هر چه به روزهای حساس انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر می شوییم، آتنش تنور اختلافات داخلی اردوگاه اصولگرایی شعله ورتر شده و به جان هم افتاده اند. گویی میخواهند ارث پدری در بین خود تقسیم کنند. یاد فیلم سینمایی ... افتادم که فرزندان پدر برای تصاحب پول و ثروت وی چهره ها دریده و مدام به یکدیگر میپریدند و در دریدن حیا و عفت یکدیگر گوی سبقت را از یکدیگر ربوده بودند. قافل از بیرون خانواده، که کسی زیرکانه و آرام در صدد قبضهی همه ی اموال و قدرت و مکنت آنها بود و به سمت اهدافش حرکت میکرد!
چه شده است شما را؟
گفتیم و نگفتیم از تشتت شما، کم گفتیم از 2+3 و 2+1 و 1 های مستقل شما، هیچ نگفتیم از اختلافات شما، کم گفتیم از گفتمان شما، کم گفتیم از تخریب یکدیگر شما، آخر چه شده است شما را ؟ چرا به جان هم افتاده اید؟ اگر راست میگویید که به دنبال گفتمان امام و انقلاب هستید پس این همه تشتت چرا؟ چرا هر دم از این باغ بری میرسد؟ در ذهن خود وقایع میانمار را مرور میکردم که خدایا به یکباره چه شد که تنور اختلافات و کشمکشها بین دو قومیت و دو مذهب ساکن در این کشور اینقدر تغلیظ پیدا کرد و موجب قل و غم شدن مسلمانها شد؟ جوابش را در وقایع تاریخی و دینی یافتم. نفاق و نفوذی! برای میانمار همین نفوذی بس است که این حالات را برای آنها به وجود بیاورد. صحبتم از میانمار توصیف آنجا نیست، بلکه دیدن وقایع آنجا و هشداری بر جریان اصولگرایی است!
در زمانی که تمام قدرت رسانهای غربی در جهت ایجاد اختلاف بین ائتلافها و افراد اصولگرایی و مربوط دادن سیستم بد ادارهای کشور و مشکلات پدید آمده به این نوع تفکر را دارد، خود جریان اصولگرایی نیز در خواب به سر میبرد و هنوز که هنوز است در حال تشتت و اختلاف است. جریانی که به جای فکر پیرامون حل اختلاف و رسیدن به گزینهای واحد مدام به هم تکه پراکنی میکنند و مواضع یکدیگر را نقد میکنند. سخنگوی جبهه پایداری به آقای جلیلی میپرد و میگوید: ادارهی یک کشور با ادارهی یک گروه 5 نفرهی مذاکره کننده بسیار تفاوت دارد!. با هشدارهای صریح مقام معظم رهبری در بارهی تکنوکراتها و صحبتهای مختلف پیرامون آنها، جریان اصولگرایی و دانشجوهای انقلابی مسیر را اشتباه رفته و قالیباف را تکنوکرات میدانند و جبهههای مختلف اصولگرایی نیز همصدا با رسانه های خارجی بر این باور میدمند، درحالیکه تکنوکرات و عبایش بر تن کس دیگری قرار دارد. از آن طرف جمعی از طلاب حوزهی علمیهی قم نامهای شدید الحن به آیت الله مصباح زدهاند و وی را مورد شدیدترین انتقادها قرار دادهاند، و به زعم نگارنده شدیدترین توهینها را به وی نگاشتهاند. مگر لفظ آقا نبود که گقتند آقای مصباح بصیر است. ما نمیدانیم چه شده است، هر کس از هر طرف و هر جایی بلند شده و ادعای نخبگی و سرپرستی میکند. همه برای همدیگر تصمیم میگیرند. از آن طرف ائتلاف 2+3 تشکیل میدهند ولی به جای یک خروجی، دو نفر خروجی دارد! جالب است این مدل ائتلاف را ما ندیده بودیم.
از جملات بزرگ استفاده میکنیم برای جوامع کوچک. مگر جوامع بزرگ مذهبی و اتحادهای بزرگ را چیزی جز نفاق و نفوذی از هم پاشاند. به خود بیایید و در بازی دشمن قرار نگیرید. نگاهی به اطرافیان خود اندازید و سرچشمهها را پیدا کنید و نفاق و نفوذی را از بین خود برانید. این بینش و تفکر جریان اصولگرایی چه شده است که به جای گرویدن به نقاط مشترک و پیشبرد گفتمان امام و انقلاب سینههای یکدیگر را چاک میدهند. به خود بیایید، قبل از اینکه اتفاقاتی مهم قبل از تصمیم شما از شما عبور کنند.
مگر مقام معظم رهبری به طور مداوم صحبت از قانون و آرامش در کشور نمیکند، مگر ایشان مداوم نمیگویند از نقاط قوتها صحبت بکنید، مگر ایشان نمیگویند راه پیشرفت و ائتلای یک کشور در گرو اتحاد است، در گرو همدلی است، مگر ایشان به مردم نگفتند بینید در میان صالح ها کدام صالح تر است و به همان فرد رای بدهید و به قانون تن دهید و آنچه را که پیش میآید تحمل کنید که مبتنی بر قانون است و بر آن صبر کنید و این صبر، صبر انقلابی است. این جملات برای شما نیز هست. با توجه به معیارهایی که مقام معظم رهبری فرمودهاند به یک فرد واحد برسید و برنامه ها برای ادارهی کشور را طراحی بکنید و وقت خود را صرف اختلاف و صحبتهای مختلف برای یکدیگر نکنید.
دیدگاه شما