مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 6. آذر 1392 - 11:50   |   کد مطلب: 9693
یادداشت/ امیر دبیری مهر
دوران جدید سیاست خارجی ایران
در واقع در این توافق ضمن اینکه حقوق هسته‌ای ملت ایران بعد از یک دهه پایداری و مقاومت و با وجود موانع گوناگون به رسمیت شناخته شد در واقع قدرت‌های جهانی گام در مسیر جدید نهاده اند.
دوران جدید سیاست خارجی ایران

 

به گزارش صدای دانشجو به نقل از تسنیم، در یک نگاه کلان می‌توان سیاست خارجی ایران را در قرن معاصر به دو دوره قبل از انقلاب اسلامی 1357 و بعد از آن تقسیم کرد. در دوره پیش از انقلاب راهبرد اصلی سیاست خارجی ایران وابستگی و موازنه مثبت بود. یعنی ایران دوره پهلوی در سیاست خارجی مهره و ابزاری در خدمت سیاست‌های کلان منطقه‌ای آمریکا بود و در اعطای امتیازبه قدرت‌های جهانی نیز سعی می‌شد به‌طور متوازن این امتیازات اهدا شود به‌گونه‌ای که رضایت کشورهای گوناگون تامین شده و صدای اعتراضی بلند نشود وبه‌طور طبیعی در این فضای فکری مفهوم منافع ملی و امنیت ملی پایدار کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت یا دست کم تابعی از وابستگی رژیم پهلوی به قدرت‌های بزرگ بود.همین وابستگی یکی از دلایل اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی و سردادن شعار استقلال در جنبش اعتراضی ملت ایران شد.

اما سیاست خارجی ایران در سال‌های پس از انقلاب مبتنی بر راهبرد نه شرقی و نه غربی و استقلال ملی و سیاسی شکل گرفت که در 35 سال گذشته در دو مقطع مهم 10 و 25 ساله قابل دسته‌بندی تاریخی است. مقطع نخست مربوط به دوران 10 سال نخست جمهوری اسلامی است که سیاست خارجی ایران معطوف به معرفی انقلاب اسلامی در صحنه جهانی و دفاع از حقانیت مردم ایران در مجامع جهانی در برابر سیل سهمگین تبلیغات و دشمنی‌های گوناگون بود که نقطه اوج آن مذاکرات مهم ایران در سازمان ملل درخصوص قطعنامه 598 شورای امنیت بود.

در این دوره واقعیات حاکم بر صحنه بین‌المللی و مخالفت‌های قدرت‌های جهانی با پدیده انقلاب اسلامی و شعارهاو جهت‌گیری‌های نظام نوپیدا موجب شد سیاست خارجی متاثر از عرصه داخلی که درگیر یک جنگ تحمیلی شده بود وجهه تدافعی بگیرد. در نتیجه در این دور ه سیاست خارجی کمتر با مسائلی مانند توسعه و همکاری‌های بین‌المللی پیوند برقرار می‌کردو همه ظرفیت و توان دیپلماسی کشور معطوف به دفع تهدید و تبلیغ غیرواقعی علیه ایران بود. در دوره دوم که مربوط به سال 1368 تا 1392 است سیاست خارجی ایران دوران فراز و نشیب‌ها به سوی ثبات و پایداری را طی کرده است.

در این دوران قدرت‌ها و دولت‌های مخالف جمهوری اسلامی که نتوانستند با جنگی 8 ساله انقلاب و نظام اسلامی را از پای درآورند به ناچار سیاست تضعیف نظام اسلامی با جهت‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی را جایگزین سیاست نابودی نظام با جهت‌گیری‌های نظامی و امنیتی کردند. هرچند در این دوره هم چاشنی توطئه نظامی و امنیتی همواره در وسط میدان بوده و علت عدم به‌کارگیری آن ناامیدی در تاثیرگذاری آن بوده است.

در این دوره که مقارن است با ریاست‌جمهوری بوش پدرو سیاست نظم نوین جهانی آمریکا(1988-1992) ، بیل کلینتون و سیاست مهار دوجانبه او(1992-2000) و جورج دبیلو بوش و سیاست ایجاد خاور میانه جدید او(2000-2008) ودر نهایت باراک اوباما (2008 تاکنون) جمهوری اسلامی سعی کرده است ضمن توسعه روابط و همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با دولت‌های غیرمعارض و همسو به‌ویژه همسایگان؛ همچنان نسبت به دفع سیاست‌های خصمانه دول متخاصم به‌ویژه آمریکا و اسرائیل هوشیار باشد.

برای مثال در10 سال گذشته وبا اجرای شدید‌تر سیاست‌های تحریمی توام با تهدیدات گذشته؛ نظام جمهوری اسلامی تلاش کرده است ضمن ارتقای توان دفاعی کشور میزان تاثیرگذاری سیاست‌های تحریمی را نیز به حداقل رسانده و آستانه مقاومت ملی را با اتخاذ سیاست‌هایی مثل اقتصاد مقاومتی بالا ببرد. همین رویکرد موجب شده تا بیشترین توان سیاست خارجی کشور در این دوره حدودا25 ساله همچون گذشته – هرچند خود به دوره‌های کوتاه‌تر قابل تقسیم است – صرف خنثی‌سازی نیروهای منفی دولت‌های غیر دوست در صحنه بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی‌شود.

بنابراین آنچه در مذاکرات ژنو رخداد به نظر نگارنده فراتر از یک توافق حقوقی درخصوص مسائل هسته‌ای است و از ماهیتی کاملا سیاسی برخوردار است. در واقع در این توافق ضمن اینکه حقوق هسته‌ای ملت ایران بعد از یک دهه پایداری و مقاومت و با وجود موانع گوناگون به رسمیت شناخته شد - و نگارنده در تحلیل قبلی این مسئله را بسیار مهم‌تر از مسائل جزئی و فنی دانسته بودم - در واقع قدرت‌های جهانی گام در مسیر و فضای جدید نهادند که امید است با جدیت این مسیر را طی کنند.

در این فضای جدید به نظر می‌رسد تعامل و همکاری محتاطانه با جمهوری اسلامی ایران مبنای عمل مشترک قدرت‌های جهانی یعنی کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل به‌علاوه آلمان قرار گرفته است. سیاستی که اگر نگاهی واقع گرا داشته باشیم ماحصل ناکامی و شکست سیاست‌های خصمانه گذشته علیه ایران بوده است. سیاستی که مبتنی بر تحریم و تهدید بود و در 3 دهه نتیجه مشخصی جز افزایش خصومت‌ها و کاهش بی‌اعتمادی ایرانیان به غرب نداد و غربی‌ها امیدوارند با جایگزینی آن با سیاست تکریم و احترام بتوانند فضای همکاری با ایران را فراهم سازند و سیاستی خردمندانه را اجرا نمایند.

اگر دولت‌های غربی به تاریخ ایران نیز خوب توجه کنند در می‌یابند که ملت ایران از یکسو در برابر تقابل و دشمنی و تهدید و تطمیع و زیاده‌خواهی به هر قیمتی ایستادگی می‌کند و از سوی دیگر قدرت بسیار بالایی در تعامل و ارتباط و مناسبات با دیگر ملت‌ها و تمدن‌ها و فرهنگ‌ها دارد. همین پایه و زمینه فرهنگی اجازه می‌دهد دوران جدیدی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آغاز شود و پس از چند سال استمرار نهادینه گردد.

در این دوره جدید می‌توان شاهد حضور پر رنگ‌تر و سازنده ایران در عرصه‌های تصمیم‌سازی منطقه‌ای و حتی بین‌المللی بود. اگر کشورهای عضو 5+1 به توافق ژنو عملا پایبند باشند و الگوی برد- برد را مسیر صحیح تامین منافع ملی و منطقه‌ای و صلح بین‌المللی بدانند بعد از دوره 6 ماهه آزمایشی مصرح در توافق ژنو می‌توان شاهد فصل نوینی از سیاست خارجی ایران بود. برخلاف رویکردهای بدبینانه و اقدامات مخرب عربی و صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران واقعیت این است که ظرفیت‌های دیپلماسی ایران برای همکاری و تعامل در راستای صلح و پیشرفت و امنیت منطقه‌ای و جهانی به‌طور تاریخی و تمدنی و فرهنگی جاذبه بسیار زیادی برای همکاری دارد که متاسفانه قدرت‌های غربی سال‌هاست خود را از این فرصت محروم کرده‌اند.

در ایران هم گروه‌های سیاسی و اقشار موثر بر روند سیاست خارجی باید فضای جدید بین‌المللی و الگوی همکاری محاطانه و هوشیارانه را درک کرده و بیاموزند عاقلانه و هوشمندانه و با رویکردی صلح طلبانه به‌دنبال تامین منافع و امنیت ملی بودن به مراتب مشکل‌تر و هوشمندانه‌تر و موثر‌تر از مواجهه سخت و خصمانه است و نباید ایستادگی و پایمردی و اصولگرایی و ارزش‌مداری در سیاست خارجی را صرفا به حوزه تقابل تقلیل داد بلکه این صفات پسندیده می‌تواند در حوزه تعامل هم معنا داشته باشد.

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار