به گزارش صدای دانشجو، با گسترش الگوهای مدرن ، نظام توسعه جهانی به تحقق رسید و تمام شئون زندگی بشری را در جهت غایات و آرمان های خود، هماهنگ نماید. بعد از آن بود که معایب این مدل ها بروز و ظهور یافت و انسان با بحران معنا روبرو شد. امروزه بحران معنا در تمام ابعاد زندگی انسان به راحتی دیده می شود. چرا که مدرنیته مبتنی بر نفی ابعاد قدسی از زندگی بشریست و این مفهوم از طریق به کارگیری محض پیش فرض های مادی صرف در الگوهای کارشناسی صورت میگیرد که خود ریشه در منطق حاکم بر این الگوهاست که بر اساس اصالت نسبیت و نه اصالت ولایت تحقق می یابد. در نتیجه نمی تواند ببیند که عاملی خارج از سیستم را بر عهده دارد و می تواند پیش فرضی خارج از سیستم را به درون مجموعه نفوذ دهد. این جاست که هر امری مادی تفسیر می شود. هر مفهومی تنزل می یابد و تناسبات اجتماعی آن نیز مادی تفسیر می شود. سرور و بهجت دینی ایمانی به شادی مادی تنزل می یابد و در نمود اجتماعی آن در جشن ها و مراسمات مذهبی مثل 13 رجب باید به کف و سوت به شادی پرداخت، در حالی که اسلام در این ایام برنامه هایی تربیتی همچون اعتکاف را برنامه ریزی می کند که مبتنی بر عزلت از دنیا و مظاهر آن است و ریشه سرور را در ترک گناه تفسیر می کند و از این طریق فرح قلبی را در انسان ایجاد می کند. در این نگرش دیگر بیماری به نام اضطراب و افسردگی وجود ندارد، چرا که این بیماری ها ریشه در شرک خفی دارد که ساحت موهن از آن دور است. علاوه بر اینکه الگوی تربیت دینی برای زمان های گوناگون ارزش حقیقی قائل است و برای هر زمان متناسب با حقیقت ملکوتی آن دستورالعمل های تربیتی مناسب ارائه می دهد. در نیروسازی اجتماعی نیز الگویی مانند اعتکاف کاملا با الگوهای غربی در تعارض است.
در مدل غربی اجتماع انسان ها حول محور پرستش دنیا شکل میگیرد و افرادی در مقام قلب تعلقی بهم ندارند و اگر سطح ارضای نیاز مادی ذره ای کاهش یابد همه به جان هم می افتند درحالی که در الگوی دینی مثل اعتکاف، اجتماع حول محور ولی حق و بر اساس ایثار شکل می گیرد و هرچه شرایط عینی سخت تر می شود تعلق قلبی افراد به همدیگر بالا میرود و جامعه شکل گرفته مستحکم تر می شود. امید داریم که این اعتکاف نقطه ی آغازی برای شروع مبارزه ما با الگوهای شیطانی غرب مدرن گردد.
انتها پیام/م
دیدگاه شما