علی عبدی؛ با آغاز فعالیت جریانهای مختلف سیاسی کشور برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، مطالبات جامعه از این گروهها نیز شروع شده است.
جریان موسوم به اصولگرایی به دلیل اینکه توانسته است فضای غالب سیاسی-اجتماعی چند سال اخیر کشور را در دست بگیرد، طبیعتاً بیشترین حجم مطالبات نیز صورت خواهد گرفت.
مطالباتی که اگر شنیده نشود و یا شنیده شود و مورد توجه قرار نگیرد، سبب لطمههای جبران ناپذیری بر پیکرهی این جریان میشود. بنابراین با توجه به این فضا، خواستهای اساسی مردم و رهبر معظم انقلاب باید مرتب از این جریان مطالبه شود تا مانع تکبر و غرور گردد. آفتی که یکبار دامنگیر گروه موسوم به راست در جریان انتخابات سال 76 گردید و ضربهی بزرگی به آنها وارد ساخت.
شاید بتوان مهمترین مطالبات مردم را در محورهای زیر دستهبندی نمود:
یکی از مطالبات مهم از جریان اصولگرایی، رعایت تقوای سیاسی و اخلاقمداری میباشد. در صورت پایبند نبودن اصولگرایان به این موضوع، طبیعتاً در صورت پیروزی و یا پیروز نشدن آنها در انتخابات، نمیتوان انتظار همدلی و همراهی اکثر گروهها با رئیسجمهور و دولت منتخب مردم را داشت، چرا که بیشک فضای تهمت و افترا سبب کینه و افتراق بین افراد و جریانها و به دنبال آن دشمنیها و کارشکنیها در مسیر خدمت به مردم میشود. پس، پیش شرط لازم برای همهی ویژگیهای یک جریان اصیل اصولگرایی، پایبندی به اخلاق است.
از دیگر مطالبات، شایسته سالاری و تخصصمداری است. یکی از بزرگترین آفات جریانهای سیاسی امروز جامعه عبارت است از حزبگرایی و قبیلهگرایی. وابستگی بیش از حد سبب نادیده گرفتن تواناییهای دیگران، به سادگی گذشتن از خطاهای گاهاً بزرگ به اصطلاح خودیها و به تعبیر دقیقتر ویژهخواری و رانتبازی در جامعه میشود.
طبیعتاً هر کسی، جریان همفکر و هم مسلک خود را بر جریانهای دیگر رجحان میدهد، اما نباید این نوع روابط عاطفی ملاک عمل جریانی شود که قرار است سرپرستی و خدمت به تمام جامعه را وظیفهی خود بداند، نه خدمت به گروهی خاصی را.
مطالبهی اساسی دیگر، التزام و پایبندی به قانون نه فقط در حد حرف و شعار، بلکه در عرصهی عمل است. متأسفانه در دورههای قبلی ریاستجمهوری شاهد این مسئله بودیم که تمام کاندیداها و جریانهای حاضر در آنها خود را قانونمدارترین جریان تاریخ ایران مینامیدند اما در میدان عمل نه تنها به آن بیتوجه بودند بلکه آشکارا قانونی را که روی کار آمدن خود آنها را مشروعیت بخشیده بود، زیر پا نهادند؛ پس قانونمداری، هرچند برخلاف نظر و رأی ما باشد، یکی از مطالبات دیرینهی ملت و رهبر معظم انقلاب از گروههای سیاسی است.
در دورههای قبلی ریاستجمهوری شاهد این مسئله بودیم که تمام کاندیداها و جریانهای حاضر در آنها خود را قانونمدارترین جریان تاریخ ایران مینامیدند اما در میدان عمل نه تنها به آن بیتوجه بودند بلکه آشکارا قانونی را که روی کار آمدن خود آنها را مشروعیت بخشیده بود، زیر پا نهادند.
با گذاری اجمالی به تاریخ معاصر انقلاب اسلامی به خوبی روشن است که مردم از حاکمانی که زندگی اشرافی داشتهاند، گریزان بوده و تمایل شدیدی به ساده زیستی مسئولین دارند. بنابراین میتوان خواست دیگر از جریان اصولگرایی را پرهیز از تجمل و گرایش بیشتر به ساده زیستی عنوان کرد.
در یک سال گذشته و در جریان انتخابات مجلس نهم، شاهد شکلگیری گروههای مختلف در اردوگاه اصولگرایان بودیم که صرف نظر از چرایی، درستی یا نادرستی شکلگیری آنها، متأسفانه سبب شد که با وجود امیدهای فراوان برای راه یافتن چهرههای انقلابیتر به مجلس، در عمل از این حیث تفاوت محسوسی بین مجالس هشتم و نهم وجود نداشته باشد.
اتفاقی که در بدو امر و در جریان انتخاب رئیس و هیئت رئیسهی مجلس به خوبی خود را نشان داد. اما این اشتباه استراتژیک به هیچ عنوان نباید در جریان انتخابات ریاستجمهوری آینده تکرار شود.
به بیان دقیقتر اصولگرایان باید در درون خود به سازوکاری برسند که در نتیجهی آن یک کاندیدای ذاتاً اصولگرا که سابقهی روشن و قابل قبولی در برابر مسائلی چون فتنهی 88 و جریان انحرافی دارد انتخاب و به مردم معرفی شود. همین اشتباه در انتخابات سال 84 نیز وجود داشت که سبب پخش شدن آرا بین 4 کاندیدای این جریان شد.
