مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 19. آذر 1392 - 14:04   |   کد مطلب: 9862
محمدتقي اسدي مسئول اسبق بسيج دانشجويي دانشگاه بوعلی سینا:
اساتید فتنه گر را به مناظره دعوت میکنم
برخي ها در سال 88 اسلام را هدف قرار داده بودند/ يکي از آنها گفته بود اگر مدير شوم اينها را پارو مي کنم/ ما هم خوشحال نبوديم که، اين اتفاقات موجب ريزش عده اي از قطار انقلاب شد/ من از همين تريبون اينها را به مناظره دعوت مي کنم
اساتید فتنه گر را به مناظره دعوت میکنم

به گزارش صدای دانشجو متن زیر مصاحبه محمدتقی اسدی مسئول اسبق بسیج دانشجوی دانشگاه بوعلی سینا است که در نشریه جریان چاپ شده است.

بچه هاي خوابگاه مي گفتند :در سالهايي که دانشجوي کارشناسي بود، با اکثر افراد بدون توجه به عقايدشان رفت و آمد داشت.او در خوابگاه حتي به اتاق کساني که با او و انديشه ي او مخالف بودند هم سر مي زد و با آنها مباحثه مي کرد به طوري که وي حتي در ميان مخالفين عقايدش هم وجهه ي خوبي داشت..

چهارشنبه که مي خواستم باهاش درباره ي 16 آذر 88 مصاحبه کنم، وقتش خيلي پر بود. بهم گفت: بيا سلف شايد سر ناهار وقت کرديم با هم صحبت کنيم. چهره اي متواضع ،ولي با عقايدي استوار داشت.اين خلاصه اي از مصاحبه با وي مي باشد.

(در ابتداي کار در حين اين که ايشون غذا مي خورد مستقيم رفتم سر اصل مطلب وپرسيدم) چرا 16 آذر 88 در دانشگاه بوعلي بحراني شد؟ اصلا تفاوت اصلي 16 آذر 88 با سالهاي قبل و بعد از آن چي بود؟

بعد از انتخابات 22 خرداد 88،با توجه به مسائلي که در کشور اتفاق افتاد،برخي حتي بعد از بيانات رهبري حاضر به برائت از فتنه انگيزان و براندازان داخلي و خارجي نشدند و با اين حرکت خود موجب ادامه ي بحران در کشور شدند.بحراني که با آغاز سال تحصيلي دانشگاه ها حادترشد. مثلا دروغ درباره ي روز تولد يکي از همين سران فتنه و در ادامه ي آن اتفاقات 13 آبان و 16 آذر که در دانشگاه اتفاق افتاد.

اما شايد بتوان گفت تفاوت 16 آذر 88 با سال هاي پيش و بعد از آن اين بود که در سال 88 به علت ملتهب بودن فضاي جامعه،برخي مي خواستند تا از اين آب گل آلود ماهي خود را صيد کنند که با خواست خدا موفق نشدند.اينها نتوانستند بدنه ي دانشجويي را با خودشان همراه کنند و اتفاقا زمين خوردند و منزوي شدند.اين ها تصور مي کردند،اگر در اين فضاي ملتهب حضور يابند و عقايدشان را بروز دهند مطمئنا پيروز خواهند شد.

مگراینهاچهعقایدیداشتند؟

اولين بحث،بحث ايرانيت است،که اينها آن را در مقابل اسلاميت نظام قرار داده بودند و نمود آن در را شعار جمهوري ايراني شاهد بوديم.بحث دوم ،بحث کوتاه آمدن نظام از مقاومت بود،که امروز شاهديم که ايران عزيز هرچه دارد از اين مقاومت دارد.

اگر يک تحقيق جامع در اين مورد صورت بگيردمشخص ميشود که اينهادر تک تک مواضعشان  از لحاظ فکري تقابل مستقيم با اسلام داشتند،که تفکر و عقيده ي اين طيف فتنه انگيز به امثال سروش ،بشريه و...خيلي قبل ترها که برگرديم به ميرزا ملکم خان ارمني برمي گشت که اين مواضع را مي توان از شعارهاي اينها فهميد.

