیس جمهور. بیاید بگوید آقای رئیس جمهور این کاری که شما گفتید درست نیست. به این دلایل. من شاید صد برابر بیشتر از آقای روحانی ایرانی هایی را دارم که میتوانند وزیر و استاندار و فرماندار بشوند.
این ها در همه جا هستند. رده سنی70درصد این جامعه زیر 40 است. بعد یک حکومتی داریم که همه شان بالای 65تا 70 سال است. یعنی ما در این چهل ساله 2 تا وزیر تربیت نکردیم؟کسی که زیر 45 سال داشته باشد نمی تواند وزیر باشد؟
در دنیا افرادی با 35 سال سن رئیس جمهور و نخست وزیر هستند. من اعتقاد دارم که ایران تا بخواهید جوان هایی دارد که می توانند استاندار، وزیر و فرماندار باشند.
من در اتاق در بسته نمی نشینم تا وزیر انتخاب کنم. در همان صد روز اول با مردم مشورت میکنم ومیخواهم که مردم به من معرفی کنند. مردم صدها وزیر کشاورزی به من معرفی خواهند کرد.در خیابانها، در دانشگاهها آنقدر از این جنس انسان ها وجود دارند. انسان هایی شریف انسان هایی باسواد، باتجربه، وطن پرست و عاشق مردم و توسعه ی این کشور.
ماسال نیوز: پاسخ سوال ارجحیت و برتری شما به سایر نامزدها کامل نشد.
ببنید یک سری از قابلیت های خودم را گفتم. سوای از اینکه من از همه شان خوشتیپ تر هستم! (خنده)، من شریک و مسئول مشکلاتی که در کشور هست نبوده و نیستم. یعنی هرکدام از کاندیداها دستشان آلوده به مسائلی است. آنها از قبل حضور داشته اند و مسئولیت داشته اند. از سنین پایین در رده های بالا کار کرده اند و بنابر این دستشان به این مسائل و مشکلاتی که مردم دارند آلوده است. می گویند کسی که مشکلی می سازد نمی تواند مشکلات را حل کند.
خوبی من این است که مشکل را نساخته ام و خارج از این مشکلات بوده ام. نه در فسادهای موجود و نه در هر چیزی که فکرش را بکنید دخیل نبوده ام.
ماسال نیوز: می گویند شما تابعیت امریکایی هم دارید و به علت دو تابعیتی بودن شما را تایید صلاحیت نمی کنند. مشکل دو تابعیتی بودن را چگونه حل میکنید؟
ببینید بحث تایید صلاحیت اساسا یک چیز دیگری است. آقای هاشمی رفسنجانی ستون دوم این کشور، که تقریبا 38 سال یار نزدیک امام بود رد صلاحیت شد. چرا؟ تمام این ویژگی ها را نداشت؟ واقعیت این است که من تایید صلاحیت بشوم یا نه علتش چیز دیگری است.
طرف رییس جمهور بوده، رئیس مجلس بوده، فرماندهی جنگ بوده، رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام بوده و رد صلاحیت شده است. بحث اصلی دلایل سیاسی است. ربطی به این ندارد که امیراحمدی کراوات می زند یا خیر.
اصولا قانون جمهوری اسلامی چیزی به نام دو تابعیتی نمی شناسد. یعنی اگر کسی از یک پدر ایرانی و یا در ایران متولد بشود، ایرانی محسوب شده و حقوق شهروندی برایش وجود دارد. او خودش فقط این حق را می تواند از خودش بگیرد و آن را هم باید کتبی بنویسد و به هیات دولت بدهد و آنها تصویب کنند که این فرد ایرانی نیست. بنابر این ما شهروند دوتابعیتی نداریم.
دلیل دیگر اینکه در همین انتخابات پیش رو صندوق های رای را به کشور های اروپایی و آمریکایی و تمام دنیا میبرند و از مردم میخواهند که در رای گیری شرکت کنند. در تمام این مدتی که در آمریکا بوده ام رای داده ام. در آنجا نگفته اند که تو شهروند دوگانه ای نمی توانی رای بدهی. چرا؟ چون این نظام، ایران و قانون اساسی اش این را قبول ندارد که فردی شهروند دوگانه است.
مثلا فردی از آمریکا یا اروپا می آید خطایی در ایران کرده و یا در خارج از کشور خلافی کرده در ایران دستگیر می شود و به اوین روانه می شود. دولت های کشورهایی مثل کانادا، انگلیسی یا آمریکایی به ایران اعلام می کنند که این شهروندهای ما را چرا گرفته ای؟ ایران می گوید این ها شهروند تو نیستند.این ها ایرانی اند. بحث شهروند دوگانه بحثی بیخود و پوچ است و اصلا من آن را قبول ندارم.
اصلا چرا این بحث مطرح شد؟ چون عده ای از این شارلاتان ها که کارت سبز داشته اند آمده اند در ایران دزدی کرده اند و فرار کرده اند. این حرفها پس از آن باب شد. لازم نیست که شهروند دوگانه باشند تا دزدی کنند. خیلیها هم شهروند یگانه اند و دزدی می کنند! حقوق نجومی میگیرند، صدها برابر از فردی که پاسپورت آمریکایی ندارد دزدی بیشتری میکنند و وام میلیاردی به خودشان می دهند.
خیلی ها هم صرفا کارت سبز دارند و شهروند آمریکا نیستند و دزدی هم میکنند و بعد هم می روند. یعنی چی این حرف که دو تابعیتی هستی پس نمیتوانی نامزد بشوی؟
اما حرف آخرم را در این مورد میخواهم بزنم؛ جمهوری اسلامی بنده را تایید صلاحیت کند- نمی گویم رئیس جمهور کند، رئیس جمهور را مردم مشخص میکنند- همان روزی که اعلام کنند امیر احمدی تایید صلاحیت شده من پاسپورت آمریکایی ام را میدهم دست دولت ایران و تمام شد. مصاحبه مطبوعاتی هم میکنم که مردم من از امروز پاسپورت امریکایی ندارم. ایرانیِ ایرانی. تمام شد. خیالتان راحت میشود؟ دیگر از این بهتر که نمی شود.
این جریان که چون دو تابعیتی است رد می شود بی معناست. عده ای میخواهند آدمی مثل امیراحمدی را رد کنند هیچ دلیل دیگری ندارند میگویند دوتابعیتی است.
ماسال نیوز: بحث رجال سیاسی مذهبی چطور؟ در قانون به صراحت آمده که رئیس جمهور باید از رجال سیاسی مذهبی باشد. بنظرتان شما رجال سیاسی مذهبی محسوب می شوید؟
بله قانون اساسی میگوید رجال مذهبی و سیاسی باشد. من مسلمانم. افتخار هم میکنم. از بیشتر این آقایانی که اینجا (روی پیشانی) جای مهر هم دارند و ریش هم دارند سالم تر هستم. نه دزد بوده ام، نه دغل بوده ام. نه مال مردم را خورده ام. نه سر مردم کلاه گذاشته ام. مسلمان یعنی این. مسلمان به آنی نمیگویند که اینجا را یک مهر زده و ریش گذاشته بعد هم حقوق نجومی میگیرد و الله اکبر هم میگوید. رجال مذهبی آن مرد نیست. او اصلا رجال نیست. آن شارلاتان است. رجال مذهبی مثل من و شمایی هستیم که مال کسی را نمیخوریم و ملت و کشور خود را دوست داریم.
بنا بر این داستان رجال مذهبی و سیاسی هم این است. من این را قبول ندارم و خودم را رجال سیاسی و مذهبی میدانم. مسلمانم و اعتقاد دارم به تمامی مبانی اسلام. تصادفا بیشتر از بسیاری از این آقایانی که جانماز آب می کشند به اسلام، به دین و به عدالت این مذهب اعتقادم دارم.
ماسال نیوز: شما که نمیگویید تمام حدود 1600 نفری که ثبت نام کرده اند دزد و دغل هستند. به هر حال بیست و چند نفر می توانند جز رجال باشند. از این افراد هم، هستند کسانی که مثل شما شعار عدالت و برخورد با دزدی و مبارزه با فساد بدهند. بین اینها فردی را پیدا نکردید که شعارش شبیه شما باشد و اگر مثلا رد صلاحیت شدید به نفع او سخنرانی و حمایت کنید؟
آن چیزی که میگویید یک استراتژی دیگری است. من که نگفتم اگر تایید نشدم قایم می شود. من در انتخابات تا آخرش قصد دارم بمانم و تا بعد از آن هم بمانم. این بار نیامدم رد صلاحیت بشوم و بروم. تمام تلاشم را میکنم تا شورای نگهیان، رهبری محترم و مردم را قانع کنم. قانع کنم که من استحقاق این که صلاحیتم تصویب بشود را دارم. رد صلاحیت من به نفع منافع این کشور نخواهد بود.
رک بگویم. پیش از این، من را نگذاشتند که بیایم یکی دیگر را آورند. چه سودی گرفتند؟ شما فرض کنید 4 سال قبل بجای آقای روحانی من رئیس جمهور بودم. به خدا قسم حداقل ده برابر بهتر از این بود. خب چه کسی ضرر کرد؟ نظام و کشور با آوردن کسی که یک دهم من از لحاط علمی و مدیریت بود ضرر کرد یا من؟
ماسال نیوز: با فرض تایید شدن جدی ترین نقد شما به دولت دکتر روحانی در مناظرات پیش رو چه خواهد بود؟
ببینید ایشان اصلا هیچ اعتقادی به عدالت و اصول انقلاب ندارد. انقلاب گفت عدالت باید باشد. رک و راست بگویم انقلاب نگفت رئیس جمهور فقط برای اشراف کارکند. طرف میرود 60 تا 70 میلیارد دلار پولش را می دهد برای هواپیما. چه کسانی سوار می شوند؟ من و شما؟ خیر. همان میلیاردرها سوار می شوند. من میگویم این پول را باید داد به بچه های بلوچستان که کفش ندارند در خاک راه می روند. مدرسه شان در سطح بیابان است و زیر سقف نیستند. آن مدارسی که سقف دارد هم پنجره و در ندارد. کولر ندارد.
میخواهم بگویم من با سیاست های اقتصادی آقای روحانی شدیدا مخالفم. آقای روحانی یک سیاستی دارد که این کشور را بیش از پیش بی عدالت می کند . بیش از پیش به سوی وابستگی می برد و بیش از پیش به سمت فساد و اشرافیگری میبرد. برای جوانان کشور هیچ کاری نمی کند. 40 درصد جوانان تحصیل کرده ما بیکارند اما آقای روحانی انگار نه انگار. کار جز شخصیت بشر است. باید دقت کنید کار فقط بحث درآمد نیست.
آقای روحانی لیوانش جاهایی هم پر است. انصاف چیز خوبی است و من نمیگویم هر چه کرده بد کرده است. نمیخواهم بگویم دشمن این کشور است.
آقای روحانی شاید ایران را دوست هم داشته باشد. میگویم شاید، چون کسی که ایران را دوست دارد باید قبل از هرچیز مردمش را دوست داشته باشد. نمیخواهم مثال بزنم. احمدی نژاد 8 تا 9 سال می آمد آمریکا. هر باری که می آمد یک جلسه تقریبا 1500 نفره از ایرانیان ساکن در آمریکا تشکیل میشد. می آمد پایین روی میز تک تک مردم عادی. همه میزها. با تک تک ملت دست می داد. 4 سال آقای روحانی آمد آمریکا یک بار از آن سن پایین نیامد. هر بار از همان در عقبی می آید و از همان در می رود بیرون. این یک مثال ساده است. این مردم یک عده گاو و گوسفند نیستند. همه شان آدمند. استاد دانشگاه و مهندس و دکترند.
به دولت روحانی انتقادات جدی دارم. البته برایش آرزوی موفقیت میکنم و دشمنی ای با وی ندارم . اما من به طور خاص مخالف سیاست اقتصادی او هستم و مخالف برجام بودم. خیلی روشن نظرم را گفتم و هیچ ابایی هم ندارم. من یک آدم ملی و وطن پرست و صادق هستم و هر چه در ته دلم باشد از زبانم بیرون می آید.
آقای روحانی کار خوبی کرده که تنش را کم کرده است. این مهم بود. آقای احمدی نژاد اصولا تنش زا بود. شخصیتش اینطوری بود ولی روحانی یک برخورد اشرافی دارد. در عین حال من فکر میکنم آقای روحانی 60 درصد مردم ایران را دوست ندارد. 60 درصد مردم پاربرهنه و کشاورز و کارگر و بیکار و روستایی هستند. فکر نمیکنم اینها را دوست داشته باشد. اگر داشته باشد من چیزی نمی بینم.
خوزستان دارد از بین می رود. من سه هفته پیش خوزستان بودم. رفتم اهواز و آبادان و خرمشهر و شلمچه و اطراف را گشتم. 30 سال پیش هم برای بازسازی رفته بودم. این دفعه رفتم دیدم باران گل می بارد. ما در این کشور یک خانمی داریم خدا حفظش کند 100 سال عمر دارد! از اول جمهوری اسلامی رئیس محیط زیست است! نمیدانم در این کشور یک دانه آدم دیگر پیدا نمی شود؟
آقای روحانی یک نفر وزیر زن ندارد. پنجاه و چند درصد از جامعه ما زن است. میخواهید بگویید در این جامعه هیچ زنی لیاقت وزیر شدن ندارد؟ انصاف هم خوب چیزی است. در دولت روحانی یک نفر اقلیت دینی نیست. میخواهم بگویم روحانی را هر جوری نگاه میکنم یک آدمی است خیلی معمولی. از عبا و عمامه اش سو استفاده میکند. نه مردم را، نه جغرافیا را دوست ندارد. دوست دارد؟ نشان بدهد دیگر؟ خوزستان را دوست دارد یا فقط نفتش را دوست دارد؟ تمام کارش این است که نفتش را بکشد و بفروشد و بعد بگوید من رشد کردم. کجا رشد کرده؟ نفت را میفروشی پولش را هم نمیتوانی بگیری. پولی که نیاورده ای، در بانک های دنیا ضبط است را میگذاری روی تولید ناخالص ملی و میگویی رشد؟
ماسال نیوز: می دانستید در سال 95 ما از 11 کشور جهان مربا وارد کرده ایم؟!
فقط مربا هست مگر؟ از شیر مرغ تا جان آدمی زاد وارد میکنیم. یک مصاحبه ای بود گفتم آرزوی آقای روحانی این است که کشور برگردد به زمان شاه. مگر این ملت دیوانه بودند که انقلاب کنند؟ اگر زمان شاه خوب بود ملت انقلاب نمی کردند. زمان شاه سرمایه های خارجی و بانک های خارجی و کارخانه های خارجی که بودند. حالا تو افتخارت این است که 4 میلیار دلار مثلا سرمایه خارجی آوردهای؟ 20 میلیارد دلار در همین مدت از کشور خارج شده است. رشد خالص منفی است.
میگوید ما تورم را کم کردیم . من از هرکس که میپرسم میگوید من احساس نمیکنم. برنج ارزان شده؟ گوشت و بنزین و پیاز و نان ارزان شده است؟ برق ارزان شده است؟
ماسال نیوز: تورم به معنی کم شدن قیمت نیست.
ببینید کم شدن تورم از دید اینها به معنی کم شدن قیمت پورشه و لامبورگینی و بنز 600 است! اینها را جمع میکنند و میگویند تورم پایین آمده است!
نکته دیگر اینکه تورم یعنی چه؟ من یک ماهه تورم کل کشور را صفر میکنم. چگونه؟ خیلی ساده است. جیب همه را خالی میکنم. وقتی جیبت خالی باشد میتوانی خریدی کنی تا تورم باشد؟ دیگر چه تورمی؟
تورم رابطه جیب با تولید و کالا است. چیزی که دولت باید میکرد و نکرد تولید کار بود. ما دو نوع سیاست اقتصادی بیشتر نداریم. آنها که خیلی راست هستند و اشرافی و معتقد به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هستند تورم را کم می کنند. آنهایی که دنبال مردم هستند و میخواهند اقتصاد سالم بسازند و تولید و صنعت برایشان مهم است میگویند دنبال سیاست کار می رویم.
دولت روحانی به دنبال سیاست تورم رفت و به کلی کار را نابود کرد.
من بجای ایشان بودم به سمت کار می رفتم. از طریق کار تورم را کم می کردم نه از طریق بیکاری . از طریق بیکاری تورم را کم کردن هنر نیست. وقتی بیکاری پول نداری تورم هم پایین می آید خیلی ساده است. چیز عجیب و غریبی نیست. تورم را کم کردید افتخار نیست.
ماسال نیوز: زمانی تورم ما خیلی بالا بود. این کم شدن حسن نیست؟
تورم در زمان احمدی نژاد رفته بود به 40 درصد. از او یک شمر ساختند. که یک شمری آمده تورم 40 درصدی آورده تا مردم را از بین ببرد. واقعیت این نیست. تورم همیشه بد نیست. مثلا ترکیه در دهه 80 میلادی دو هزار درصد تورم داشت. برزیل تورمش به قدری بالا بود که دولت نمیدانست حقوق چند است؟ میگفتند آخر ماه میفهمید حقوقتان چقدر است. جدولی درست کرده بودند که میآمدند محاسبه می کردند این ماه تورم 150 درصد است پس حقوق را 150 درصد اضافه کنیم. همین اسرائیل تورم 130 تا 140 درصد داشته است. هیچکس نیامد به خاطر کاهش تورم صنعت کشور را از بین ببرد و کار مردم را از بین ببرد و جیب مردم را خالی کند. دولت روحانی این کار را کرد. روحانی آمد تورم را کم کند رکود ایجاد کرد. آن هم در اقتصادی که خودش میگفت در رکود است. رکود صنعت را از بین می برد، درآمد از بین می رود.
ماسال نیوز: هرکدام از نامزدها برنامه و طرحی برای جمع آوری سبد رای خود دارند. عده ای شعار توسعه سیاسی میدهند عده ای هم مسایل اقتصادی، توسعه ارتباطات جهانی و مثال هایی از این دست. شما سبد رای تان با چه دغدغه هایی از مردم پر می کنید؟
ما در این کشور سه نیروی احتماعی داریم. طبقات فقیر جامعه، کارگران، آدمهای بیکار، خرده پاهای بازار. اینها در حدود 60 درصد جامعه هستند و تا 30 درصد از این طبقه بنا بر آمار دولت زیر خط فقر هستند.
بعد یک طبقات متوسط داریم متشکل از اساتید دانشگاه، وکلا، پزشکان، مهندسان و امثالهم. طبقات بالا هم که بخشی از دولتی ها و ثروتمندان هستند.
حتما این سه گروه نیازهای متفاوت دارند. طبقات فقیر نیازش اساسی و ابتدایی است. غذا، کار، مسکن، بهداشت و تحصیل از جمله این نیازهای ابتدایی است. هر کس بخواهد رئیس جمهور شود باید به این طبقه اجتماعی اول از همه برسد. اینها همان قدر ایرانی هستند که آن میلیاردر بالایی هست. اینها همان رایی را دارند که آن میلیاردر دارد.
من خودم اولویتم این نیروی اول است. برای این نیرو میخواهم حرف بزنم و دو تا حرف دارم برایشان : یکی تلاش برای برآورده کردن نیازهایشان به هر قیمتی شده و دوم ایجاد یک عدالت اقتصادی که این نیرو را در برابر نیروی بالا قرار ندهد.
ماسال نیوز: برای طبقه متوسط جامعه برنامه ای ندارید؟
چرا. این برنامه ام برای طبقه پایین بود. اما این به معنای این نیست که برای طبقات متوسط حرف نزنم. من خودم طبقه متوسط هستم و نیاز طبقه متوسط توسعه سیاسی است. او میخواهد حرف بزند. آزاد باشد، امنیت اجتماعی و سیاسی اش تصمین شود. نیاز اقتصادی اش به اندازه طبقه پایین نیست. این طبقه هم زبان دارد و هم قلم. به همین واسطه این طبقه بسیار تاثیر گذارند. باید بتوان با این نیرو حرف زد و باید هر رئیس جمهوری برایشان فضای خوبی ایجاد کند. در این خصوص حرف خواهم زد و به نیازهایشان توجه دارم.
بعد هم طبقه بالایی و سوم که نیازشان امنیت سرمایه گذاری و فضای کار و تولید است.
من بحث و حرفم این است که هیچ طبقه اجتماعی ای لازم نیست از من بترسد. چون میفهمم هر طبقه چه نیازی دارد. این نیازها مکمل هم اند نه مغایر هم. با این تفاوت که آن طبقه بالایی باید بیکار را در جهت مشروع بهره ببرد. یکی از مشکلات کشور در اقتصاد این است که طبقه بالایی پولدار، طبقه تولیدی نیست. بانک است یا تاجر است و کارهای دلالی و ربا خواری و اینها میکند.
