به گزارش صدای دانشجو به نقل از تسنیم، محبوبیت از دست رفته؛ شرایطی است که این روزها دامن ازدواج دانشجویی را گرفته است. دیگر مثل ده سال قبل نیست که ازدواج دانشجویی مورد استقبال اغلب دانشجویان و خانوادهها قرار بگیرد و ارج و قرب این ازدواجها با افزایش آمار طلاق در بین زوجهای دانشجو، رنگ باخته است.
البته اگر پای حرفهای مسئولان وزارت ورزش و جوانان بنشینید، اوضاع ازدواجهای دانشجویی، رنگوبویی دیگر دارد.
چند روز پیش، مدیرکل دفتر برنامهریزی ازدواج و تعالی خانواده این وزارتخانه، به دفاع سرسختانه از ازدواج دانشجویی پرداخت و عنوان کرد فقط هفت دهم درصد از ازدواجهای دانشجویی در کشور به طلاق منجر میشود. مسعود امینی، آمارهای قبلی کارشناسان حوزه ازدواج و خانواده را هم رد کرده است و گفته آمار طلاق در بین زوجهای دانشجو 90 درصد نیست و این آمارهای دروغینی است که در رسانهها منتشر میشود. اگر بر اساس حرفهای امینی جلو برویم، باید در این گزارش همه جوانان را به ازدواجهای دانشجویی تشویق کنیم، چون هم آمار هفت دهم درصد طلاق در بین زوجهای دانشجو بسیار پایین است و هم اینکه این آمارها در مقابل نرخ 18 درصدی طلاق در جامعه، اصلا به چشم نمیآید.
اما واقعیت این است که در حوزه مسائل اجتماعی، همواره بین آمارهای رسمی و غیررسمی تفاوت فاحشی وجود دارد.
آمارهای غیر رسمی، این نگاه خوشبینانه مسئولان را ندارد و البته گاهی هم سر از اغراق در میآورد. مثلا خیلی بعید است از هر صد زوج دانشجو، 90 زوج از همدیگر طلاق بگیرند، اما به نظر میرسد پذیرش آمار هفت دهم درصدی طلاق بین زوجهای دانشجویی هم ندیدن واقعیتها باشد.
از سوی دیگر، با وجود تمام آمارهای نگرانکنندهای که درباره طلاق زوجهای دانشجو مطرح میشود، همچنان ازدواجهای دانشجویی در دانشگاههای مختلف کشور برگزار میشود. به طور مثال، بتازگی هفدهمین دوره ازدواج دانشجویی با ترکیبی از سفرهای زیارتی ـ آموزشی به مشهد و جشنوارهها و مسابقات فرهنگی در دانشگاهها هم برپا شده است و البته این دوره ازدواج دانشجویی ویژه زوجهایی است که تاریخ عقد آنها از اول مهر 91 تا سیام مهر 92 باشد و این ازدواجهای ویژه تا بیستم آبان امسال نیز ادامه دارد.
* نرخ طلاق دانشجویان، همان نرخ جامعه است
معمولا روابط عاطفی بین زوجهای دانشجو، همان جنس روزهای نخست آشنایی در دانشگاه را ندارد. البته این به خودی خود چیز بدی نیست. زیرا مثلا اگر زوجهای جوان بعد از پنج سال زندگی مشترک، همان شور و هیجان روزهای اول آشنایی را داشته باشند، یک جای کار میلنگد و این نشان میدهد هنوز آن پختگی و چربیدن عقلانیت در زندگی مشترک بین آنها جا نیفتاده است.
مشکل زمانی مطرح میشود که زوجهای دانشجو از زندگی زیر سقف دانشگاه به زندگی زیر سقف خانه، نقل مکان میکنند و به طور رسمی زندگی مشترکشان را شروع میکنند، اما بعد از مدتی میفهمند تفاهمی برای زندگی مشترک با یکدیگر ندارند. در این شرایط، دیگر آنها، دو دوست یا دو همکلاسی نیستند که اگر از همدیگر خوششان نمیآید، فوقش با همدیگر در حیاط دانشگاه صحبت نکنند، بلکه آنها زن و شوهری هستند که حالا مسئول یک زندگی مشترک رو به زوال هستند.
دکتر مصطفی تبریزی، مشاور ازدواج و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با «جامجم» معتقد است: هیچ فرقی بین نرخ طلاق میان زوجهای دانشجو و زوجهای دیگر وجود ندارد. او توضیح میدهد: چون زوجهای دانشجو میتوانند از هر شهر، هر خانواده و از هر فرهنگی باشند، بنابراین بیمعنی است که همه آنها را به زور در یک گروه جا داده و درباره همه آنها یک درصد واحد ارائه بدهیم. درواقع حرف تبریزی این است که مثلا بین ازدواج دو دانشجو در استان تهران با دو دانشجو در استان کرمان فرق وجود دارد و نمیتوانیم همان آمار طلاق در بین زوجهای دانشجوی اهل تهران را به زوجهای دانشجوی اهل کرمان نسبت بدهیم. حتی این مشاور خانواده معتقد است نرخ طلاق در دانشگاههای مختلف هم با یکدیگر فرق دارد و این غلط است که آمار طلاق بین زوجهای یک دانشگاه را به دانشگاه دیگری تعمیم بدهیم.
* آمار طلاق دانشجویی را چگونه به دست آوردهاند؟
چندی قبل، قائممقام معاونت فرهنگی و سیاسی نهاد رهبری در دانشگاهها با بیان آمارهایی تازه از طلاق بین زوجهای دانشجو عنوان کرد از سال 86 تا مرداد امسال تنها دو درصد از ازدواجهای دانشجویی به طلاق منجر شده است و تاکنون اقدامهای متفاوتی برای دسترسی به این آمار انجام شده است.
درباره نحوه بهدست آمدن این آمارها نیز عباس شیراوژن اظهارکرده است یکی از کارهایی که نهاد در این زمینه انجام داده است، ارسال گزارش پیوند 292 هزار زوج دانشجو به ثبت احوال بوده است که از این تعداد زوجها تنها آماری کمتر از 6000 مورد طلاق از طرف ثبت احوال به ثبت رسیده بود که این مسأله به معنای این است که درصد طلاق میان زوجهای دانشجو حدود دو درصد است و این آمار مستند و قابل دفاع است. این مقام مسئول توضیح داده است با توجه به اینکه از نیمه دوم سال 89 ثبت ازدواج در ثبت احوال به صورت مکانیزه انجام میشود، بیشترین نرخ طلاق از جامعه آماری ارسال شده مقدار تقریبی دو درصد را نشان میدهد. بخشی از این اعداد از زمانی که برآیند ثبت آنها ذکر شده است، کاملا قابل دفاع و پذیرش است و از زمانی که ثبت ازدواج به صورت مکانیزه صورت گرفته، آمارهای طلاق چک شده و درصد اعلام شده قابل اعتماد و موثق است.
در حالی که دو مقام مسئول دانشگاهی، دو آمار متفاوت از نرخ طلاق بین زوجهای دانشجو ارائه میدهند، شیراوژن تاکید میکند: تماس تلفنی با حدود هزار زوج دانشجو به صورت تصادفی و جویا شدن از وضع کنونی ازدواجشان نشان داد عدد اعلام شده بیانگر همان دو درصد نرخ طلاق در بین این زوجهاست. البته در ارائه این آمارها، زوجهای دانشجویی که در مراسم ازدواج دانشجویی شرکت نکردهاند و خارج از اطلاع دانشگاه، زندگی مشترکشان را شروع کردهاند، به حساب نیامدهاند.
* طلاقهای عاطفی را هم حساب کنیم
آمارها درباره نرخ طلاق دانشجویی، اعتبار چندانی ندارد، زیرا هنوز تحقیق جامع و ویژهای درباره طلاقهای دانشجویی انجام نشده است. آمارهای 10 درصدی، 70درصدی و حتی 90 درصدی طلاق بین زوجهای دانشجو، آمارهای دیگری است که برخی مشاوران خانواده مطرح میکنند.
اما تبریزی اظهار میکند: هیچکدام از این آمارهای عامیانه، پایه علمی ندارد و طلاق بین زوجهای دانشجو، دست کمی از طلاق در سایر گروههای اجتماعی ندارد. او تصریح میکند مهمتر از دستیابی به آمار طلاق زوجهای دانشجو، تفسیر اطلاعات مهم است؛ یعنی بهجای آنکه فقط دنبال عدد و رقم باشیم باید تحقیق کنیم کدامیک از زوجهای دانشجو، از زندگی زناشوییشان راضیاند و کدامیک فقط به خاطر آبرو یا رعایت هر هنجار دیگری مجبورند به یک زندگی ناخوشایند تن دهند. درواقع، حرف این روانشناس این است که حتی اگر آمار قطعی و موثق طلاق در بین زوجهای دانشجو را هم جمعآوری کنیم، باز هم نمیتوان روی این آمارها، میزان رضایت زوجهای دانشجو از زندگی مشترکشان را به دست آورد و باید به آمار طلاقهای عاطفی هم توجه کرد.
* هر آشنایی کوتاهمدتی نباید به ازدواج ختم شود
دانشجویان سال اولی بسیار مستعد ازدواج دانشجویی هستند؛ دانشجویانی که تازهوارد دانشگاه شدهاند و برای اولینبار است در یک محیط دو جنسیتی تحصیل میکنند. اما مشاوران ازدواج بشدت تاکید دارند آشناییهای کوتاهمدت و چند هفتهای در هر محیط دانشگاهی یا غیردانشگاهی که رخ بدهد، نباید بسرعت به ازدواج منجر شود.
آشناییهای چند هفتهای در دانشگاه نمیتواند شناخت کاملی از طرف مقابل ارائه کند و در این شرایط، هم دانشجویان و هم مشاوران مستقر در دانشگاه باید حواسشان جمع باشد که دانشجوی ترم اولی، چشم بسته وارد گود ازدواج نشود.
* راههای ازدواج دانشجویی موفق
اینکه کلی گویی کنیم و بگوییم ازدواج دانشجویی به طور مطلق خوب یا بد است، برداشتی منطقی نیست.
در ازدواج دانشجویی مثل هر ازدواج دیگری، تهدیدها و فرصتهای زیادی وجود دارد که البته اگر زوجها بتوانند مدیریت درستی بر فرآیند آشنایی و ازدواج داشته باشند، تهدیدها هم میتواند به فرصت تبدیل شود.
دکتر علی رضا کرمی، روانشناس و مشاور ازدواج در گفتوگو با «جامجم» معتقد است: کلاس درس دانشگاه، محیط مناسبی برای آشنایی زوجهای دانشجوست، اما این محیط برای ازدواج، کافی و کامل نیست.
کرمی، هم بینش بودن دانشجویان در مسائل اعتقادی و نوع نگرششان به جهان را موضوع بسیار مهمی میداند و تاکید میکند اگر دو دانشجو در مسائل اعتقادی مختلف با یکدیگر تفاهم زیادی داشته باشند، به احتمال قوی در مراحل بعدی زندگی مشترک هم دچار مشکل نمیشوند.
به نظر این روانشناس، عاقل بودن و باهوش بودن با همدیگر فرق دارد و احتمال دارد فردی باهوش باشد، اما عاقل نباشد؛ به همین سبب زوجهای دانشجو در صورتی که عاقل باشند و به بلوغ اجتماعی رسیده باشند، بعید به نظر میرسد با یکدیگر مشکلی پیدا کنند.
بررسی حضور دانشجو در جمعهای مختلف و تحلیل گروههای دوستی گوناگون او، معیارهای دیگری است که کرمی آن را معیار مناسبی برای شناخت شخصیت دانشجو میداند. استفاده از خدمات مشاورههای قبل از ازدواج در دانشگاه هم یکی دیگر از راههایی است که کمک میکند دانشجو در میانه راه دچار شکستهای عاطفی نشود و سنگ بنای زندگی آیندهاش را محکم بچیند.
به طور کلی شاید بتوان گفت همان معیارهای کلی ازدواج موفق مثل سطح فرهنگی متناسب خانوادهها، داشتن توانایی مالی برای اداره زندگی، صمیمیت و متعهد بودن زوجها با یکدیگر در ازدواجهای دانشجویی هم مصداق دارد، اما تفاوت اینجاست که در محیط دانشگاه، برخی حقایق شخصیتی و افکار واقعی دانشجو در محیط دانشگاه معلوم نمیشود و به همین خاطر، ارتباطهای خانوادگی زوجها و آشنایی بیشتر زوجها در محیطی خارج از فضای علمی دانشگاه میتواند شناخت بهتر و در نتیجه زندگی مشترک موفقتری برای زوجهای دانشجو به همراه داشته باشد.
دیدگاه شما