به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو، حافظ شیرازی شاعر بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار میشود. مطابق تقویم رسمی ایران این روز روز بزرگداشت حافظ نامیده شده است.
نگاه ویژه رهبری به شعر حافظ
آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی ایرن از جمله کسانی است که نگاه ویژه ای به حافظ شیرازی دارد.
در سال 77 در دیدار استادان زبان فارسی شعر حافظ را نشان دهنده اوج سخن فارسی مینامند و تاکید میکند که: « کسی مثل حافظ، با آن شعر زرین مرصع که باید گفت واقعا نشاندهندهی اوج سخن فارسی است؛ یعنی هرچه من در تاریخ ادبیات خودمان نگاه میکنم، نمیتوانم سخن دیگری به اوج سخن حافظ پیدا کنم که همهی خصوصیات لازم در یک کلام زیبا و والا را داشته باشد - همهی خصوصیات در شعر حافظ وجود دارد و در آن میشود پیدا کرد. »
رهبری 3سال بعد در سال80 نیز در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر حافظ را هنرمندی با پشتوانه فلسفی و فکری معرفی میکند و اشاره میکند که: « هنرمند باید خود را به حقیقتی متعهد بداند. آن حقیقت چیست؟ اینکه هنرمند در چه سطحی از اندیشه قرار دارد تا بتواند همه و یا بخشی از آن حقیقت را ببیند و بشناسد، بحث دیگری است. البته هرچه اندیشه و فکر و درک عقلانی بالاتر باشد، میتواند به آن درک ظریف هنری کیفیت بیشتری بدهد. حافظ شیرازی صرفا یک هنرمند نیست؛ بلکه معارف بلندی نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمیآید؛ بلکه یک پشتوانهی فلسفی و فکری لازم دارد. باید متکا یا نقطهی عزیمت و خاستگاهی از اندیشهی والا، این درک هنری و سپس تبیین هنری را پشتیبانی کند. البته همه در یک سطح نیستند؛ توقع هم نیست که چنین باشند. »
رهبرانقلاب اسلامی همچنین درباره دلیل کیفیت بالای شعرهای حافظ نیز میگویند:« نمیشود باور کرد کسی مانند حافظ شصت، هفتاد سال عمر کند، اقلا پنجاه سال شعر بگوید و فقط به قدر همین دیوانی که از او بر جا مانده است، شعر گفته باشد. آیا این قابل باور است؟! میشود قبول کرد که حافظ با آن طبع شعر والای خود، پنجاه سال شعر بگوید و فقط توانسته باشد پانصد غزل ارائه دهد؟! قابل باور نیست! میخواهم این طور بگویم که حافظ اقلا ده برابر آنچه که از او باقی مانده، شعر گفته؛ اما نه برابرش را دور ریخته است! چنین بوده که حافظ، حافظ شده است؛ کمااینکه اگر برخی از شعرای مکثار گذشته هم بدین نحو به تصفیهی شعر خود میپرداختند، حداقل حافظ دوم یا شاعر بلند مرتبهای میشدند. به عنوان مثال، غزلهای خوب و درجهی یک صائب تبریزی، معلوم نیست خیلی به غزل حافظ باج بدهد؛ اما در شعرهای بدش گم شده است! یا مثلا حزین لاهیجی، اگر از چند هزار غزل خود، پانصد غزل ناب و درجهی یک برمیگزید و ارائه میکرد، معلوم نبود شعرش با شعر حافظ، آن قدری که الان تفاوت دارد، تفاوت میداشت. مقصود این است که هر کس شعر بد خود را پاره کرد و دور ریخت و حتی در بایگانی ذهن، نگه نداشت، او برده است! »
آنچه در بالا آمده بود میتوان نشانه ای از اهتمام ویژه رهبری به زبان و ادبیات فارسی دانست. اهمیتی که بنظر میرسد کمتر در بین مجموعه های دانشجویی نمود پیدا کرده است. آیا زمان آن نرسیده است که زبان و ادبیات فارسی به یکی از مطالبات فرهنگی جنبش دانشجویی تبدیل شود؟
انتهای پیام/چ
دیدگاه شما