مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 6. آبان 1391 - 14:54   |   کد مطلب: 3783
بسیج عمومی برای حذف 'لاله'
سکوت در برابر ده‌ها فیلم ضدارزشی دیگر
تلاش تحسین برانگیز قشر عظیمی از مدیران فرهنگی، هنرمندان و نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس برای جلوگیری از ساخت فیلم پرمساله ای به نام "لاله" نشان از حساسیت جالب توجه و کم نظیر به خصوص مسئولین و مدیران پشت میزنشین فرهنگی کشور به مساله ای به نام سینما دارد.
سکوت در برابر ده‌ها فیلم ضدارزشی دیگر

به گزارش صدای دانشجو به نقل از جهان نیوز - فیلم لاله را آقایی به نام نیک نژاد که ظاهرا سوابق روشنی در فعالیت فیلمسازی بیست ساله اش در آمریکا ندارد با سرمایه عظیمی حداقل در مقیاس سینمای ایران قرار است بسازد و معاونت سینمایی وزارت ارشاد و ظاهرا حلقه فرهنگی خاصی در دولت که منتسب به یکی از عالی رتبه ترین مقامات دولتی هستند، پیگیر ساخت و تولید این فیلم با این اصرار و پافشاری جالب هستند.

برای اینکه متوجه شویم که قضایا پایانی ندارد باید حتما اشاره کنیم به اینکه در جریان ساخت همین فیلم لاله یک صف کشی جذاب هم به خصوص بین هنرمندان متعهد مذهبی بر سر ساخته شدن یا نشدن آن به وجود آمد که چیزی شبیه به عجایب روزگار بود. برای اولین بار بود که جمال شورجه با فرج الله سلحشور بر سر یک مساله فرهنگی سینمایی کشور توافق نظر نداشتند و درست روبروی هم ایستادند.

سرگرمی جالبی است پرداختن به همه جنبه های حواشی ساخت فیلم لاله در این شش ماهه ای که خبر ساخت آن اعلام شد اما در میان این هیاهو ها بعضی چیزهای جالب تری هم وجود دارد که باید به آن اشاره کرد:

این بسیج شبانه روزی برخی از هنرمندان و مدیران و به خصوص نماینده های مجلس برای جلوگیری از ساخت این فیلم جدا از جنبه تحسین برانگیز بلند شدن از پشت میز و آمدن به میدان اتفاقات فرهنگی روز، رویه دیگری هم دارد به خصوص اگر آن را در کنار عملکرد همه این سالها بگذاریم.

هنوز معلوم نیست که خروجی این پروژه چه خواهد بود اما لاله در بدبینانه ترین حالت نهایتا فیلمی بیهوده و بی ارزش است. عده ای در داخل مدیریت فرهنگی دولت خیال می کنند که بهترین تبلیغ فرهنگی علیه ضدتبلیغ های غرب، معرفی ایران به عنوان یک جامعه پیشرو و متمدن است. کشوری که زن ها در آن رانندگی می کنند و قهرمان رالی می شوند.

یک استراتژی بارها شکست خورده. بدون توجه به اینکه بازی طبق منطق رسانه های غربی، در همه این سالها نتیجه ای برای ما نداشته است. پروژه لاله هم خروجی همین دیدگاه کلان است که به شدت به مبانی ارزشی و کارکردی آن نقد وارد است. اما همه اینها باز هم توجیه مناسبی برای این بسیج همه جانبه برای ساخت فیلمی نهایتا بی ارزش نخواهد بود. چگونه؟

در همه این سالها؛ در همین سالهای اخیر فیلم هایی در سینمای ایران با مجوز و حمایت وزارت ارشاد ساخته و روانه پرده سینماها شد که در خوشبینانه ترین حالت ضربه هایی اساسی به فرهنگ ایران وارد ساخت.

فیلم هایی که اساسا قابل مقایسه با تاثیر یک فیلم ساخته نشده و شرح یک صفحه ای لاله نیستند. همه فیلم هایی که در همه این سالها ساخته شد و مجموعه ای از ابتذالات بی حد و حصر، تمسخر ارزش های فرهنگی و تمدنی ایران، تزریق و القای مبانی غربی و مسائلی از این دست بودند و هیچ کس در موردشان حرفی نزد.

هیچ جایی به اعتراض بلند نشد. تقریبا هیچ کسی مصاحبه ای نکرد و هیچ صدایی از این مراکز معترض فعلی شنیده نشد. این دایره فیلم های ضدارزشی را می توانیم حتی به سریال های تلویزیونی بسط دهیم. سریال هایی که از تریبون رسمی و با بودجه های مشابه یا بیشتر از لاله ساخته شد( این هم بیت المال است دیگر. نه؟) و به مبتذل ترین شکل ممکن به اعتقادات و آرمانهای دینی  مردم لطمه زدند و هر چه قدر از رسانه های متعهد و مذهبی به این سریال ها و فیلم ها اعتراض شد، هیچ مدیر، نماینده و مرکزی پیدا نشد که موج اعتراض رسانه ای به این آثار رسانه ای را پیگیری و آن را  تبدیل به یک مطالبه عمومی کند.

این داستان تکراری این روزهاست. به محض اینکه برچسبی سیاسی بر روی یک مقوله فرهنگی زده می شود به یکباره مساله تبدیل به یک دغدغه سطح بالای و پرهیاهوی رسانه ای می شود و در نتیجه دیگر رنگ و بوی از فرهنگ بر آن نمی ماند .

لاله امروز یک پروژه سیاسی است و همه ما با انتقام گیری های سیاسی این روزها به بهانه های مختلف دیگر حسابی آشناییم. و پروژه لاله هم یک بهانه. واضح است و با صراحت هم می شود گفت که اگر یک درصد از این حساسیتی که امروز بر سر پروژه لاله وجود دارد، چنانی که مدیران و نمایندگان احساس می کنند که اگر این فیلم ساخته شود فاتحه فرهنگ دینی و ایرانی ما خوانده شده است، بر سر دیگر تولیدات سینمایی یا تلویزیونی به شدت مضر این سالها وجود داشت وضعیت امروز فرهنگ ایرانی این نبود.

پروژه لاله آن طور که از ظواهرش پیداست بر یک اساس بیهوده در حال شکل گیری است و نتیجه کار هر چیزی که باشد بر پایه این مبنا نمی تواند قدم مثبتی در فرهنگ ایرانی تلقی شود. که شاید هم ضربه زننده و آلوده کننده باشد و تصویر ایران در افکار عمومی دنیا را وارونه جلوه دهد.

این حساسیت خاص مدیران و نمایندگان و فعالان عرصه سینما برای جلوگیری از ساخت فیلم (برای اولین بار است که ساخت یک فیلم مستقیما توسط کمیسیون فرهنگی دولت مورد بررسی قرار می گیرد) اگر چه خوب بود با ملاحظات خاص فضای فرهنگ و نه سیاست شکل می گرفت اما قابل تحسین و تقدیر است.

با این حال این سوال مثل همیشه بی پاسخ خواهد ماند که اگر برچسب حلقه انحرافی یا هر چیز دیگری روی این فیلم نمی خورد همین واکنش ها و همین حساسیت ها وجود داشت؟

تاریخ عملکرد ما در همین چند سال چیز دیگری به ما می گوید. فقط نگاهی به لیست فیلم های اکران و ساخته شده این چند ساله کافی است تا متوجه شویم که چگونه سیاست در حال قورت دادن حقیقتی به نام فرهنگ است.

دیدگاه شما

آخرین اخبار