جالب اينجاست که اينها چون غرق در دنياي غرب شده اند نه براي اسلام بلکه براي ملي گرايي هم ارزشي قائل نيستند در يکي از اين موضع گيري ها رجبعلي مزروعي يکي از همين طيف به ظاهر اصلاح طلب مستقيماَ با توهين به ملت ايران گفته بود:اگر در ايران مرگ موش هم توزيع کنند، مردم ايران قابلمه بدست صف مي بندند. و جالب تر اينجا بود که همين ها در سال 88 براي همراه کردن طيفي از دانشجويان به شعارهايي پوپوليستي روي آورده بودند.وميگفتند «خوني که در رگ ماست،هديه به ملت ماست».يا در زمان هاي ديگر حافظه ملت ايران فراموش نمي کند که در سالهاي آغازين انقلاب شاهد سردادن امثال اين شعارهاي زيبا و فريبنده توسط قشر ملي گرا و ليبرال بوديم،که بعدها همين افراد در زمان دفاع مقدس حاضر بودند ،با بهايي گزاف سوراخ موش را بخرند و به خارج از ايران فرار کنند تا بعد از اينکه آبها از آسياب افتاد به کشور بازگردند و دم از ملي گرايي بزنند. الحق و الانصاف ما قسم حضرت عباستان راقبول کنيم يا دم جناب خروستان را...

اينها همان هايي بودند که در سال 88 با کمک سرويس هاي خارجي کارهايي را انجام دادند که موجب شد حتي کشور عقب بيافتد.البته ما هم خوشحال نبوديم که، اين اتفاقات موجب ريزش عده اي از قطارانقلاب شد.اما ديديم که بالاخره اين اتفاق در کشور افتاد.به موجب اين حرکت بود که استکبار جهاني در موضع گيري هاي سياسي نسبت به ايران اسلامي عزيز گستاخ تر شد و گرنه سال88 استکبار جهاني به اين نتيجه رسيده بود که سريعتر با ايران در بحث هسته اي توافق کند آنهم با دادن امتيازات بيشتر نه مثل الان که ...

حضور و بروز اين افکار و اعمال در دانشگاه بوعلي به چه نحوي بود؟

اتفاقا ما در دانشگاه شاهد  رد پاي اين سرويس هاي غربي بوديم.که با موج عظيم رسانه اي آن را پوشش مي دادند .نمونه ي آن در گزارشي بود  که شبکه ي  VOA  توسط افرادي همچون آقاي «ر.ج» و آقاي «س.ح»، در همان شب قائله ي 16 آذر88پخش کرد و مجري اين شبکه طوري  براي کشته شده گان دروغين  دانشگاه بوعلي گريه و زاري مي کرد که انگار مادرش مرده است .اين شبکه قصد داشت تا با مصاحبه اي که از طيف منحله ي دفتر تحکيم گرفته جوي را بر عليه نظام ايجاد کند وبر روي اين موج رسانه اي، هر کاري که مي خواهد بکند.که موجب تعجب همگان شد که وقتي از دماغ کسي يکقطره خون هم نيامده يک شبکه تلوزيوني که ادعاي حرفه اي گري مي کند چگونه دروغي به اين بزرگي مي گويد در يک کلام شايد بتوان گفت در 16 آذر 88 برخي مي خواستند در اين فضاي ملتهب خودشان را مطرح کنند که اتفاقا مکرشان به خودشان بازگشت و مصداق اين آيه ي شريفه هستند»و مکروا و مکر الله و الله خير الماکرين» و عملا از فضاي جنبش دانشجويي حذف شدند.

منم که خيلي چيزا برام مشخص شده بود در حين اينکه قاشق غذاشونو دنبال مي کردم و سر تکون مي دادم گفتم مگه اصلا ايدئولوژي خاصي را قبول داشتند؟

ايشونم که تا من سئوال بپرسم فرصتي پيدا کرده بود تا دو تا قاشق غذا بخوره يه خرده لحن صداش رو عوض کرد و گفت: از لحاظ انديشه اي اگر بخواهيم صحبت کنيم،آنها سالها قبل بحثهايي را مطرح مي کردند و قوانين و ساختارهاي نظام را زير سوال مي بردند.در سال 88 احساس کردند که مي توانند ايده هايشان را به منصه ظهور برسانند که نتوانستند کاري را ازپيش ببرند و به علت اين که  ايدئولوژي ثابت و جايگزين براي اسلام نداشتند،موجب شد تا آنها به نقطه ي صفر خود بازگردند در کل بخواهيم خلاصه کنيم تئوري اينها همان انديشه هاي ليبرال دموکراسي غرب و تئوري هاي نخ نما شده  امثال ماکس وبر  و پوپر بود که لق لقه زبان امثال سروش و حجاريان بود که حالب اينجاست خودشان هم به عدم کارايي اين تئوري ها بعدا اقرار کردند.و 16 آذر نقطه ي عطفي بود تا شکست انديشه اي و عملي خود را ببينند.

