به گزارش صداي دانشجو به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»، درك فرهنگ شهادت، نتايجي به بار مي آورد كه يكي از انعكاسات آن ايجاد جامعه اي پرنشاط و فعال است. يكي از كوشش هاي اصلي پيامبر اكرم(ص) در ده سال حضور در مدينه كه دورهي شهادت بود، ايجاد همين فرهنگ بود. پيامبر(ص) در اين راه بسيار موفق بود، زيرا از انسان هايي كه جز مفاخرات فردي و خوني چيزي نمي فهميدند، مرداني ساخت كه «شهادت» در راه خدا برايشان آرزو بود و زناني كه اندك مسامحه اي را بر همسران فرزندان و خويشاوندان، درجهاد در راه خدا نمي بخشيدند و با لبخند از جنازه شهيدان شان استقبال مي كردند و هيچ گاه نشاط زندگي هم از آنان سلب نمي شد. در دوران دفاع مقدس و جنگ تحميلي از سوي استكبار جهاني، انقلاب اسلامي ايران، شهداي فراواني داده است. در ميان پدران و مادران و همسران و خواهران شهيد پروري كه عزيزان خود را به جبهه جنگ مي فرستادند از اين قبيل نمونه ها فراوان داريم و مي بينيم و ميخوانيم.
معرفي:
جمال دهشور در اواخر سال 1338 در شهر اهواز ديده به جهان هستي گشود. کودکي او در سايه ي زحمات بي دريغ خانواده بزرگ شد. از 6 سالگي به مدرسه رفت و آموختن علم را با شوقي وصف ناپذير ادامه داد. اواسط دوره ي دبيرستان بود، که در خيل ياران امام (ره) قرار گرفت و فعاليت هاي سياسي خود را عليه رژيم سلطنتي آغاز نمود.
درست در همان سال ها بود که توسط ساواک دستگير گشت و پدر تمام نوشته ها و کتاب هايي که ساواک به آن ها حساس بود، را درون باغچه مدفون ساخت و خوشبختانه آن ها در بازرسي منزل چيزي به دست نياوردند.
پذيرش در دانشگاه تهران:
جمال سال 1356 با رتبه ي دو رقمي به دانشگاه تهران راه يافت و در رشته ي شيمي مشغول تحصيل شد. وي ضمن فراگيري فنون کنگ فو در ساعات حکومت نظامي به پخش اعلاميه و شعارنويسي اقدام کرد.
سال 1357 در جرگه ي افراد کميته ي استقبال به فرودگاه مهرآباد رفت تا شاهد بازگشت امام امت به کشور باشد. شادي او به حدي بود که بر روي کاپوت ماشين حامل امام (ره) نشست و ما هر سال در ايام الله بهمن تصوير او را مشاهده مي کنيم.
همكاري در تسخير لانه جاسوسي:
پس از پيروزي انقلاب از رشتهي شيمي به رشته ي داروسازي گرايش پيدا کرد و در زمان تسخير لانهي جاسوسي با ديگر ياران همراه شد.
شروع جنگ تحميلي:
جنگ تحميلي که آغاز شد جمال بدون تأمل درس را رها کرد و عازم خرمشهر شد و مردانه جنگيد. با سقوط خرمشهر به سوسنگرد و هويزه رفت. در اين زمان منزل پدرش مورد اصابت گلوله ي توپ قرار گرفت و خانواده به ناچار به تهران مهاجرت کردند. هرچند که خواهران در بخش امداد به مجروحان و برادران در جبهه حضور داشتند.
نحوهي شهادت:
16دي ماه سال 1359 جمال به همراه گروه شهيد حسين علم الهدي در هويزه وارد عمليات شدند. ساعتي بعد او از ناحيه ي پا مجروح شد. همان جا نشست و روي زخم را بست. سپس آرپي جي را برداشت، تانک هاي عراقي را نشانه گرفت. 2 تانک دشمن را منهدم ساخت.
اما کينهي بعثيان او را به خاک انداخت و او خونين بال در روز شهادت امام حسن مجتبي (ع) مصادف با 17ديماه سال 1359 هجري شمسي، به شهادت رسيد. پيکرش چند روزي در صحراي هويزه ماند و سرانجام با اجازه ي پدر به همراه سه تن از همرزمانش همان جا به خاک سپرده شد. امروز خاک گلزار شهداي هويزه توتياي چشم ايرانيان است. جمال 21 ساله به اوج پر کشيد تا ايران اسلامي سرافراز بماند.
