مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 8. آبان 1392 - 7:50   |   کد مطلب: 9264
جنبش حماس درحال حاضر در مرحله حساسی از تاریخ خود به سر می‌برد و با خطرهای داخلی و خارجی مهمی روبه رو است که اتخاذ تصمیمات مهم و حساس از سوی رهبران این جنبش برای خروج از این شرایط سخت را می‌طلبد.
چالش‌های داخلی و خارجی پیش روی حکومت حماس در نوار غزه

 

به گزارش صدای دانشجو به نقل از تسنیم، مجله «العصر» در مقاله‌ای به قلم «علی البغدادی» تلاش می‌کند تا به چالش‌های داخلی و خارجی که پیش روی حکومت «حماس» در نوار غزه وجود دارد، بپردازد.

البغدادی در این‌باره می‌نویسد: تنها چند روز بعد از کودتای نظامی 30 ژوئن در مصر مشاهده شد، رسانه‌های مصری با انجام حملاتی تبلیغاتی و رسانه‌ای علیه جنبش حماس و حکومت این جنبش در غزه، فلسطینیان نوار غزه را به دخالت در امور داخلی مصر، ایجاد ناآرامی در صحرای سینا و حمایت از جماعت اخوان المسلمین و تهدید امینت ملی مصر متهم کردند و این جدای از اتهامات دیگری همچون قاچاق مواد غذایی و سوخت مانند بنزین بود که به این فلسطینیان وارد و تاکید شد که این اقدام بر زندگی روزانه مردم مصر تاثیر بسیار منفی گذاشته است.

در واقع این اتهامات و این جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای عاملی شد تا برخی جریان‌ها و گروه‌های مصری آن را بهانه ای برای افزایش تحریم‌ها علیه نوار غزه و توجیه سرکوب‌ها علیه جماعت اخوان المسلمین در مصر قرار دهند.

به این صورت بود که عملیات محاصره علیه نوار غزه وارد مرحله تازه‌ای شد و همانگونه که کودتای اخیر در مصر بازتاب‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای مصر در برداشت، نوار غزه و فلسطینیان ساکن این منطقه نیز از این تحولات بی‌تاثیر باقی نماندند.

بدون تردید یکی از بازتاب‌های حوادث 30 ژوئن مصر را باید در بستن گذرگاه رفح را به روی فلسطینیان و اتخاذ تدابیر امنیتی، حتی بیشتر از زمان «حسنی مبارک»، رئیس جمهوری مخلوع مصر ملاحظه کرد تا پس از آن عملیات نابودی و انهدام تونل‌هایی به اجرا گذاشته شود که فلسطینیان نوار غزه برای فرار از تحریم‌های رژیم صهیونیستی به آنها پناه برده بودند و مواد غذایی و دیگر مایحتاج زندگی خود که از سال 2007 میلادی تاکنون وارد کردن آن به نوار غزه ممنوع شده بود، را از طریق این تونل‌ها وارد می‌کردند.

با وجود اینکه ساکنان نوار غزه به زندگی تحت شرایط سخت و تحریم اقتصادی طی سال‌های گذشته خو گرفته بودند، اما رهبران جدید مصر و در پس آنان برخی از رژیم‌های منطقه‌ای تلاش کردند، این محاصره و تحریم را به طور بی‌سابقه‌ای افزایش دهند، به طوری‌که برخی از کارشناسان براین باورند، هم اکنون اوضاع در داخل غزه به مرز انفجار رسیده است.

با توجه به درک وخامت اوضاع از سوی رهبران حماس و در تلاش برای آرام کردن اوضاع، اظهارات آشتی جویانه‌ای از سوی شماری از رهبران حماس و سران حکومت در نوار غزه صورت گرفت و طی آن این شخصیت‌ها تاکید ‌کردند که حماس در امور داخلی مصر دخالت نکرده و تنها نگران امنیت ملی مصر است و ارتش مصر را محترم می‌دارد.

حتی برخی از این رهبران مانند «موسی ابو مرزوق» در اظهارات خود تاکید کردند که حماس نسبت به ایده استقرار نیروهای تشکیلات خود گردان فلسطینی در گذرگاه رفح مخالفتی ندارد و به این طریق تلاش کردند، بهانه‌ای برای تشدید آزار و اذیت فلسطینیان در نوار غزه به دست طرف مقابل ندهند.

در راستای تنگ‌تر کردن عرصه برای حکومت غزه، دعوت‌ها و فراخوان‌هایی در پایگاه‌های ارتباط جمعی اینترنتی از سوی جنبشی به نام «جنبش تمرد» غزه منتشر شد که فلسطینیان ساکن نوار غزه را به شورش داخلی و تظاهرات برای سرنگونی حکومت غزه تشویق می‌کرد.

این فراخوان‌ها و دعوت‌ها در وهله اول اینکه به اذهان القا می‌کرد که این جنبش نسخه‌ای از نمونه مصری آن است که منتهی به سرنگونی حکومت اخوان المسلمین و برکنار «محمد مرسی» از ریاست جمهوری این کشور شد.

این درحالی است که همزمان با این فراخوان‌ها و دعوت‌ها علیه جنبش حماس، شاهد از سرگیری روند سازش و تحت فشار قرار دادن فلسطینیان برای یافتن راه حلی نهایی در قضیه پیچیده فلسطینی از جمله درباره قدس اشغالی، پناهندگان، شهرک‌سازی و مرزها نیز بودیم.

همه این رخ دادها در زمانی جریان داشت که عرصه فلسطینی همچنان شاهد از هم پاشیدگی، اختلاف، شکاف و عدم امکان دستیابی به آشتی ملی میان دو گروه بزرگ فلسطینی یعنی فتح و حماس است و این اختلافات شرایط لازم برای تشدید اوضاع فلسطینیان و فراهم کردن شرایط برای سرنگونی حکومت حماس را بیش از پیش فراهم می‌کرد.

اما در همین برهه زمانی بود که همگی در کمال تعجب مشاهده کردند، تشکیلات خود گردان فلسطینی حماس را به آشتی ملی میان گروه‌های فلسطینی و مد نظر قرار دادن منافع ملی فلسطینیان دعوت کرد، امری که حاکی از آن بود که تشکیلات خودگردان فلسطینی در تلاش برای ایجاد فرصتی تاریخی برای آشتی ملی فلسطینی، اما بر اساس شروط خاص خود بود و در این میان نمی‌توان نقش آشکار و انکار ناپذیر مؤسسات و نهادهای وابسته به فتح و سخنرانی‌های تحریک‌آمیز سران فتح و هواداران آنها علیه حماس در رسانه‌های مصری را نادیده گرفت.

به نظر برخی از کارشناسان حوادث 30 ژوئن برای احیای محور اعتدال عربی پس از وارد آمدن ضربه سخت به این محور در پی به قدرت رسیدن اخوانی‌ها در مصر و «محمد مرسی»  به عنوان رئیس جمهوری این کشور تدارک دیده شده بود و همان طور که این انقلاب به اخوانی‌ها ضربه وارد کرد، به همان اندازه هم به جنبش حماس لطمه زد.

در زمان حاکمیت محمد مرسی، مصر از گنجی استراتژیک برای اسرائیل به کشوری حامی نوار غزه تبدیل شده بود، امری که زنگ خطر را برای رژیم‌های عربی تشکیل دهنده محور اعتدال در منطقه و همچنین تل‌آویو به صدا در آورده بود، به همین دلیل تلاش برای بازگرداندن مصر به وضعیت سابق به یکی از اولویت‌های رژیم صهیونیستی تبدیل شد تا به تبع آن توافقنامه کمپ دیوید نیز از همان مشروعیت و اعتبار سابق برخوردار و حکومت مصر همچنان تمام منافع اسرائیل مدنظر داشته باشد.

بسیاری از کارشناسان هدف اصلی از این فراخوان‌ها و دعوت‌های اینترنتی و همچنین حملات و تبلیغات رسانه‌ای را تلاش برای به استیصال در آوردن جنبش حماس به طور کامل در نوار غزه و سرنگونی حکومت آن ملاحظه می‌کنند و مهمترین هدف نهفته در پس این اقدامات بازگرداندن فلسطینیان به خانه اول و ایجاد شرایطی جدید برای دستیابی به توافق با اسرائیل با قربانی کردن ملت فلسطین بود، توافقی که اسرائیل بیشترین بهره برداری سیاسی را می‌توانست از آن به عمل آورد.

اشراف آمریکا بر حوادث 30 ژوئن در کنار نزدیکی روابط آمریکا و ایران، بخشی از عملیات تجدید نظر و بازنگری در موازنه قوا و معادله نیروها در منطقه عربی به شمار می‌آمد که آمریکایی‌ها از طریق آن تلاش می‌کردند، منافع خود و مهمترین هم پیمان استراتژیک خود یعنی اسرائیل را در منطقه حفظ کنند.

در این شک نیست که باقی ماندن اخوانی‌ها در قدرت همچون خاری در چشمان رژیم صهیونیستی بود و امکان هرگونه تغییر در ساختار منطقه‌ای را با مشکل مواجه می‌کرد.

مسئله جدی و خطرناکی که جنبش حماس در این مرحله با آن مواجه است، این است که از یک‌سو  برای وارد آوردن ضربه نظامی به حماس از سوی مصر یا اسرائیل برنامه‌ریزی شده و از سوی دیگر نیز تلاش می‌شود، با تشدید محاصره و افزایش فشارها بر فلسطینیان نوار غزه، آنان به قیام و اقدام علیه حکومت حماس برانگیخته شوند.

همراهی سناریو ضربه خارجی همراه با ایجاد تنش‌های داخلی و تحریک فلسطینیان نوار غزه، خطری بزرگ برای حماس ایجاد می‌کند. با این حال انتظار می‌رود که حماس با جدیت کامل وارد عمل شود و اقداماتی را اتخاذ کند که کمترین ضررها و آسیب‌ها را برایش به دنبال داشته باشد.

 

زیان‌های وارده به حماس از حوادث 30 ژوئن در مصر

 

برای فهم و دریافت خسارات و آسیب‌های وارد به حماس از حوادث 30 ژوئن و سرنگونی جماعت اخوان المسلمین در مصر باید به گزارش روزنامه فرامنطقه‌ای «الحیات» اشاره کنیم که در آن به قطع درآمدهای حکومت حماس از دریافت گمرک از کالاهایی که از طریق تونل‌ها از مصر وارد نوار غزه می‌شدند، اشاره کرد.

براساس گفته منابع آگاه در حکومت غزه، درآمدهای دولت از این کالاها به ماهیانه حدود 12 میلیون دلار می‌رسید که به طور چشمگیری در پرداخت دستمزد کارمندان دولت که 40 هزار کارمند را در برمی‌گیرد، مورد استفاده قرار می‌گرفت.

اما پس از حوادث 30 ژوئن در مصر و بسته شدن گذرگاه‌ها و تونل‌ها فلسطینیان نوار غزه مجبور به وارد کردن کالاهای مورد نیاز خود از سرزمین‌های اشغالی - اسرائیل – شدند که به دلیل تفاوت قابل ملاحظه قیمت میان کالاهای مصری و اسرائیلی زیانی بسیاری متوجه فلسطینیان نوار غزه می‌شد، افزون بر اینکه حکومت حماس درآمدهای خود از گمرک کالاها را نیز از دست داد و این جدای از محدودتر شدن ارتباط ساکنان نوار غزه با جهان خارج بود.

 

انواع تهدیدات داخلی

 

پس از حوادث 30 ژوئن در مصر دو نوع تهدید داخلی حکومت حماس را در معرض خطر قرار داده است:

اول: احتمال اعتراض‌های مردمی در نتیجه موفقیت جنبش تمرد غزه در تحریک فلسطینیان و تکرار تجربه مصر و قیام افرادی از طرفداران فتح به ایجاد تنش و تحریک افکار عمومی در غزه که منجر به از هم پاشیدگی بیش از پیش فلسطینیان و تشدید درد و رنج آنها، آن هم در شرایط تحریمی که در آن به سر می‌برند.

اما در میان تفاوت‌هایی اساسی میان تجربه جنبش تمرد در غزه و جنبش تمرد در مصر وجود دارد. یکی از مهمترین این تفاوت‌ها گرایش‌ نیروهای حاکم در غزه از نظامی گرفته تا امنیتی و اطلاعاتی به حکومت حماس و جانبداری از آن است.

حماس دارای نیرو و پایگاه مردمی اساسی و قابل توجه به اندازه تمام جمعیت غزه و حضور رسانه‌ای گسترده و متعدد بوده و روابط وسیع با گردان‌های مقاومت مختلف است. رهبران حماس بر این باورند، جنبش تمرد تنها یک جنبش تبلیغاتی بوده که برخی عناصر فتح برای ایجاد تنش در نوار غزه از آن بهره می‌برند. اما نباید جرقه اعتراض‌ها و نارضایتی‌های مردمی را نیز در میان ساکنان غزه با توجه به محاصره کشنده‌ای که علیه آن اعمال می‌شود، را نادیده گرفت.

مقایسه افکار عمومی داخل غزه و پایگاه مردمی حماس و رضایت مردمی از اقدامات حکومت حماس در کنترل آثار تحریم‌ها و محاصره و کاهش آن بر مردم اهمیت بسیاری دارد، چراکه شواهد موجود نشان می‌دهد، جنبش فتح تمام تلاش خود را برای نفوذ در میان مردم نوار غزه به کار برده است و این مسئولان حماس را بر آن می‌دارد تا به شکلی جدی‌تر در این نفوذ تامل کنند.

درست است که حماس از حکومت و پایگاه مردمی و نیروی نظامی و امنیتی و حضور رسانه‌ای گسترده برخوردار است، اما فتح نیز سازمانی است که حضوری مشابه، حضور حماس دارد و از مقبولیت مردمی قابل توجهی در مصر برخوردار است، این درحالی است که برخلاف حماس هیچ‌گونه تعهدی در برابر تامین زندگی ساکنان غزه نیز ندارد، امری که قدرت آن را در برابر حکومت غزه افزایش می‌دهد و در نهایت می تواند طرفداری کسانی که از تحریم‌ها به ستوه آمده‌اند را به دست آورد.

تنها چالش موجود در برابر معارضان نحوه به خدمت گرفتن اعتراض‌ها و بهره برداری سیاسی از آن است. این درحالی است که چالش پیش روی حکومت حماس در موفقیت این جنبش در کاهش آثار محاصره و موفقیت در قانع کردن مردم به درست بودن موضع گیری‌های حکومت و درست بودن تلاش‌‌های آن برای رفع این محاصره نمود پیدا می‌کند.

دوم: اقدام عناصر اطلاعاتی رانده شده از سوی برخی سازمان‌های جهادی به دست زدن به برخی انفجارها یا ترورها به منظور تهدید امنیت مردم غزه و تهدید زندگی آنان که فشاری بر حکومت غزه به حساب می‌آید.

شاید تهدید بزرگتر، رسیدن میزان نارضایتی مردم به سطح انفجار است،  امری که به انقلاب گرسنگان منتهی خواهد شد و این انقلابی است که هیچ چیز نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد و مانع آن شود. سوالی که مطرح است این است که آیا امور به این سمت درحال حرکت است؟ تا این لحظه داده‌هایی که پیش روی ما قرار دارد، از وجود احتمال اندک در این خصوص و با وجود غیرممکن نبودن آن خبر می‌دهد.

 

سناریوهای مربوط به حمله نظامی به نوار غزه

 

در راستای سناریوهای احتمالی حمله نظامی به نوار غزه، دو گرینه خود را مطرح می‌کند:

 

اول: احتمال حمله از سوی ارتش مصر

 

این احتمال با توجه به حمله تبلیغاتی فزاینده و متهم کردن حماس به دست داشتن در برخی حوادث جاری در مصر به ویژه حوادثی که ارتش و پایگاه‌های امنیتی این کشور را هدف قرار داده است، اقدام ارتش مصر در بستن تونل‌ها به منظور متوقف کردن واردات سلاح و مال و حمایت‌های لجستیکی از حماس و گردان‌های مقاومت و افزایش تحریم‌ها و محاصره دریایی و کنترل آن از سوی ناوهای مصری و محدود کردن صیادان فلسطینی و حوادث مربوط به نقض مکرر حریم هوایی غزه از سوی مصر همگی از مطرح بودن چنین احتمالی خبر می‌دهند، اما این به معنای وقوع آن نیست. همچنین اقدام ارتش مصر به تخریب خانه های فلسطینیان در منطقه حائل اطراف رفح می‌تواند، چنین احتمالی را تشدید کند.

از سوی دیگر هماهنگی‌هایی که هم اکنون میان رژیم صهیونیستی و حکومت مصر، در خصوص دادن اجازه ورود تعداد زیادی از نیروهای نظامی مصر به صحرای سینا که تا نزدیکی مرزهای مصر با سرزمین‌های اشغالی امتداد می‌یابد - با وجود تعارض آن با توافقنامه کمپ دیوید – این احتمال را باز هم افزایش می‌دهد.

خبرهایی درباره آمادگی عناصر آموزش دیده وابسته به «محمد دحلان»، از رهبران سابق سازمان فتح به گوش می‌رسد که در سینا حضور دارند و برای ورود به غزه و سیطره یافتن بر آن و سرنگونی حکومت حماس خود را آماده می‌کنند.

اما عواملی وجود دارد که این سناریو را تضعیف می‌کند، مانند وجود اختلاف در ارتش مصر و فرماندهان آن درباره کودتای صورت گرفته در مصر و سرکوب معارضان که به بحران داخلی در این کشور منتهی شده است، به ویژه با توجه به زیان‌های بزرگ  نظامی که به مصر براثر اوضاع آشفته داخلی آن وارد شده است و این صرف نظر از زیان‌ها و خسارات اقتصادی و مالی است.

اما حتی اگر حکومت جدید مصر درصدد اجرای چنین سناریویی باشد، این سناریو بدون تردید پیامدهایی همچون به ستوه آمدن ارتش و مردم خسته مصر و پاسخ موشکی مقاومت را به دنبال خواهد داشت.

این درحالی است که ناکامی و شکست ارتش مصر در تحقق اهداف خود، به از بین رفتن جایگاه و اقتدار آن در برابر جهانیان درست در زمانیکه به آن نیاز دارد، خواهد انجامید. همچنین این ناکامی ضربه‌ای بزرگ جایگاه نظام جدید مصر وارد می‌کند که تلاش دارد خود را همچون حکومت «جمال عبدالناصر» حکومتی ملی‌گرا نشان دهد.

 

دوم: سناریو حمله رژیم صهیونیستی

 

کارشناسان براین باورند که شرایط نامطلوب منطقه‌ای و انزوایی که حماس در آن به سر می‌برد، می‌تواند فرصتی استراتژیک برای رژیم صهیونیستی باشد که به حمله‌ای تازه علیه نوار غزه با هدف تجدید نظر در یافتن راه حلی برای قضیه فلسطینی به آن دست بزند. به ویژه آنکه راه‌های امداد رسانی هم اکنون به نوار غزه قطع شده و محاصره به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است.

اما این تجاوز نمی‌تواند به این سادگی‌ها صورت گیر، شکستن سکوت رژیم صهیونیستی قیمت هنگفتی دارد و این رژیم باید توجیه‌هایی قانع کننده برای دستکم مردم خود به منظور تحمل واکنش‌های پیش‌بینی شده و نشده ناشی از ورود به جنگی جدید که به شلیک موشک احتمالی به سرزمین‌های اشغالی منتهی می‌شود، داشته باشد.

کما اینکه رژیم صهیونیستی در شرایط تاثیرگذاری قرار دارد و نیاز به برافروختن آتش جنگی جدید به منظور افزایش محبوبیت خود، همچون گذشته ندارد.

در نهایت باید گفت که جنبش حماس در مرحله حساسی از تاریخ خود به سر می‌برد و با خطرهای داخلی و خارجی مهمی روبه رو است که باید تصمیمات مهمی برای خروج از این شرایط سخت بگیرد و ما مطمئن هستیم که حماس توانایی گرفتن چنین تصمیماتی را دارد.

انتهای پیام/

ا

دیدگاه شما

آخرین اخبار