در واقع از اصولگرایان انتظار میرود که با پایبندی تمام به آرمانها، با انتخاب کاندیدای حداکثری، به معنای واقعی کلمه به صورت یک جبهه عمل کنند.
یکی از اشکالات اساسی که در سالهای اخیر تا حدی گریبانگیر جریان اصولگرایی شده برخی رفتارها و کنشهایی است که شائبهی خودبزرگبینی، کبر و غرور را در میان بعضی از نیرو ها به ذهن متبادر میسازد. به این معنا که برخی خود را یگانه عناصر مورد اعتماد مردم و نظام میدانند. حال آنکه همین مسئله میتواند محلی برای ضربه زدن اصلاحطلبان و اصلاحطلبان به ظاهر اصولگرا به این جریان باشد. یعنی در اختیار داشتن فضای غالب سیاسی کشور که نقطهی قوت جریان اصولگرایی است، در صورت غفلت و کوته نظری میتواند به چالشی جدّی برای این جریان تبدیل شود.
یکی از نقاط ضعفی که شاید کمتر کسی به وجود آن در خود اعتراف ورزد، نبود پذیرش انتقاد است. این آفت ریشه در تکبر و خودبزرگبینی افراد دارد که وجود هر گونه ضعف و کاستی در درون خود را رد و با چسباندن برچسب تهمت و افترا به منتقدان از زیر بار مسئولیتها شانه خالی میکنند.
این جمله سخنی از امام صادق(علیهالسلام) است و ما را به پذیرش مشتاقانهی نقد دعوت میکند که میفرماید: «احب اخوانی الی من اهدی عیوبی الی.» متأسفانه نبودن همین خصلت انتقاد پذیری در برخی مسئولین، به تازگی سبب به وجود آمدن معضلاتی برای طیفی از دلسوزان انقلاب شده است به گونهای که این مسئله به رویهی برخی مدعیان اصولگرایی تبدیل شده و بر اساس آن تا کنون منتقدین فراوانی روانهی محکمه شدهاند.
بنابراین آزادی بیان و پذیرش انتقاد یکی از انتظارات اساسی مردم و نخبگان جامعه از این جریان است و اما بالاخره باید به محور انتظارات از جریان اصولگرایی، یعنی پیگیری دغدغهها و مطالبات رهبر معظم انقلاب اشاره کرد. انتظاری که همه به آن تأکید میکنند اما در عرصهی عمل آن طور که شایسته است، درخور توجه قرار نمیگیرد.
اصولگرایان باید ضمن اعتقاد قلبی و عملی به رهبر معظم انقلاب برای لبیک به ندای ایشان، منتظر حکم حکومتی نباشند. امروز بسیاری از مطالبات مقام معظم رهبری به دلیل کاستی برخی از مسئولین و مدیران، دچار بیتوجهی شده که انتظار میرود جریان اصولگرایی فارغ از شعارها و در عمل خود حقیقتاً به دنبال تحقق آنها باشد.
یکی از مطالبات رهبری که آرزوی دیرینهی ایشان و تمام ملت بوده و هست، هماهنگی سه قوه در جهت خدمت به مردم و کشور است. اتفاق مبارکی که اگر رخ میداد، شاهد صرف این مقدار هزینه از سوی جامعه نبودیم. امروز کشور در شرایطی قرار دارد که بیش از هر چیز به وحدت و هماهنگی مسئولین نیاز دارد.
یکی از مطالبات رهبری که آرزوی دیرینهی ایشان و تمام ملت بوده و هست، هماهنگی سه قوه در جهت خدمت به مردم و کشور است. امروز کشور در شرایطی قرار دارد که بیش از هر چیز به وحدت و هماهنگی مسئولین نیاز دارد.
در شرایطی که همهی دشمنان این ملت، چشم به فروپاشی مقاومت آن در برابر جهان استعمار بهوسیلهی از بین بردن وحدت و یکپارچگی جامعه دارند، مسئولین باید به جای کشاندن مشکلات درونی خود – که گاهی اصلاً هیچ ربطی هم به مردم ندارد- به میان جامعه که نتیجهای جز سرخوردگی، نا امیدی از مسئولین و نظام و لطمه خوردن به یکپارچگی آحاد ملت ندارد، این مشکلات را درون خود حل کنند.
نکتهای که بارها رهبری معظم انقلاب نیز بر آن تأکید کردهاند اما مسئولین کماکان نسبت به آن بیتوجه هستند. بنابراین محوریت انتظارات از جریان اصولگرایی به عنوان جبههی متشکل از عناصر انقلابی، پیگیری جهادگونهی مطالبات رهبری در عرصههای گوناگون است.
کشور امروز به مدیرانی نیاز دارد که به راستی تلاش برای پیشرفت را هدف اصلی خود قرار دهند، چرا که دشمن تمام امیدش را به اثرگذاری در این مسیر بسته است. گزارههای یاد شده تنها اهم مطالبات جامعه از این جریان سیاسی متشکل از نیروهای انقلاب است. از این رو مقتضی است اصولگرایان با تقویت درک و دریافتهای خود از جامعه در فضایی مبنی بر واقعیتها گام بر داشته و تنها در پشت درهای بسته و بنابر مطلوب محافل سیاسی برای سرنوشت جامعه برنامهریزی کنند.
دیدگاه شما