من سعی میکنم این نیروها را تشویق کنم تا ثروتشان در جایی که سر ریز میشود یعنی صنعت بکار گیرند. مخصوصا در صنایع کوچک و متوسط. بنابر این برنامه من خیلی جامع است. اول حرف طبقات پایین بعد متوسط و نهایتا حرف طبقات بالا را توجه دارم. علاوه بر اینها نیروهای دیگری هم هستند؛ زنان هستند اقلیت ها هستند. جوانان هستند. روحانیت هستند. نظامی ها هستند. نیروهای دیگری هستند که سوای نیازهای طبقاتیشان نیازهای دیگری هم دارند. باید به آنها هم رسید.
از طرف دیگر باید برای جغرافیای کشور، این گربه، کار کرد. باید محیط زیستش کار کرد. باید راه داشته باشد، باید رودخانه ها خشک نشوند. باید دریاچه ها پر آب باشند. باید زیر بناها درست شوند. باید ابنیه تاریخی ما حفظ شود. به هر حال 80 میلیون آدم هستیم با یک جغرافیا که این هم نیازهای خودش را دارد. اگر نیاز جغرافیا را برطرف نکنید نیاز مردم در حد نهایی برطرف نمی شود و برعکس. مثال اگر در خوزستان به محیط زیستش نرسید هر کاری برای مردمش کنی فایده ندارد و میگذارند می روند . کار کردن برای مردم و جغرافیا باید با هم یپیش برود.
وقتی برای مردم و جغرافیا کار میکنید و مردم شاد می شوند ما داریم عملا یک ملتسازی میکنیم. ملت یعنی مجموعهای از مردم و جغرافیا. یکی از مشکلات ما همین است که عده ای می گویند ما ملی هستیم اینها فقط چشمشان به این گربه است. چو ایران نباشد تن من مباد. خب تکلیف مردم چیست؟
یا عده ای ادعای اسلام گرایی دارند و همش حرف از مردم می زنند. خیلی هم عالی و مترقی تر از ملی گرایی اما تکلیف جغرافیا چیست؟
برای ملت سازی باید به هر دو برسی و از این دیدگاه من خودم را به عنوان یک آدم ملت گرا می شناسم. هم اسلام گرا هم ملی گرا.
ماسال نیوز: اگر رئیس جمهور بشوید با نوزاد برجام چه میکنید؟
آقای روحانی پریروز آمده گفته بزرگترین مشکل این کشور این است که برجام را باید حفط کرد.
راحت ترین راه حفظ برجام آن است که یا تحریم ها را کلا بردارید یا برجام از بین می رود! حتما این سیاست جواب می دهد و من این کار را می کنم.
من برجام را هیچ وقت دوست نداشتم و هنوز هم دوست ندارم. تا ابد هم دوست نخواهم داشت. من مساله دارم با برجام. اینکه مثلا چند تا تحریم کم و زیاد شد یا چقد سرمایه های خارجی آمد یا نه، مساله نیست برای من. این کشور تا بخواهی منابع دارد. مشکل ما 80 درصد در مدیریت غلط است.
مساله من با برجام مساله عزت هست. من اعتقاد دارم واقعا برجام عزت ما را کم کرد. اولین کار من این است که عزت بالا برود. عزتی که شکسته ترمیم بشود. یکی از راه های عزت آفرینی ایجاد قدرت است. کشوری که ضعیف است عزت ندارد. باید قدرت داشته باشی . من اصرار دارم باید با نیروهای نظامی محترم تر رفتار کنیم. باید سرمایه گذاری عیمق در قدرت سازی کنیم. قدرت هم دو جنبه دارد؛ نظامی و مردمی. باید این کار را کرد.
مثلا آقایان میگویند یکی از دستاورد های برجام کم کردن ایران هراسی است. اتفاقا یکی از بیچارگی ها و مشکلات برجام از دید من همین کم کردن ایران هراسی است. ایران هراسی هرچه کم شود می زنند بر سر ما. فکر میکنند تحریم ها بخاطر ایران هراسی هست. تمام کشور های دنیا میخواهند کشورهای مختلف دیگر از آنها بترسند. شما ببنید در آمریکا یک بحث اساسی اوبامایی ها و ترامپی ها این است که اوباما ایران هراسی را کم کرد و دیگر کسی برای ما تره خرد نمیکند. چرا ترامپ سوریه را زد؟ چرا بزرگترین بمب تاریخ اخیرش را در افغانستان انداخت؟ چرا دارد شاخ و شانه میکشد برای کره شمالی؟ هدفش افزایش آمریکا هراسی است تا کشورهای دور و بَر خود به خود خودشان را جمع کنند.
بنا بر این من بحثم این نیست که ایران هراسی را کم کنیم. ما میگوییم باید زیاد شود و باید بگوییم ما کشور ضعیفی نیستیم. الان بحرین برای ما دم در آورده و شاخ و شانه می کشد. امارات و عربستان و همه اینها هم همینطور. ما چنین چیزی نداشتیم. 80 میلیون آدم و اینهمه جغرافیا آن وقت کسی برای ما تره خرد نمی کند. ما همش این طرف و آن طرف میرویم که ما حاضریم مذاکره کنیم. نه آقا این چه سیاستی است. ما حاضریم مشکلی نداریم اما منت نمی کنیم با قدرت عمل میکنیم. در عین حال با درایت.
ماسال نیوز: چقدر انتقاد پذیر خواهید بود؟ واکنشتان در برابر انتقاد های تند و تیز کارشناسن چگونه خواهد بود؟ در برخورد با منتقدین به آنها برچسب هایی مثل «بی سواد» و «بی شناسنامه» و «برو به جهنم» میزنید؟
من فکر میکنم مردم ایران همه باسواد هستند. تصادفا آنی کم سواد است که خود نمی داند. میگویند بدترین نوع نادانی آن است که ندانی نادانی . کسی که بیاید بگوید من دانا هستم و شما نادانید گرفتار بدترین نوع نادانی است.
آدم دانا میگوید من حاضرم بشنوم. من حرفم این است حرف شما آن است. شاید 5 درصد حرف من درست باشد 10 درصد حرف شما درست باشد.
بحث اساسی تر حفط حرمت هاست. هر کسی از بچه پنج شش ساله تا پیرمرد90 ساله عزت و احترام دارد و در چارچوب خودش می فهمد.
ماسال نیوز: شعار دولت شما چه خواهد بود؟
من از شعار خوشم نمی آید. شعار را باید کنار بگذاریم. چیزی که باید بگوییم این است که هدف نهایی دولت من چیست؟
هدف نهایی این است که مردم را شاد کنم و جغرافیایش را جاوید کنم. برای شادی مردم باید به مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و معنویاش رسیدگی کنیم و در این حوزه ها کشور را رشد بدهم. من، کسی نیستم. من، منظورم تیم است. من، همه شماها هستید.
ماسال نیوز: در صورت تایید صلاحیت فکر میکنید چندم شوید؟
اگر تایید بشوم نفر اول با 80 درصد آرا خواهم شد. اگر 75 درصد را آوردم تعهد میدهم که رئیس جمهور نشوم.
ماسال نیوز: اگر رای نیاوردید و اختلاف آرا با نفر اول کم باشد به مردم می گویید بیایند در خیابان ها؟
من نوکر قانون و نوکر ملت هستم. اگر ملت رای نداد معنایش این است که من را یا حرفم را قبول ندارد. به کس دیگری بیشتر علاقه مند است. ما تسلیم ملتیم و آنها فصل الخطاب هستند.
ماسال نیوز: اگر نفر دومی غیر از شما از مردم بخواهد به خیابان بیایند و تعدادی کشته شوند شما با آن آدم چه برخوردی میکنید؟
من در مقابلش قرار میگیرم. در جنبش سبز هم نه فقط وارد میدان نشدم بلکه شدیدا اعتراض کردم. گفتم کار غلط و اشتباهی است. می گویند تقلب شده؟ راه های زیادی برای بررسی و برخورد با تقلب هست. من اعتقاد داشتم تقلب نشده و رای درست بود. یک عده اگر خودشان نبرند فکر میکنند تقلب شده است هر موقع خودشان ببرند می گویند انتخابات آزادی بود.
انتهای پیام /چ
دیدگاه شما