غذاي ايشون که تموم شد منم رسيدم به آخرين سئوالم  وديدم يه گريزي هم بهفضاي الان دانشگاه بزنيم بد نيست و نظر ايشون رو درمورد تغيير دولت و تاثيرش بر فضاي دانشگاه پرسيدم وگفتم آيا اين انديشه ها به دانشگاه بر مي گردند؟

که ديگه اين دفعه با يک حالت آرامش بعد از صرف ناهار گفت: الان که دولت اعتدال بر روي کار آمده است،يک عده اي از همان اساتيدي که در 88 هم براي خودشان تصوراتي را فراهم کرده بودند و مي پنداشتند که نظام به آخر راه رسيده است،دست به يک سري اقدامات زدند. اينها فکرمي کردند چون شهر يه خرده خالي شده،قورباغه هم بايد هفت تير بکشد، و اقدامات ساختارشکنانه اي انجام مي دادند.

مثلاآقاي دکتر»غ م « از اعضاي هيئت علمي دانشکده مهندسي،و آقاي دکتر(م) از اساتيد دانشکده ادبيات بعد از روي کار آمدن دولت اعتدال وزارت علوم را تفرجگاه و کافي شاپ خودشون کرده اند.به طوري که شنيده شده که اينها آخر هفته ها به وزارت خانه مي روند و ملتمسانه به دنبال بازگشت به صحنه ي مديريتي دانشگاه هستند.ويا فردي مثل دکتر «د» از اعضاي هيئت علمي دانشکده مهندسي،اين فرد احساس کرده حالا که دولت اعتدال بر سر کار آمده اقدامات سال 88 وي را فراموش کرده ايم،گويا گفته اگر ما بياييم همه ي اينها(مديران امروز دانشگاه) را پارو مي کنيم.يا فردي مانند دکتر»م ح» از اعضاي هيئت علمي دانشکده علوم،اين فرد ماندنش در دانشگاه سراسر شبه است.اين فرد لياقت استادي ندارد.ما ازحقوق نظام و دانشجويان کوتاه نمي آييم.کسي که در کسوت استاددانشگاه اين نظام در کف خيابان عليه نظام شعار مي دهد ،در حاليکه قسم خورده که از نظام صيانت کند.اصلا لياقت استادي دانشگاه را ندارد حقش همان است که برود سطل آشغال آتش بزند وي در 25 بهمن 89 در حاليکه بر عليه نظام شعار مي داد ،دستگير شد و از طريق برخي ميانجي گري ها، مورد رافت نظام قرار گرفت به دامان دانشگاه بازگشت.

اينها از لحاظ انديشه اي حرفي براي گفتن ندارند.اينها حتي از لحاظ مديريتي هم حرفي ندارند .چرا که در دوران اصلاحات شاهد مديريت اينها در دانشگاه بوديم. و دانشگاه مخروبه اي بيش نبوداين ها با اعمال خود فضاي علمي دانشگاه را تحت الشعاع قرار داده بودند و اصلا از علم غافل شده بودند و دانشگاه را سراسر دچار حاشيه کرده بودند و دانشجو را پياده نظام خود کرده بودند. بنده در دانشگاه بودم و ديدم که دانشگاه مخروبه اي بيش نبود هم از لحاظ علمي ، فرهنگي و به خصوص فضاي عمراني دانشگاه که بيشتر شبيه حلبي آبادبود .اما هم اکنون شاهديم که دانشگاه از لحاظ علمي،فرهنگي،اجتماعي،عمراني و... با رشد همراه است.اينها معلوم نيست چه دغدغه اي دارند.اينها مي خواهند با همراه کردن يک عده اي از دانشجويان،آنها را به پياده نظامي براي مقاصد خود تبديل کنند.

من از همين تريبون اعلام مي کنم:اينها هم از لحاظ انديشه اي و هم از لحاظ مديريتي حرفي براي گفتن ندارند.اگر احساس مي کنند که خيلي حرف براي گفتن دارند خود را براي مناظره آماده کنند ،تا دانشجويان ببينند چه انديشه اي دارند؟،از لحاظ مديريتي چه در چنته دارند؟انشا الله با بستري که بسيج جهت مناظره فراهم خواهد کرد،اينها بيايند و صريح بگويند که چه دارند؟چرا که فضاي دانشگاه يک فضاي آزادانديشي و آکادميک است.باز هم تکرار مي کنم،بنده حاضرم با اينها مناظره کنم.

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار