متن زیر شرح مصاحبه تفضیلی خبرنگار صدای دانشجو با حجت الاسلام والمسلمین رستمی رئیس دفاتر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه های استان همدان و امام جمعه مریانج درباره فتنه88 است که به مناسبت نه دی روز بصیرت منتشر می شود:
-فتنه چیست؟آیا فتنه یک بخشی از تاریخ است که به وقوع پیوسته و تمام شده؟ آیا توانسته ایم ابعاد فتنه را به روشنی بیان کنیم؟
-بسم الله الرحمن الرحیم
تعریفی که امیرالمومنین و قرآن ازفتنه دارند و بعدا هم در فرمایشات مقام معظم رهبری میبینیم این است که فتنه یعنی غبار آلود بودن فضا به گونه ای که توان تشخیص برای هرکسی میسر نباشد. در حقیقت باید امتزاج حق و باطل را مقدمه غبار آلود بودن فضا بدانیم. حق و باطل به گونه ای با هم مخلوط بشوند که جز آدمهایی که توانایی و آمادگی برای شناخت نداشته باشند نتوانند حق و باطل را در این فضا تشخیص بدهند.
ما چقدر توانسته ایم فتنه را معرفی بکنیم؟ مقداری که غبارها را توانستیم بنشانیم و این تمییز و جداسازی را توانستیم انجام بدهیم موفق شدیم، آن مقداری که نتوانستیم هنوز فتنه باقی است و جریان دارد یعنی ما نباید فتنه را به عنوان یک حادثه ای که در یک سالی به نام 88 در چند روز و یا حداکثر نه ماه شروع شد و به پایان رسید بشناسیم. نه، فتنه یک جریان مداومی است که حضور دارد. در مقاطعی سربازمیکند و هزینه هایی را تحمیل میکند. جریان فتنه جریانی نیست که بگوییم یک مقطعی شروع شد و به پایان رسید حالا بنشینیم یک حادثه تاریخی را که در گذشته رخ داده معرفی کنیم، نه اینطور نیست یعنی هنوز هم ما در فتنه هستیم. بخش هایی از فتنه چهره خودش را نشان داد اما بخش هایی از فتنه هنوز ممزوج بودن حق و باطل در آن هست و اتفاقا در فضای فتنه بازتولید فتنه داریم. یعنی مجددا بر اساس رفتارها غبارهایی ایجاد میشود حق و باطل هایی با هم ممزوج میشوند و فتنه های جدیدی ایجاد میشود این زایش و مرگ فتنه اتفاقی است که در گذر زمان رخ میدهد. هم در نخبگان جامعه هم در عموم جامعه به عنوان بدنه ای که محمل پیاده شدن فتنه میشود. هرمقدار آگاهی ها عمیق تر باشد فتنه مجال کمتری پیدا میکند و تحرک و فتنه بودنش ضعیفتر است و هرچه این آگاهی ها به دلایل و عوامل مختلف کمرنگ بشوند بصیرت ضعیفتر بشود فتنه پررنگتر و غبارها شدیدتر خواهد بود.
-هدف فتنه چیست؟
- اگربخواهیم تحلیل کلی از عالم بدهیم خدا میفرماید یا بنی آدم لا یفْتِنَنّکمَ الشَّیطانُ کمَا اخْرَجَ اَبَوَیکمْ مِنَ الجَنَّةِ ای بنی آدم شیطان شما را به فتنه نیندازد شیطانی که قسم خورده ما را جهنمی بکند هدفش از فتنه جهنمی کردن ماست. شیطان با قسم به خداوند می آید انسان رو گول میزند وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ. شیطان هم اگر بیاید و چهره شیطانی خودش را بروز بدهد کسی گولش را نمیخورد. پس هدف کلی فتنه هدف شیطان وآن هدف گمراه کردن انسان و به اغوا و جهنم کشاندن انسان است. هر انسانی به مقداری که باشیطان وابستگی داشته باشد فتنه زاست و به مقداری که با آن جنبه الهی و جنبه غیر شیطانی و جنبه ملکوتی ارتباط داشته باشد فتنه زداست.
-بقای فتنه به چه چیز وابسته است؟منظور از رویش و ریزش در فتنه چیست؟
-علتش برمیگردد به ضعف ما که این ضعف عوامل مختلف دارد یکی نشناختن فتنه، نشناختن خطر فتنه. ما که میگویم شامل یک طیف کلی میشود از خواص، رسانه و مجموعه های دیگر ...فتنه موجب میشود که چهره هایی که تا به حال مورد توجه بودند از عرصه توجه سقوط بکنند افرادی که چندان اقبالی به آنها نبود یا خیلی معروف نبودند چهره بشوند و آن زایش و رویش و ریزشی که مقام معظم رهبری فرمودند در جریان فتنه هم اتفاق می افتد.
آدمهایی که در حال سقوط اند دو حالت دارد: یک بار متوجه این سقوط میشوند و تلاش میکنند که سقوط نکنند؛ به امامشان ملحق میشوند؛ ما داریم حتی در جریان پس از سقیفه بعضی از خواص اصحاب امام علی(ع) کسی که گیج شد، با تردید جلو آمد اما بعد آمد همراه شد. خب یعنی آدمی که فتنه زده شده گاهی وقتها موفق میشود برگردد و سرپا بایستد و محکم باقی بماند، گاهی وقتها نه. این اتفاق برایش نمی افتد دلبستگی ها، اموال و اولاد و خانواده و پست و باند و مقام و آن عواملی که دلبستگی ها را ایجاد کرده اجازه نمیدهد فرد بتواند خطش را اصلاح کند چنین فردی موقعی که سقوط میکند نمیتواند آن وظایفی که از او انتظار میرود را انجام بدهد و این افراد افرادی هستند که باید جامعه را روشن بکنند و هدایت بکنند. چند سال از فتنه88 میگذرد نگاه بکنیم آدم های مورد انتظار فراوانی بودند که به اندازه نقششان نقش ایفا نکردند تلاش کردند که وسط حرکت بکنند بخشی خودشان فتنه زده بودند یعنی طرف احساس میکرد که در دو طرف جریان حق و باطل چون وجود دارد و عواملی رو میبیند دیگر صلاحیت دفاع از حقی را ندارد این یکی از نقاط کلیدی است اگر صلاح بدانید اینجا را توضیح بدهم:
امیرالمومنین در تعریف فتنه می فرماید بخشی از حق را و بخشی از باطل را میگیرند و با آن بر سر حق میکوبند. در جریانات سیاسی گاهی وقت ها که می خواهیم تحلیل کنیم در مقابل یک اختلاف یا پدیده فتنه آلود قرار میگیریم، به دلیل این که در دو طرف حق میبینیم و باطل میبینیم به فتنه می افتیم. اگر یک طرف حق محض باشد یک طرف باطل محض باشد کسی به فتنه نمی افتد. چه تفاوتی دارد وقتی ما در یک جریان مقابل دو گروه قرار میگیریم که هر دو گروه در درونشان حق وجود دارد و باطل وجود دارد؟ چه طور تشخیص بدهیم با کدام جریان باشیم؟
اینجاست که هنر عبور از فتنه ها مشخص میشود شما در جریان اصحاب امیر المومنین در جنگ صفین یک شعار دارید، در جنگ جمل چهره ها و شخصیت ها هر دو با سابقه؛ همسر پیامبر، داماد پیامبر. با این تحلیل؛ خلیفه پیامبر، دو یار پیامبر. شعارها هر دو با جذبه؛ امیرالمومنین میگوید اینها بیعت شکنی کردند آنها هم میگویند ما منتقم خون عثمان خلیفه کشته شده هستیم و قاتلان خلیفه در سپاه علی اند. شعار، شعار قشنگ و فریبنده ای است و حتی واقعیت هم داشته یعنی بخشی از کسانی که در کشتن عثمان نقش داشتند در زمره سپاهیان امیرالمومنین بودند. خلیفه ای مظلومانه بدون حکم شرعی کشته شده و ما منتقم خون او هستیم، پس در دو سو شعار حق میبینم، در دو سو آدم های موجه میبینیم، فردی که در مقابل این دو سو قرار بگیرد چه طور تشخیص بدهد؟ این هنر عبور از فتنه است. اگر بنا باشد یک طرف امیرالمومنین باشد یک طرف یزید، یک طرف امیرالمومنین باشد یک طرف عمربن عبدوود، کسی دچار فتنه نمیشود. ممکن است فردی بترسد جا بزند عقب بنشیند فرار بکند که خیلی ها هم در رکاب پیامبر این کار را کردند ولی دچار فتنه نشدند. ولی شما در جریان فتنه میبینید آدمهای مومن فراوانی که اگر به تشخیص برسند بر اساس تشخیص عمل میکنند. مثلا در فتنه 88 شما آدمهایی را دارید که در دفاع مقدس نقش آفرین بودند، ایثار کردند، جان دادند، عزیز دادند، سلامتی دادند، حضور در دفاع داشتند، در حالی که خیلی ها این کار را نمیکردند. پس اینها آدمهایی نیستند که ناشی از بی ایمانی بروند سمت فتنه جریان فتنه آلود مواقعی که بناست ضربه بزند نقطه آسیب پذیری آدم ها را هدف قرار میدهد نمیتوانیم بگوییم اینها آدم هایی هستند که بی دین اند آدم هایی هستند که دلبستگی به باورها و دین ندارند. مشکل اینجاست که این توان تشخیص در جریان مخلوط شدن حق و باطل است که آدم ها را می آزماید. خواص هم از این امر مستثنی نیستند مثلا شما در جریان فتنه 88 میبینید که می آیند میگویند این طرف در مناظره حرف های زشتی زد، آن طرف مظلوم واقع شد، فرصت دفاع نداشت. بعد نسبت میدهند تمام تحولات میدانی فتنه را به یک رفتاری که در یک مناظره صورت گرفته. رهبری میگوید بابا شما چشم هاتون را روی افق های دورتر بدوزید، پشت سر را ببینید برنامه ریزی هایی که برای این فتنه شده، منتظر اتفاق افتادن مناظره یا عدم اتفاق افتادن نبوده. برنامه ریزی هایی که برای فتنه شده منتظر نوع نتایج نتخابات نبوده. منتظر تبریک گویی ها در روز اول پس از انتخابات و شمارش آرا و تبریک نگفتنش نیست. اینها برنامه را ریختند. این عقبه را دیدن کار آدم هایی است که بصیرت دارند. یا باید این بصیرت رو داشت؛ عقبه رو دید، یا باید به بصیری دل بست.غیر از این دوتا اگر باشد آدم در فتنه می غلتد. خواصی که در فتنه سقوط کردند یا به سکوت کشانده شدند، کسانی بودند که نه آن بصیرت را داشتند که عقبه را ببینند، نه به این بصیر دلبسته بودند که با اطمینان همراه او حرکت کنند و مردمی که میبینیم قشنگ عمل کردند در جریان فتنه خیلی از این مردم ممکن بود دیدن عمق عقبه دشمن را نداشتند، اما به این پیش قراول اطمینان داشتند وبا او حرکت کردند و با اشاره او همراه شدند به همین دلیل هم خیلی از جاها عوام بهتر از خواص عمل کردند.
-آیا میتوان جریان عاشورا و رفتار مردم با امام حسین(ع) را هم فتنه نامید؟
-عاشورا محصول فتنه است بخشی از فتنه است...ما در دوره پیامبر فتنه هایی را داریم. خدا هم وعده داده اصلا گفته امید نداشته باشید که گرفتار نشوید فردی به امیر المومنین گفت که من دعا میکنم هرگز دچار فتنه نشوم. حضرت فرمود چنین اتفاقی رخ نمیدهد چون انسانها همه مفتون اند و فتنه زده خواهند بود اما دعا کن خداوند به تو مسیر عبور از فتنه را نشان بدهد. دعای امتحان نشدن دعای غلطی است. در دوره رسول خدا داریم جریان های فتنه آلود، شما میبینید جاهایی طرف مدعی حق میشود درمقابل پیامبر. رئیس خوارج در جریان تقسیم غنائم جنگ حنین پیش پیامبر آمد و گفت: عدالت بورز. تو چرا به ابوسفیان سهم بیشتری دادی به مسلمانها سهم کمتر؟ یعنی چه؟ یعنی من مدعی عدالتم و سخن حق میگویم و تو در مسیر باطل قرار داری. ظاهر سخن سخنی است که فتنه آلود است. چرا؟ چون با ادعای حق و با رنگ و لعابی از حق می آید پس فتنه جریانی است که از زمان پیامبر هست. سقیفه نمود فتنه است؛ امیرالمومنین علی(ع) درباره سخنانی که در سقیفه گفته میشود میگوید اینها حرف قشنگی است ولی چه استفاده ای از اینها می شود؟ استفاده برای غصب حق. آمدند به حضرت گفتند که خلیفه اول استدلال کرده به این که پیغمبر فرموده امامان از قریشند. حضرت فرمود: بله درخت را گرفتند میوه درخت را له کردند، ما میوه ی قریشی هستیم که باید امامت در بین ما می بود. پس جریان فتنه عبور دارد، حضور دارد. جریان سقیفه جریان خلافت عثمان را می زاید، خلافت عثمان و رفتارهای او کشته شدن او را میزاید، کشته شدن او تمام فتنه های بعدی جهان اسلام را میزاید. امیرالمومنین در محاصره عثمان میرود نصیحتش میکند که بترس از این که آن امیری باشی که پبامبر فرمود کشته میشود و بعد از او خونریزی در جامعه اسلامی قطع نمیشود. یعنی بسیاری از حوادث پس از اسلام برمیگردد به کشته شدن عثمان. یزید شعار انتقام خون عثمان را میدهد. بعد از عاشورا شعار انتقام خون کشته شده های بدر را میدهد. پس عاشورا خودش محصول فتنه های قبلی است، به همین دلیل است جمله حضرت زینب کبری(س) که: به فدای آن کسی بشوم که در دوشنبه به شهادت رسید. دوشنبه روز رحلت پیامبراست نه روز شهادت امام حسین(ع). یعنی امام حسین(ع) در رحلت پیامبر که روز سقیفه است به شهادت رسید عاشورا محصول سقیفه است عاشورا محصول فتنه های قبلی است و خود عاشورا یک فتنه است. یک آزمونه، آدم هایی در این فتنه عقب ماندند آدم هایی بعدا در جریان توابین و جریان مختار دنبال تصحیح رفتار خودشان بودند ولی در فتنه ای گرفتار شدند. آدم های کمی موفق شدند از این عبور بکنند و بعد همین جریان ادامه دارد...
-فتنه 88 چه نسبتی باشرایط فعلی ما و گذار از پیچ بزرگ تاریخی دارد؟
-ما به تعبیر درست رهبری دریک مرحله ای قرار داریم در حرکتمان. ما که میگوییم یعنی امت اسلام و جامعه ایرانی. جامعه ایرانی که میگوییم یک جامعه هفتصد ساله را میگوییم، یک جامعه هزاروسیصد ساله رامیگوییم، یک جامعه چندین قرنی را میگوییم، این که میگوییم ملت ایران را. ما بخشی از این ملت هستیم این ملت از گردنه های مختلفی عبور کرده، سقوط ها و صعودهایی را داشته الان به نقطه ای رسیده که اگر از این نقطه عبور بکند به یک دشت فراخی از پیشرفت و محصولات وسیعی خواهد رسید. اما این عبور از این گردنه عبور آسانی نیست ملت ها در حال رقابتند، کوههای بزرگی مثل موانع ابر قدرت ها در حال مقابله با این عبور هستند. چه کسی موفق میشود عبور بکند؟ آن ملتی که باور داشته باشد به آینده، اطمینان داشته باشد به توان خودش، و بشناسد راه را. با این از مسیر عبور میکند. دراین پیچ تاریخی فتنه ها؛ آن طوفان های شدیدی که در مسیر این عبور می آید گاهی وقت ها میبینید سرمسیری، دوراهی ای، ملتی را به سمت پرتگاهی می برد که نتیجه اش سقوط است. ما خیلی از انقلابها را شاهد بودیم که انقلاب منجر به سقوط شده. اگر ما فتنه88 را یکی از این توفان های شدید در وزش که ملت ما را سر دوراهی قرار داد بدانیم، میبینیم مردم با همراه شدن با رهبر از مسیر صحیحی عبور کردند. بدانیم ما مردمی را داریم که تجربه گردنه ی بسیار سخت یا یک توفان شدید بسیار سخت را در عبور از این پیچ بزرگ تاریخی دارند. این پیچ آینده قطعا باید سخت تر باشد و الا فتنه نیست، اگر سخت تر نباشد فتنه نیست مثلا شما نگاه کنید الان موضوعی به نام رضا پهلوی برای جامعه ما مساله نیست رضا پهلوی می آید گاهی وقت ها به عنوان طنز مطرح میشود در جامعه. مثلا رضا پهلوی فتنه نیست مردم مثل یک طنز بهش نگاه میکنند گاهی وقت ها می آید میگوید من خودم را اخته میکنم که دیگر شما مطمئن بشوید من نمیخواهم موروثی بکنم. ما میخندیم. ولی نمیتوانیم بگوییم وزن افرادی که فتنه88 با تکیه بر آنها راه افتاد وزن رضا پهلوی است. حالا فتنه بعدی اگر آدم های هم وزن اینها بیایند یا کم وزن تر بیایند عبورش بسیار آسانتراست اما آدمی باید بیاید که وزنش وزنه قویتر از وزنه فتنه های قبلی باشد. سختی های قبل در مقابل این سختی باید سبکتر باشد والا کسی که وزنه 250 کیلویی را بالای سرش برده موقعی که200کیلو جلو دستش بگذاری برایش سخت نیست موقعی به سختی میفتد و باید به فکر عبور از این وزنه باشه که 270 کیلو باشد. رکورد کسی را به خودش تعارف کردن نگران کردنش نیست، باید رکوردهای سنگین تر و بالاتری را به او پیشنهاد بدهند که سخت بشود. به خصوص کسی که دائما در حال نشاط و جوانی است. بنابراین قطعا فتنه آینده فتنه سخت تری است.
باید فرار کنیم یا نگران باشیم؟ نه. واقعیت این است که اگر ما بخواهیم رشد کنیم باید امتحان بدهیم. کسی نمیتواند بدون آزمون دکتری وارد دوره دکتری بشود و در کارشناسی ارشد مانده، کسی هم نمیتواند بگوید حالا که آزمون سختی دارد پس من علاقه ای به دکتری ندارم. علاقه به دکتری یک علاقه واقعی و ذاتی است، بنابرین باید خود را آماده آزمون ورودی به دوره دکتری بکنیم. این دیگر به عنوان یک ارزش تلقی میشود؛ جامعه ای که وارد فتنه بزرگتر و سخت تر میشود، اما هنر این است که از این فتنه ها با کمترین تلفات عبور کنیم. یخ زده، سرما زده، گمراه شده، به پرتگاه افتاده در این گردنه های سخت سرمازده نباید داشته باشیم.
-در فضای دانشگاه چگونه از این فتنه ها عبور کنیم؟
-ابزار عبور از فتنه بصیرت است. بصیرت توصیه ای است که به همه چه دانشجو چه استاد چه سایر افراد، در فضای عبور از فتنه ها باید بشود. اما بصیرت چیست؟ بصیرت همان نکته ای که عرض کردم است؛ بدانیم کجائیم؟ بدانیم به کجا خواهیم رفت؟ بدانیم که هستیم؟ و بدانیم چه داریم؟ خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجاست به کجا میرود و در کجاست. خودمان را بشناسیم گذشته خودمان را نگاه بکنیم، آینده پیش رو را نگاه بکنیم، در هر انتخابی دشمن خودمان را بشناسیم. امروز جمله ای از رهبری دیدم میفرمایند: شناخت ابزارها و نقشه های دشمن از شناخت خود دشمن مهمتراست.
مهم این نیست که پشت این بازی کیست؟ مهم این است که چه بازی می خواهد ارائه بدهد. بشناسیم؛ فرقی نمیکند قالب ها ممکن است گاهی وقت ها داخلی باشد گاهی وقتها خارجی باشد. چه مسیری میخواهد ما را بکشاند؟ به چه مقدار میخواهد بیراهه جلوی پای مردم بگذارد؟ طبیعتا توصیه ای که باید به خودمان و دیگران بکنیم بصیرت داشتن است. طبیعت بصیرت هم با تقوا حاصل میشود، بدون تقوا بصیرت اتفاق نمی افتد یعنی به تعبیر امام حسین(ع) لقمه حرام گمراهی می آورد. تقوای درونی تشخیص های قشنگ بیرونی به انسان میدهد.
-حاج آقا کلام آخر
-دعا کنید که ما نه فتنه زا باشیم نه فتنه زده
دیدگاه شما