وصيتنامهي شهيد جمال دهشور:
"بسم الله الرحمن الرحيم"
«و ما تدري نفس ماذا تكسب غدا و ما تدري نفس باي ارض تموت انالله عليم خبير» لقمان 34/
اينك كه اين نوشته را ميخوانيد، خود در ميان شما نبوده و فقط يادي از من خواهد بود. پس بگويم كه عصر روزگار سخت و غريبي را ميگذرانيد. را ه پرپيچ و خم و طولاني و توشه اندك، بايد رفت و از اين زندان خلاصي يافت. مسلمان زندگي كردن در اين دنيا و عصر مغشوش و پر از فتنهها، پايمردي ميخواهد، هدايت از طرف خدا و صبر و استقامت ميخواهد اميدوارم خدا كه اين توفيق را نصيب ما بگرداند كه هدايت شده و بسوي او راه گيريم و از اين ظلمتكده به منبع نور و صداقت و پاكي رسيده و از اين سرچشمههاي الهي سيراب شويم.
خداوندا، بار الها، در اين دنيا كه نتوانستم آنطور كه تو ميخواهي زندگي كنم پس مرگم را آنچنان قرار ده كه لااقل بدينگونه كفاره گناهان كبيره و صغيره را ادا كرده باشم و خدايا تو ميداني كه براي همين عازم جبهههاي جنگ كفر و ايمان و اسلام و شرك و حق و باطل شدم. عازم شدم شايد بتوانم قدمي در راه رضاي تو بردارم و پاك شوم و اذن دخول كسب كنم. تا شايد از روي لطف و كرمت مرا از عباد خود قرار دهي.
از تمام دوستان و آشنايان و برادران ايماني و همكلاسيها و هركه با او رابطه داشتهام اميد و انتظار عاجزانه دارم تا اعمال ناشايست، بدخلقي و … مرا بر من ببخشايند تا راه آمرزش گناهان هموار باشد.
اما چند كلمهاي با سازمان عزيز و محترم مجاهدين انقلاب اسلامي، برادرانم كه بسيار دوستتان دارم اميدوارم كه هميشه فقط و فقط براي رضاي خدا كار كنيد (همانطور كه سرلوحه برنامه خود را اين بيان كرديم) اميدوارم بتوانيد بيشتر از پيش اين روايت را در سطح سازمان (دركل مجموعه آن) عملي سازيد: طوبي لمن اخلص للله عباده والدعاه ولم يشتعل/ قلبه بما تري عيناه ولمن ينس ذكر الله بما تسمع اذناه.
يكي از بزرگترين دلايل ضربهخوردنهاي خط امام تفرق و عدم تشكل اسلامي آنها بوده است اين هم شايد ناشي از ضعف ايمان قلبي (در عمل)باشد.
سعي شما در قبال سازماندهي و تشكل امت اسلامي نزد خدا مشكور باد، خدا به شما جزاي خير دهد و در كنف حمايت خود قرارتان دهد. اينرا بدانيد كه ميدانيد عمل اگر خالص باشد نتيجه آن پرثمر خواهد بود پس براي تمام موضعگيريها خدا را بياد آوريد و بدانيد كه اگر ذره حتي به اندازه خردلي انحراف نيت داشته باشيد (كه انشاالله نداريد و نخواهيد داشت) در روز قيامت جوابي براي خدا نخواهيد داشت.
اگر در اين مدت كه با هم كار كردهايم اشتباهي، انحرافي خطايي سرزده يا …. مرا ببخشيد و برايم از خدا حتماً طلب مغفرت كنيد مخصوصاً از نماينده امام بخواهيد كه برايم از خدا مغفرت بخواهد و بخواهد كه حضرت محمد و علي و امام حسين(ع) مرا در روز قيامت شفاعت كنند و او نيز نمازم را هم بخواند (ميت) دعا كند كه امام زمان من حقير را از سربازان خود بحساب آورد. به امام امت و قائدمان خميني عزيزتر از جان بگوييد كه جمال براي اداي دين به جبهه رفت و از او بخواهيد كه دعا كند كه خدا اين را قبول كند. اما به خانواده و مادرم و …
مادر مهربانم! تو بسيار برايمان زحمت كشيدي ما تو را بسيار رنج داديم خدا اجر جزيل و صبر جميل بتو عطا فرمايد از فراق من ناراحت نباش اگر ميخواستي گريه كني براي امام حسين و علياكبر و علياصغر و عباس او گريه كن، خوشحال باش و از خدا بخواه اين هديه را از تو قبول كند، امام حسين خانوادهاش را براي حفظ اسلام فدا كرد تو هم خوشحال باش و بخواه كه فرزندت در راه دين اسلام جان خود را به حق تعالي تسليم كند و هديه دهد.
اي خواهران و برادرانم! سعي كنيد براي خدا خود را خالص گردانيد بفكر آخرت باشيد و بدانيد كه خدا در روز قيامت از اعمال ما سؤال خواهد كرد پس اين زندگي پست فاني را به دنياي پر از نعمت الهي و صفا و پاكي او بفروشيد، شايد حق برادري را ادا نكرده باشم پس مرا ببخشيد.
سعي كنيد اسلام را هرچه بيشتر بشناسيد و به آن عمل كنيد و به همايون و پروين بگوييد كه خدا براي انسانها هيچوقت سختي نميخواهد پس دستورات اسلام را بشناسيد و به آن عمل كنيد. به سكينه خواهرم بگوييد كه فقط براي امام حسين و خانواده اطهرش گريه كند بگو كه با ذكر خدا قلب او مطمئن باشد و از بچههايش كه دوستشان دارم بخوبي مواظبت و تربيت كند، خديجه نيز همينطور.
اي پدر عزيزم! تو نيز در حق ما پدري كردي خدا اجرت دهد مرا ببخش و طلب مغفرت ميكنم. محمود جان تو خوب برادري بودي خدا با سربازان صدر اسلام محشورت كند و از سربازان امام زمان باشي. از دولت چشمداشتي نداشته باشيد چرا كه امثال من بسيارند. موتور و پولها و وسايلم آنطور كه رضاي خداست به استفاده برسد.
مقداري از پولها را به مستمندان بدهيد و مقدار ديگري براي كمك به جنگزدهها. اگر غيبت كسي را كردهام اميد عاجزانه دارم كه مرا ببخشد. از بچههاي مسجد جزايري ميخواهم كه در دعاهايشان در شبهاي جمعه برايم طلب مغفرت كنند.
دست نوشتهاي از شهيد جمال دهشور:
زير صداي خمپاره و آرپيجيهاي بعثي... چند سطر را به عنوان كار واجبي (وصيت) مينويسم: به خونين شهر آمدنم براي فرار از زندگي يكنواخت و غيرايدهآل... از آن است، شايد خدا اين آمدن را به عنوان كفاره گناهانم بپذيرد (آمين).
اين عصر، روزگار كمتر انسان را از سبيلالله دور ميكند بايد اسلام را براي مردم بازگو كرد (كونوا للناس غيرالسنتكم). بايد امتي ساخت كه در آن تمام مردم متشكل و مؤمن باشند كه (يكي) از ضربههايي كه تاكنون اسلام خورده از عدم رهبري و تشكل مردم است. هر چند كه اگر ايمان و تقوا در انسان قوي باشد، او كمتر گمراه خواهد شد. مقدار پولي كه دارم در راه هدايت مردم خرج شود (از هر راه ممكن).
به محمود – برادرم و... وكالت ميدهم كه پولها و اثاثيهام را در راه رضاي خدا به مصرف برسانند از تمام آنهايي كه من با آنها همكار و هم صحبت بودهام طلب بخشش از اعمال بدم دارم. انشاءالله خدا اين آمدن را كفاره گناهانم قرار دهد و مرا از اصحاب و شيعه عليابنابيطالب قرار دهد.
از اين مجاهد شهيد دو وصيتنامه موجود است كه با مطالعه آنها انسان به اوج متعالي و پاك مردان مسلمان و مجاهد مكتب اسلام پيبرده و خويش را در برابر اوج ايثار اين ستارگان آسمان انقلاب حقير ميبيند.
دیدگاه شما