مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 12. مرداد 1392 - 15:32   |   کد مطلب: 7928
دیشب آخرین رویارویی احمدی‌نژاد با رسانه‌ها، این بار نرم‌تر و شیرین‌تر از همیشه انجام شد. احمدی‌نژاد ۸ سال با رسانه‌های غربی جنگید. کارش را هم خوب بلد بود. پینگ‌پنگ‌باز این سال‌های ایران حداقل بازنده نبود.
داستان یک رسانه، یک رئیس‌جمهور، یک احمدی‌نژاد

 

به گزارش صدای دانشجو تسنیم نوشت:
"دولت پاینده شدم..." این احتمالا آخرین کنایه هوشمندانه احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق ایران به همه مخالفان و معترضان نه چندان کم‌تعداد داخلی‌اش در یک مراسم پخش زنده تلویزیونی بود.

8 سال پیش احمدی‌نژاد؛ این بار نه روبرو که کنار مرتضی حیدری نشسته بود و با هیجانی که این روزها از دست داده‌است جمله تاریخی آن سال‌هایش را گفت: "مگر مشکل ما موی جوان‌هاست؟ "

محمود احمدی‌‌نژاد از «مگر مشکل ما موی جوان‌هاست» تا «دولت پاینده شدم» راهی طولانی را طی نمود. راهی که هر چه‌قدر جلوتر رفت اثبات گزاره « احمدی‌نژاد، یک رسانه است» آسان‌تر شد. احمدی‌نژاد به سرعت تبدیل به تک‌تریبون ایران در دنیا شد و آرزوی بلند حرف زدن با مردم دنیا در دوره او به واقعیت نزدیک شد.

***

4 سال بعد احمدی‌نژاد روبروی رقیبان انتخابات دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش نشست، و در حالی که همه آنها بدون استثناء شدیدترین انتقادات با تندترین لحن ممکنرا به او وارد می‌کردند با همان لبخند همیشگی و بی‌اندازه مطمئنش آنها را نگاه می‌کرد. لبخندی که خیلی زود کنترل ماجرا را از دست آنها خارج کرد و به رای‌های احمدی‌نژاد در مقیاس میلیونی اضافه کرد. احمدی‌نژاد برای هر سه مناظره‌اش استراتژی متفاوتی انتخاب کرده بود، چیزی که نشان می‌داد او دیگر حسابی بر روی چیزی به نام «رسانه» مسلط شده است.

بعدها جواد شمقدری، مشاور ارشاد رسانه‌ای احمدی‌نژاد در آن دوران در یک گفتگوی خصوصی گفت که احمدی‌نژاد آن روزها معتقد بود که مناظره مثل بازی پینگ‌پونگ است، اگر محکم‌ترین و فنی‌ترین ضربه‌ها را هم بدون پاسخ مطمئن وارد کنی بازنده‌ای و در عوض اگر به فنی‌ترین ضربه‌های حریف پاسخ بدهی دیگر حریفت پاسخ پاسخت را نخواهد داد.

خیلی زود مشهورترین رسانه‌های جریان اصلی غرب برای گفتگو با مردی که غیرقابل‌پیش‌بینی ترین گزینه رسانه‌ای این روزهای دنیا بود صف کشیدند.

مردی که در هنگام سفر به روستاها و شهرستان‌ها در هنگام ملاقات‌های مردمی سخنان خودش را با این عبارات شروع می‌کرد: از ساعت چند صبح اینجا هستید؟ نه؟، هشت؟  هفت؟... حالا کی خسته است؟ و مردم جواب می‌دادند، فریاد می‌زدند، هیجان‌زده می‌شدند که:"دشمن". وقتش که می‌رسید خوب بلد بود که لری کینگ بزرکترین و مشهورترین مجری باسابقه سی.ان.ان را کلافه کند: "شما تا به حال به ایران سفر کرده‌اید – نه نیامده‌ام – حرفی نمی‌ماند."

 

لری کینگ برای اولین بار از یک رئیس‌جمهور ایران دعوت کرده بود تا با او گفتگو کند.

***

«احمدی نژاد 1- کوئینگ صفر» این عنوان سرمقاله مشهور یک نشریه آمریکایی بعد از گفتگوی احمدی‌نژاد با کانال سی‌.بی‌اس آمریکا بود. هنوز هم مشخص نشده استکه احمدی‌نژاد کاملا اتفاقی صحنه تاریخی این مصاحبه را مدیریت کرد یا از قبل خبر داشت، تفاوتی نمی‌:کند، کوئینگ مجری مشهور سی.بی.اس عکس ندا آقاسلطان یکی از کشته‌شده‌های مشکوک انتخابات ایران را بالا آورد و از احمدی‌نژاد پرسید که در مورد او چه جوابی دارد؟ احمدی‌نژاد با لبخند مشهورش از ماجرا استقبال کرد. چند ثانیه‌ای با پوشه‌ای که دستش بود ور رفت و بعد عکس یک زن آلمانی را بیرون آورد که چندی پیش به خاطر حجاب در آنجا کشته شده بود. عکس را رو به دوربین گرفت و در حالی که دیگر لبخند نمی‌زند به مجری برنامه زل زد و ماجرا تمام شد... به همین راحتی

پینگ‌پنگ احمدی‌نژاد در گفتگو با رسانه‌های خارجی معمولا با برگردادن سوال ‌های همیشگی آنها به خودشان دنبال می‌شد:"- آقای احمدی‌نژاد زندانیان سیاسی درایران می‌گویند ما تحت فشار داریم –شما از تعداد زندانیان سیاسی آمریکا خبر دارید؟"

جزوه کوچکی که در یکی از آخرین سفرهای احمدی‌نژاد به نیویورک تحت عنوان «چگونه با احمدی‌نژاد گفتگو کنیم؟» منتشر شده بود گواه واضحی بر این بود کهچگونه  ساکن میدان 72 نارمک می‌تواند یک‌تنه همه سیاست‌های رسانه‌ای غرب را تحت‌تاثیر قرار دهد.

احمدی‌نژاد دیگر به دانشگاه کلمبیا دعوت نشد، اولین و آخرین باری که او در این دانشگاه مشاهده شد در حالی که همه چیز از دکور و نورپردازی صحنه تا مقدمه‌چینی‌های ناشیانه رئیس مشهور دانشگاه علیه او طراحی شده بود احمدی‌نژاد کنترل اوضاع را به دست گرفت.

امیرکبیر سخت‌تر از کلمبیا نبود و احمدی‌نژاد هم کارش را بلد بود. عده‌ای از مخالفان سرسخت او در مراسم حضور و سخنرانی او در دانشگاه امیرکبیر عکس او را درمیان جمع و در میان نظاره همه دوربین‌های تلویزیونی و عکاسی آتش زدند. احمدی‌نژاد نگاهی به ماجرا انداخت، همه سرهای دانشجویان برگشته بود و پشت سر، صحنه آتش زدن عکس را نگاه می‌کرد. احمدی نژاد کارش را شروع کرد: اگر همه وجود احمدی‌نژاد را آتش بزنید از این مسیر برنخواهم گشت. و ورق برگشت.

****

شب سهمیه‌بندی بنزین، با وجود در نظر گرفتن تدابیر امنیتی خطر ناامنی‌های معمول عملی شدن این جور تصمیمات فضای نگرانی و دلهره را در جامعه به اوج رسانده بود که احمدی‌نژاد روی صندلی خاصش با همان دکور همیشگی نهاد ریاست‌جمهوری نشست. بلد بود چگونه با مردم حرف بزند و حرف زد. ماجرا آرام شد.

اما این همه ماجرا نبود، احمدی‌نژاد در اواخر عمر دولتش خود یک اشتباه استراتژیک رسانه‌ای وحشتناک انجام داد. در روزی که بعدها  «یکشنبه سیاه» مجلس نام گرفت احمدی‌نژاد یک صوت مخفیانه ضبط شده را در صحن علنی مجلس پخش کرد. صوتی که خیلی ها معتقدند پایان کار احمدی‌نژاد را رقم زد. اشتباه محاسباتی احمدی‌نژاد در برگرداندن اوضاع به نفع خود و دولتش، البته سوابق کمرنگی دیگری هم داشت اما هیچ کجا این‌چنین واضح به روی او خراب نشده بود.مجلس علیه او شورید و وزیرش استضیاح شد.

****

دیشب ساعت یازده و نیم مرتضی حیدری مجری محبوب احمدی‌نژاد که ظاهرا در همه این سالها فقط او از حملات پینگ‌پونگی احمدی‌نژاد در مقابل سوالات بعضا تهاجمی‌اش در امان مانده بود احمدی‌نژاد را به یک گفتگوی "مجله‌ خانواده‌ای" کشاند، اتفاقی که البته احمدی‌نژاد کنایه‌ای هم بارش کرد، اما معلوم کرد کهاحمدی‌نژاد با هر نوع گفتگویی می‌تواند خودش را تطبیق بدهد. مساله‌ای که ناتوانی سیاستمداران ایرانی در مواجهه با آن دو ماه قبل در مناظره‌های ترتیب داده شده مهندس ضرغامی و بخش سوالات چندگزینه‌ای و تصاویر کاملا مشخص شد.

چند سال پیش احمد توکلی، مخالف سنتی چندین و چند ساله احمدی‌نژاد در گفتگو با یک روزنامه وقتی از او در مورد مهمترین ویژگی احمدی‌نژاد پرسیدند گفت: اگر به وزن مثبت کلمه نگاه نکنیم «نبوغ».

توکلی درست می‌گفت، احمدی‌نژاد نابغه‌ای بود که نبوغش در چیزی به نام رسانه واضح شده بود.

حالا این بار ما از شما می‌پرسیم آقای احمدی‌نژاد، کرسی جنگ روانی دانشگاه ایرانیان را قرار است به کسی جز خودتان بدهید؟  اشتباه می‌کنید.

دیدگاه شما

آخرین اخبار