این تنها به این خاطر است که علت اشتباهی برای تورم در ذهن آنان شکل گرفته است و بدتر آنکه اقتصاد خواندههایی هم هستند که معتقد به چنین رویکرد عامیانه و فاقد مبانی علمی هستند. یک زمان میگویند بهای بنزین بالا رود، تورم زیاد میشود و زمانی دیگر بر طبل نرخ ارز میکوبند و معلوم نیست کدام ادبیات علمی این موارد را ترسیم کرده است.روزنامه «دنیای اقتصاد» پیش از این بر آثار شوکهای ارزی تاکید داشته است و به خصوص آن را از کانال انتظارات تورمی در کوتاهمدت موثر میداند، اما وقتی شوکی وجود ندارد و بازار در ثبات است، معلوم نیست از چه کانالی ارز میتواند موثرتر از نقدینگی باشد. همراهی با نگاه عامه، نشانه مسوولانه بودن رویکرد فرد نیست. اقتصاددانان سیاستمدارانی نیستند که محتاج به رای عمومی باشند. اقتصاددانان اگر واقعا اقتصاددان باشند، مسوول علمی هستند که بر دوش آن بالا آمدهاند.
نمیشود که به جز کشورهایی که سودای پیشرفت دارند، حتی کشورهای توسعه یافته، همه و همه به دنبال جنگ ارزی باشند تا قدرت تولیدی خود را افزایش دهند و اشتغال را افزون کنند و ما سودای دیگری داشته باشیم. نمیشود همه کشورهای دنیا با پذیرش این مساله که تورم پدیده پولی است، تورمهای ناچیز را تجربه کنند و برایشان دیگر تورم در سطح یک سرماخوردگی باشد و ما با دنبال کردن علمی بومی و با تکیه بر مشخصههایی بگوییم اقتصاد ما خاص است و ساز خود را بزنیم. سازی که سرانجامش تورمی نادر، شوکهای ارزی که هر بار به خاطر فشار ناشی از تقویت ارزش واقعی پول ملی حاصل میشود و ... است. برخلاف آنچه مخالفان میگویند، این باور اقتصاددانان نیست که تضعیف پول ملی وقتی رخ میدهد که راهی برای اصلاح وضعیت خراب اقتصادی نباشد، بلکه بر عکس این ابزاری است که حتی پیشرفتهترین اقتصادها که «وضعیت خراب» را ندارند انجام میدهند تا قدرت اقتصاد ملی خود را حفظ کنند.
بله؛ مقامات پولی باید به شوکهای ارزی پاسخ دهند، اما این نیست که بانک مرکزی به هر تعدیل نرخ ارزی پاسخ دهد به خصوص وقتی میداند که این تعدیل در جهت عدم تقویت واقعی ارزش پول ملی به خاطر تورم افسار گسیخته است. این یعنی مداخله مسوولانه بانک مرکزی در بازار ارز. این تنها رییس بانک مرکزی ما نیست که این گونه در مورد ارزش پول ملی قضاوت میکنند. مثلا بانک مرکزی سوئیس سقف قیمتی برای فرانک سوئیس تعیین کرده است و نمیگذارد هر یورو از 20/1 فرانک پایینتر بیاید و مقامات پولی هر زمان که نرخ به این سطح نزدیک شوند تعهد خود را به آن کف از طریق رسانهها بروز میدهند و شروع به مداخله میکنند.
آیا وضعیت اقتصاد سوئیس خراب است؟ این چگونه استدلالی است؟ چرا وقت بانک مرکزی را صرف بدیهیترین مسائلی میکنید که اگر ایمان به علمی که خواندهاید داشتید هر گز آنها را نمیپرسیدید؟ بانک مرکزی باید در این گامهای نخست قوی ظاهر شود و هراسی از چنین انتقاداتی نداشته باشد و البته تا آنجا که میتواند از نقدهای صحیح و مسوولانه درس بگیرد. فعلا تورم نادری را پیش رو دارد و هر چه سریعتر و با قاطعیت باید جلوی منفذهای ایجادکننده نقدینگی را استوارانه بگیرد و دنبال فرصتی برای تک نرخی شدن ارز باشد.
دیدگاه شما