سابقه اقدامات چند ساله اخیر علی مطهری آنقدر وخیم و مخدوش بوده است که نه برای عناصر امنیتی نظام که برای مردم عادی نیز به وضوح روشن است. اقدامات آشکار این فرد بر علیه مصالح مردم و نظام از طرح های ظالمانه ای که در مجلس پیگیری نمود تا مخالفتی که در طرح نظارت نمایندگان بر خودشان اعمال ساخت، به سطح اشباع رسیده و کسی نیازمند بررسی زوایای پنهان این فرد نیست.

بستر تاریخ به حق آینه تمام نمای عبرت است؛ اکنون که در روزهای اعتراف از جریانات تردید در انتخابات سال 1388 هستیم؛ باید نظاره گر تکرار همان موضع گیری ها این بار از سوی فردی که خودش را درون نظام تعریف کرده است باشیم.

آقای مطهری! امروز بزرگان جریان مدعی تقلب در انتخابات و حواشی آن صراحتا بر اشتباه خود اعتراف کرده اند و شما در عین جسارت و بی تقوایی شروع به اتهام زنی به دستگاه امنیتی نظام نموده اید؟ برای رسیدن به کدام پست یا امتیاز حاضر به امضای چنین بیانیه ای شده اید؟ آیا این توهم که رئیس جمهور منتخب برای پذیرفتن وزارت ارشاد از جانب شما، به شما «اصرار» ورزد سبب تنظیم این داستان ها شده است؟ آیا برنامه ریزی جدیدی برای ایفای نقش و تولید اخبار مربوط به تحریریه های صدای آمریکا و بی بی سی فارسی صورت گرفته است؟

این بازی شیطانی چهار سال پیش از سوی افراطیون مدعی دموکراسی شکل گرفت و با رفتار ظالمانه خود هر نهاد و دستگاه متعلق به نظام را که توانستند با استدلال های حقیر و کذب زیر سوال بردند و امروز رفته رفته از مواضع خود کوتاه آمده اند و یک به یک اعتراف به اشتباه می کنند. اقدام علی مطهری یادآور همان دروغهای جهت دار معاندین سال 1388 است که بر سر قبر خالی می گریستند و اعلامیه فردی که زنده است را در رسانه ها منتشر می نمودند.

آیا نهاد های امنیتی نیازی به جاسوسی از فردی دارند که علنا علیه مصالح نظام موضع گیری دارد؟ آیا نیروهای امنیتی کشور که توانستند دیپلمات ربوده شده ایرانی در پاکستان را با پیچیده ترین شکل ممکن آزاد کنند نیازی به تجهیزات جاسوسی در دفتر مطهری دارند؟ آیا دستگاهی که می تواند عبدالمالک ریگی را در آسمان شکار کند، آنقدر غیر حرفه ای است که تصویر نیروهایش در دوربین هایی که قرار است کار بگذارند ضبط می شود و به دست شخصی مانند علی مطهری می رسد؟

این بیانیه منتشر شده از سوی مطهری نه نیاز به تحلیل دارد و نه بررسی کارشناسی فقط با کمی تامل می توان گفت علی مطهری یا معنی دوربین جاسوسی و استراق سمع را نمی داند یا معنی دستگاه امنیتی را.

این سبک برخورد با نظام و توهین به شعور مردم در همان سال 1388 دفن شد و با هدایت هایی که از سوی روشنگران اجتماعی صورت گرفت فضا به شکلی پیش رفت که امروز افراد مدعی ظلم و تقلب خود با اظهار شرم از گفته ها و کردار گذشته خود باز گشته اند.

ما آموخته ایم که به مسلمان تهمت دروغ نزنیم و مدعی آن نیستیم که مطهری دروغ می گوید اما عرصه سیاست و اسیر شدن در حلقه های تنگ و تاریک جریان های تمامیت خواه آنقدر بالا و پایین دارد که هر فرد ساده لوحی توان رهایی از این دام ها را ندارد. در عرصه سیاست اگر ساده لوح باشی با یک زمینه چینی از سوی دشمنان انقلاب آنقدر امر برایت مشتبه می شود که به یک باره کلیت نظام امنیتی و متعاقب آن کلیت نظام اسلامی را اهداف توهین ها و اکاذیب قرار می دهی.

تاریخ حقیقتا عبرت آموز است و مطالعه زندگی افرادی همچون سید ابوالحسن بنی صدر، سید کاظم شریعتمداری، میر حسین موسوی، مهدی کروبی، محمد نوریزاد و ... به قطع برای عاقبت به خیری همه مسئولین و به خصوص شخص علی مطهری لازم و واجب است. این سلسله که با پنجه کشیدن بر روی حقیقت و عدالت به قهقرا رانده شد همچون شیطانی که به خود دعوت می کند منتظر لغزش دیگران است و هرگز مورد پسند نخواهد بود که فردی از نسل علامه شهید مرتضی مطهری، در ادامه این سلسله قرار بگیرد؛ هر چند که ما به داستان نوح نبی و نا خلفی فرزند دل خوش باشیم.