به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای دانشجو،سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان که طرفهای ایران در برجام بودند، در 9 بهمنماه طی یک بیانیهای از ثبت اینستکس INSTEX به عنوان ابزار پشتیبانی از تبادلات تجاری خبر دادند. علی رغم وعدههای اتحادیه اروپا، برای دور زدن تحریمهای آمریکا، در این بیانیه تصریح شده است که این ابزار تنها تجارت غذا، دارو و تجهیزات پزشکی را که برای زندگی مردم ایران اهمیت دارند، پوشش میدهد. جالب اینجاست که اروپاییها حتی زمانی هم برای اجرای آن در نظر نگرفتهاند و پس از 4 ماه مذاکره تازه این شرکت را ثبت نمودهاند و تعیین جزییات اجرایی آن را به قدم بعدی موکول کردند.
* عملیاتی شدن اینستکس منوط به اجرای برنامه اقدام FATF هست یا نیست؟
در حالی که جزییات عملیاتی شدن اینستکس مشخص نیست، اروپاییها در بند دیگری از این بیانیه اعلام کرده اند: «INSTEX تحت بالاترین استانداردهای ضدپولشویی، مبارزه با تامین مالی تروریسم (AML/CFT) و در همکاری با تحریمهای اتحادیه اروپا و سازمان ملل همکاری خواهد کرد. در این رابطه، سه کشور اروپایی از ایران انتظار دارند که به سرعت تمام عناصر برنامهی اقدام FATF را اجرا نماید».
اروپاییها در این بند برای اجرای اینستکس به نوعی شرط هم گذاشتهاند. بعضیها میگویند با توجه به اینکه اروپاییها از کلمات و واژگان شرطی در اینجا استفاده نکردهاند، بنابراین عملیاتی شدن اینستکس منوط به اجرای برنامه اقدام FATF نیست. این حرف صحیحی است، اما با دقت در ادبیات این بند میتوان متوجه شد که به طور هوشمندانه ساختار شرط دارد. اروپاییها در این بیانیه میگویند یک شرکت دیگر همانند اینستکس در ایران نیز باید ایجاد شود و این شرکت «شفاف و موثر» بایستی اینستکس را عملیاتی کند. برای اینکه این شرکت بتواند اینستکس را عملیاتی کند بایستی مانند اینستکس استانداردهای ضدپولشویی و ضد تامین مالی تروریسم را رعایت کند. به همین دلیل، انتظار میرود که برنامه اقدام FATF اجرایی شود. بنابراین میتوان گفت اروپاییها به نوعی شرط گذاشتهاند و در واقع برای اجرای اینستکس توپ را به زمین ایران انداختهاند.
*انتظار اروپاییها از ایران، فنی است یا سیاسی؟
اما سوال مهم اینجاست که آیا «انتظار» اروپاییها برای اجرای برنامه اقدام FATF، انتظار صحیح و منطقی است؟ برای پاسخ به این سوال باید موارد زیر را در نظر گرفت:
۱- اجرای اینستکس در بالاترین سطح ضدپولشویی و ضد تامین مالی تروریسم، به معنای سوظن شدید اروپاییها نسبت به ایران است و این نگاه بیجایی است زیرا ایران در لیست سیاه FATF قرار ندارد.
۲- اجرای این استانداردها به این معناست که لازم است هویت مشتری، ذینفع واقعی، منشا پول، مصرفکننده نهایی اقلام و ماهیت تجارت شفاف شود. انتظار برای رعایت این استانداردها در حالی است که بدون رعایت آنها هم این ملزومات شفاف است یعنی ایران میخواهد با استفاده از این ابزار نفت خود را بفروشد، بنابراین منشا پول شفاف است. از طرف دیگر، هویت مشتری و ذینفع واقعی هم مشخص است. مصرفکننده نهایی اقلام، مردم ایران هستند و ماهیت تجارت، اقلام بشردوستانه است و در نتیجه، نیاز به اجرای برنامه اقدام FATF نیست.
۳- نگرانی و یا سوظن اروپاییها نسبت به اینکه ذینفعی در تجارت بین اروپا و ایران تروریسم باشد، سوظن بی اساسی است. چرا که از نظر اروپا هیچکدام از نهادهای ایران تروریست نیست و از طرف دیگر با توجه به اینکه بازیگران این سازوکار محدود هستند، نظارت بر روی آن بسیار ساده و در نتیجه نگرانی تامین مالی تروریسم و همچنین پولشویی بیپایه است.
۴- اجرای بالاترین سطح استانداردهای ضدپولشویی و تامین مالی تروریسم منجر به کند شدن روند تجارت میشود و اینکار خلاف ماهیت این ابزار برای تسهیل تجارت است.
۵-اینستکس کانال مالی یا سازوکار مالی نیست و از طریق آن پرداخت و خدمات کارگزاری صورت نمیگیرد. بلکه این سازوکار یک اتاق تسویه و پایاپای است که در آن تنها دادهها و اسناد مربوط به تبادلات تجاری ثبت میشود. بنابراین نیازی به اجرای بالاترین سطح استانداردهای ضدپولشویی و ضد تامین مالی تروریسم نیست و در نتیجه، انتظار اجرای برنامه اقدام FATF، انتظار بیجایی است.
۶- اجرای بالاترین استانداردهای ضدپولشویی و ضد تامین مالی تروریسم، یعنی بیشترین سوظن نسبت به طرف ایرانی که بخواهد از طریق این سازوکار پولشویی انجام دهد و یا اینکه از تروریسم حمایت مالی کند. اروپاییها در جایگاهی نیستند که نسبت به ایران اظهار بیاعتمادی کنند، بلکه ایران است که نسبت به اروپاییها بی اعتماد است. از طرف دیگر اروپاییها با وجود حمایت مادی، مالی، نظامی و ... از گروههای تکفیری و تروریست در سوریه و یمن، نمیتوانند در عرصه مبارزه با تروریسم و پولشویی مدعی باشند، بلکه باید پاسخگو باشند. در نتیجه، انتظار اروپاییها برای اجرای برنامه اقدام FATF، نه تنها انتظار بی جایی است بلکه انتظار وقیحانهای محسوب می شود.
*ریشه انتظار غیرمنطقی اروپاییها از ایران چیست؟
همانطور که توضیح داده شد، انتظار اروپاییها از ایران برای اجرای برنامه اقدام FATF، یک انتظار فنی نیست، بلکه سیاسی است و ریشه آن را باید در رویکرد کلی اروپا نسبت به ایران جستجو کرد. همراهی اروپا با آمریکا در مقابله با ایران در یک چارچوب راهبردی، امری دور از انتظار نیست. در طول 4 دهه گذشته، اروپاییها در اکثر مواقع با آمریکا علیه ایران همکاری نمودند و نشان دادند که در برابر ایران تقریبا یک بلوک غربی هستند. در برجام هم همینطور است. زمانی که آمریکاییها بعد از اجرای برجام، بهانه فعالیتهای موشکی و حضور ایران در منطقه را گرفتند، اروپاییها نیز با آنها همدستی کردند. به عنوان مثال، قبل از خروج آمریکا از برجام، نخست وزیر انگلیس در صحبت تلفنی با صدر اعظم آلمان و رئیسجمهور فرانسه توافق کردند که با همکاری نزدیک با آمریکا مسائلی که ایران ایجاد میکند، از جمله موشکهای بالستیک را در یک توافق گستردهتر لحاظ کنند. اخیرا نیز وزیر امور خارجه بلژیک در رابطه با مواضع اروپا علیه برنامه موشکی ایران گفت: «ضروری است ما به همکاران آمریکایی نشان دهیم که در مسائلی مانند موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران در یک جهت پیش میرویم». با توجه به آنچه گفته شد، انتظار می رود مسئولین جواب محکم و عملی به این توقع بی جا و وقیحانه اروپایی ها بدهند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما